به گزارش پایگاه خبری دانا،متن نطق یا کلام، که به نوعی نمایانگر باورها، ادراکات، اعتقادات و احساسات هر فرد است، در دوران کودکی، به ویژه قبل از هفت سالگی، تحت تأثیر شدید محیط و بهخصوص والدین یا مراقبان قرار دارد. در تربیت کودکان، مؤلفهای به نام بروز باورها وجود دارد که توجه به آن در این سنین میتواند از بروز خطاهای ناخواسته والدین و مربیان جلوگیری کند.
باورها از طریق جامعه، خانواده و افراد دیگر به کودکان منتقل میشوند و در کلام و نطق آنان نمایان میشوند. اصلاح سبک زندگی به عنوان بستری برای بروز این باورها، در تربیت کودک امری ضروری است. همچنین، اصلاح نطق کودک بهطور غیرمستقیم میتواند به شکلگیری باورهای صحیح در او کمک کند.
اصل نخست در انتقال باورها به کودکان این است که هر باور و اعتقادی که در خانواده وجود داشته باشد، بر شخصیت و روحیات فرزندان تأثیر میگذارد. بنابراین، خانوادهها به عنوان اصلیترین انتقالدهندگان باورها شناخته میشوند. این باورها و اعتقادات بهطور طبیعی در رفتار و گفتار والدین بروز میکند و تأثیر خود را بر روی کودکان خواهد گذاشت.
صفات و ویژگیها از خانواده به کودکان منتقل میشود. به عبارت دیگر، سبک زندگی خانواده بر اساس باورهای موجود شکل میگیرد و تأثیر زیادی بر شخصیت فرزندان دارد. به همین دلیل، خانوادهای شاد یا غمگین، منظم یا نامنظم، و پرتحرک یا کمتحرک، هر یک بر شخصیت کودکان تأثیرگذار خواهد بود.
هماهنگی و همراستایی والدین در شکلگیری باورهای مثبت در کودکان، تأثیر بسزایی دارد. هماهنگی در رفتار والدین، احساس امنیت و اعتماد را در کودک ایجاد میکند. هرچه این هماهنگی بیشتر تحت تأثیر قرار گیرد، تعارضات کودک افزایش یافته و قدرت اعتماد او به حقایق کاهش مییابد.
نطق کودک میتواند نشاندهنده روند تربیت او باشد. تأثیرات منفی وارد شده از سوی دیگران، از طریق نطق کودک قابل شناسایی است. نطق باید بهدرستی تربیت شود؛ یعنی والدین باید به دقت از نطق کودک مراقبت کنند تا باورهای او اصلاح شود. این اصلاح باید بهگونهای ظریف و هنرمندانه انجام شود تا از افزایش لجبازی در کودک جلوگیری شود.
آموزش مفهوم «اذن» نیز باید در راستای تثبیت باورهای صحیح در کودکان مورد توجه قرار گیرد. یکی از باورهای مهمی که والدین باید به کودک آموزش دهند، مفهوم حریم خصوصی و ضرورت گرفتن اذن برای ورود به آن است. این باور به تقویت حس تقوا در او کمک میکند.
اصلی که باید در شاکله کودک جاری باشد، حس تکریم و سیادت اوست. هر نوع رفتار که به این حس آسیب برساند، مانند دروغ و خلف وعده، میتواند آسیبهای جدی به او وارد کند. مراقبت از حس کرامت کودکان، از اصول مهم در تربیت آنان به شمار میآید.
بروزهای والدین، از طریق نظرات، سکوت و کلام، تأثیر زیادی بر شکلگیری ایمان کودک دارد. لازم است که این سه مؤلفه عاری از هرگونه سهو و غفلت باشد. توجه به این مؤلفهها در فرایند تربیت کودک تأثیر قابل توجهی خواهد داشت.
پرهیز از القای ناامنی و تشتت نیز در تشکیل باورهای سالم در کودکان مهم است. ادبیات والدین نباید شامل اختلاف و تنش باشد؛ زیرا این نوع ادبیات احساس ناامنی را به کودک منتقل میکند و به ایمان او لطمه میزند.
نطق کودک میتواند با استفاده از کلام و تحریکات حواس، بهطور مناسب تربیت شود تا محتوای آن پاک و کنترلشده باشد. والدین باید جایگاه یکدیگر را برای فرزند بهخوبی نمایان کنند و بهویژه مادر باید جایگاه پدر را به درستی به فرزند منتقل کند.
ایجاد درک صحیح کودک از ویژگیهای خداوند به ارتباط او با اولیای خود بستگی دارد. این ارتباط باید به گونهای باشد که کودک، اولیای خود را هماهنگ، وفادار، مهربان، و حمایتکننده بشناسد.
مسأله دیگر ایجاد ترس در کودک است که میتواند تواناییهای طبیعی او را مختل کند و مشکلاتی برای او ایجاد نماید. خوابهای آشفته، اضطراب، ناخنجویدن و شبادراری میتوانند نشانههایی از مشکلات ناشی از روشهای نادرست والدین در فراهم کردن یک محیط آرام و شاد برای کودک باشند.