به گزارش پایگاه خبری دانا، گروه دانش و فناوری:
مدل اقتصادی خطی که برای بیش از یک قرن بر جهان صنعتی حاکم بوده، بر پایه این فرض عمل میکند که منابع برای همیشه فراوان و ظرفیت زمین برای جذب پسماند نامحدود است. این رویکرد نه تنها از نظر منابع ناپایدار است، بلکه میلیاردها تن زباله غیرقابل بازگشت تولید میکند. اقتصاد چرخشی، در مقابل، با هدف طراحی مجدد سیستمها برای نگهداشتن محصولات، اجزا و مواد در بالاترین سطح مفید و ارزشمند بودن تا طولانیترین زمان ممکن، این مشکل را هدف قرار میدهد. فناوری، در این مسیر، صرفاً یک ابزار کمکی نیست؛ بلکه یک توانمند ساز بنیادین است که فرآیندهای سنتی را از ریشه متحول میسازد.
طراحی هوشمندانه و مواد اولیه پیشرفته
نقطه شروع واقعی حذف زباله، مرحله طراحی است. فناوریهای پیشرفته در علم مواد، مانند نانوتکنولوژی و شیمی سبز، به مهندسان اجازه میدهند محصولاتی را طراحی کنند که ذاتاً قابل تجزیه، قابل تعمیر، یا صددرصد قابل بازیافت باشند. بهینهسازی مواد با استفاده از هوش مصنوعی (AI) برای شبیهسازی طول عمر و قابلیت دمونتاژ (جداسازی قطعات) قبل از تولید فیزیکی، اطمینان میدهد که "زباله" از همان ابتدا در کد مولکولی محصول جای نمیگیرد. مفهوم "مواد هوشمند" که میتوانند خود-ترمیمشونده باشند، عملاً عمر مفید محصول را به شکلی چشمگیر افزایش میدهد و نیاز به تعویض و دور ریختن را کاهش میدهد.
اینترنت اشیاء (IoT) و مدیریت داراییها
بزرگترین چالش در اقتصاد چرخشی، ناپدید شدن محصولات پس از فروش است. اینترنت اشیاء (IoT) این مشکل را با ارائه دید جامع به بینشهای آنی حل میکند. حسگرهای کوچک کار گذاشته شده در محصولات (از لوازم خانگی گرفته تا تجهیزات صنعتی)، دادههایی در مورد استفاده، فرسودگی و موقعیت مکانی ارسال میکنند.
تعمیر پیشگیرانه (Predictive Maintenance):
الگوریتمهای یادگیری ماشین این دادهها را تحلیل میکنند و دقیقاً پیشبینی میکنند که چه زمانی یک قطعه نیاز به سرویس یا تعویض دارد، پیش از آنکه کاملاً از کار بیفتد. این امر به جای تعویض کل دستگاه، فقط بخش معیوب را هدف قرار میدهد.
بهینهسازی زنجیره تأمین معکوس:
IoT امکان ردیابی دقیق محصولات مستعمل را فراهم میآورد. وقتی یک محصول عمر مفید اولیه خود را به پایان میرساند، برچسبهای هوشمند به سیستمهای بازیابی اطلاع میدهند که دقیقاً کجا و چگونه آن را برای بازیافت یا بازسازی (Remanufacturing) جمعآوری کنند.
بلاکچین و شفافیت زنجیره تأمین
یکی از موانع اصلی در بازیافت کارآمد، عدم قطعیت در مورد منشأ و ترکیب مواد است. فناوری بلاکچین با ایجاد یک دفتر کل غیرمتمرکز و تغییرناپذیر، سوابق دقیقی از هر ماده خام، میزان استفاده، و تلاشهای بازیافتی آن را ثبت میکند. این "گذرنامه مواد دیجیتال" به بازیافتکنندگان اطمینان میدهد که مواد ورودی آنها با کیفیت مشخصی است و نیاز به فرآیندهای جداسازی پرهزینه و زمانبر را به شدت کاهش میدهد.
روباتیک و هوش مصنوعی در بازیافت پیشرفته
فرآیندهای سنتی بازیافت اغلب به دلیل ماهیت پیچیده زبالههای مدرن (مانند مخلوط چند لایه پلاستیکها و فلزات) کارایی پایینی دارند. در اینجا، قدرت روباتیک و بینایی ماشین (Machine Vision) آشکار میشود.
روباتهای مجهز به هوش مصنوعی میتوانند با سرعتی فوقالعاده و دقتی فراتر از انسان، مواد مختلف را در خطوط جداسازی زباله شناسایی و دستهبندی کنند. این سیستمها میتوانند انواع پلاستیکهای نامرئی برای انسان را از هم تفکیک کنند یا حتی مواد را بر اساس ترکیبات شیمیایی مورد نیاز برای تولید مجدد، مرتبسازی نمایند. این امر، نرخ بازیابی مواد با خلوص بالا (که برای تولید محصولات جدید حیاتی است) را به طور چشمگیری افزایش میدهد.
اقتصاد اشتراکی و مدلهای خدمات (PaaS)
فناوریهای دیجیتال بستری برای مدلهای کسبوکار جدیدی فراهم کردهاند که بر مالکیت تمرکز ندارند، بلکه بر دسترسی و کاربری تمرکز دارند (Product-as-a-Service یا PaaS). پلتفرمهایی که از طریق اپلیکیشنها خدمات اشتراکی ماشینآلات، لباس، یا ابزار را ارائه میدهند، تولیدکنندگان را مجبور میکنند محصولاتی بسازند که دوام بیشتری داشته باشند. وقتی شرکت تولیدکننده مالک محصول باقی میماند، انگیزه اقتصادی قوی برای طراحی محصولی بادوام و آسان برای تعمیر یا بازسازی دارد؛ زیرا هزینههای نگهداری و بازیابی بر عهده خود او خواهد بود.
نتیجهگیری
فناوری، از نانوذرات طراحیشده با هوش مصنوعی تا بلاکچینهای شفافساز و روباتهای جداسازی دقیق، در حال تبدیل زباله از یک مشکل لجستیکی و زیستمحیطی به یک فرصت اقتصادی است. هدف نهایی، که حذف کامل مفهوم "زباله" است، با استفاده ماهرانه از این نوآوریها، از مرحله طراحی تا مرحله بازیابی، گام به گام در حال تحقق است و آیندهای را نوید میدهد که در آن، منابع به طور نامحدود در سیستمهای اقتصادی به گردش درمیآیند.