مقایسه حقوق معلمان ایرانی و هم صنفان خارجیشان

«شغل انبیا»؛ این انگاره ایرانیان مسلمان در مورد شغل معلمی است. شغلی که به تقدس تنه میزند و شان اجتماعی بالایی در جامعه دارد. اما در کنار این صفات نیکو و مقدس، نمیتوان از «پول» گذشت. به قول معروف، شان اجتماعی برای کسی «آب و نان» نمیشود و با این چیزها نمیشود در «بقالی چیزی خرید». در این شرایط این سوال جای طرح دارد که معلمان در ایران چقدر درآمد دارند؟
به گزارش گروه آموزش خبرگزاری دانا (داناخبر)؛ حقوق معلمان یک مساله مهم در جامعه ایرانی است. دلیل این مساله گستردگی جامعه فرهنگیان (حدود 900 هزار نفر) و جامعه مرتبط با فرهنگیان (حدود 14 میلیون دانشآموز) است. این گستردگی در مواقعی باعث شده که چنین موضوع اجتماعی به یک موضوع سیاسی و حتی امنیتی هم تبدیل شود. از این رو موضوع حقوق معلمان، نه فقط برای آنها و دانشآموزانشان، بلکه برای حاکمیت هم موضوعی مهم است.
در حال حاضر میزان متوسط حقوق و مزایای یک معلم، 800 تا 900 هزار تومان است. از این میزان حدود 500 تا 600 هزار تومان حقوق و باقی رقم مزایا است. «بدی آبوهوا» و «فوق العاده مناطق کمتر توسعه یافته» از زمره مهمترین مزایا هستند. در عین حال به صورت متوسط حدود 200 تا 300 هزار از حقوق کسر میشود که «بیمه» و «بازنشستگی» در کنار وامهایی که تقریبا همه معلمان یکی دوتا از آن را دارند از زمره این کسورات است. باید توجه داشت که داشتن سمتی غیر از دبیری در مدرسه (مثل معاونت و مدیریت)، سابقه و نیز رتبه و امتیاز میتواند تاثیر مثبت در حقوق داشته باشد اما حداکثر مبلغ حقوق یک فرهنگی در این شرایط به سختی از مرز یک میلیون تومان میگذرد.
جیب پرپول «غیردولتیها»
ولی این حال و روز معلمان مدارس دولتی است که در استخدام رسمی آموزش و پرورش هستند. معلمان مدارس غیردولتی بر اساس میزان کیفیت و سابقه خود و نیز کیفیت مدرسه حقوق دریافت میکنند. گفته میشود که میزان حقوق در بهترین شرایط، به ازای هر ساعت 20 تا 25 هزار تومان است. با این وضع و با احتساب 44 ساعت کار هفتگی، حقوق یک معلم برتر در یک مدرسه ممتاز به رقم 3 میلیون و نیم میرسد. در شرایط متوسط هم به ازای هر ساعت، 10 تا 15 هزار تومان پرداخت میشود، یعنی در صورت کار تمام وقت؛ یک میلیون و نیم.
به غیر از این شرایط، در محیط خارج از مدرسه هم امکان تدریس وجود دارد. شنیدهها حاکی از این است که برای تدریس خصوصی از ساعتی 30 هزار تومان تا قریب به 200 هزار تومان پرداخت میشود. نوع درس و کیفیت معلم، دو معیار مهم برای تعیین میزان پرداختی در این شرایط است.
در کنار این حقوق و مزایا باید به فکر هدایا هم بود. اصلی ترین هدایا در «روز معلم» به معلمان داده میشود که گاهی رنگ طلایی هم به خود میگیرد. «روز زن» و «روز مرد» هم دو مناسبت دیگر برای اعطای هدایا به معلمان است. در عین حال نباید از پاداش پایان سال (به میزان یک ماه حقوق اداره کار) و عیدی (معلمان رسمی مثل کارمندان و معلمان غیر قراردادی به میزان دو ماه حقوق) هم چشم پوشید. وضع حقوق معلمان مدارس خارج از کشور را هم باید از قاعده اصلی مستثنی کرد چرا که آنان با دلار و یورو (و نه با ریال) حقوق میگیرند و حق ماموریت خارج از کشور دارند. هرچند که شنیدههایی از امکان پرداخت ریالی (و نه ارزی) به این معلمان هم وجود دارد که در این صورت، سود معلمی در خارج از کشور را اندک میکند.
اگر بخواهیم همه این ارقام را جمع بزنیم شاید بتوان گفت که در حالتی معمول، یک معلم متوسط در یک مدرسه معمولی، اگر شرایط قرارداد رسمی داشته باشد، ماهیانه حدود ششصد هزار تومان و سالیانه حدود هشت میلیون تومان حقوق و مزایا دارد. (چند سال قبل هم وزیر آموزش و پرورش میانگین حقوق معلمان را 645 هزار تومان اعلام کرد) در مدارس غیرانتفاعی، این رقم به حدود بیست میلیون تومان حقوق سالیانه میرسد. حد نهایی حقوق یک معلم به حدود 40 تا 50 میلیون تومان هم میرسد با این حال برخی هستند که از حقوق 250 میلیونی در یک سال برای برخی معلمان حرف میزنند. رقمی که بسیار کلان و از زاویهای بسیار بعید است. در کنار این ارقام کلان باید به فکر این موضوع هم بود که قاعده میزان حقوق در همه مدارس رعایت نمیشود و از این ممکن است برخی معلمان پاره وقت یا حتی تمام وقت، دریافتی کمتر از یک میلیون و حتی 500 هزار تومان هم داشته باشند. ما برای مقایسه بهتر در ادامه این گزارش رقم 20 میلیون حقوق سالیانه را در نظر داریم.
حقوق معلمان سایر کشورها چقدر است؟
شاید نیکو باشد که در کنار بررسی میزان حقوق معلمان ایرانی، سری هم به سایر کشورها زده شود تا مقایسهای میان هم صنفان برقرار شود. برای این کار تلاش شده است تا میزان حقوق معلمان در شش کشور «ایالات متحده»، «بریتانیا»، «فنلاند»، «قطر»، «ترکیه» و «کره جنوبی» استخراج شود. علاوه بر این شاخص میزان سرانه تولید ناخالص داخلی و میزان قیمت مصرف کننده نیز لحاظ میشود تا مقایسهای هم با معدل جمعیتی همان کشور صورت گیرد و نیز مخارج یک فرد نیز در کنار درآمد او دیده شود.
میزان حقوق در امریکا بنا به ایالات مختلف متفاوت است. مثلا در ایالت واشنگتن حقوق یک معلم از پایه 36 هزار دلار در سال شروع میشود و تا حدود 52 هزار دلار هم میرود اما در نیویورک، بالاترین میزان حقوق حدود 72 هزار دلار است. میزان حقوق بنا به مقاطع مختلف هم متفاوت است اما در حال حاضر میتوان رقم 50 هزار دلار را به عنوان میانگین حقوق معلمان در امریکا در نظر گرفت.
در بریتانیا هم میزان حقوق بنا به مناطق مختلف متفاوت است. مثلا در مرکز شهر لندن، میزان حقوق در بالاترین سطح خود به 36 هزار پوند معادل 56 هزار میرسد و در مناطقی دیگر از انگلستان (به جز لندن) حدود 21 هزار پوند یا 33 هزار دلار است. میانگین این رقم چیزی در حدود 45 هزار دلار است.
در فنلاند، میزان حقوق معلمان از 29 هزار دلار در معلمان تازه کار پایه ابتدایی آغاز میشود و تا 45 هزار دلار در معلمان پرسابقه میرسد. در کره جنوبی، کف حقوق 26 هزار دلار است و نهایت آن 74 هزار دلار. به طور میانگین 50 هزار دلار.
اما در قطر و ترکیه، قیمتها کمی کمتر است. در قطر میانگین حقوق معلم بین 28 هزار تا 44 هزار دلار است و در ترکیه، از 23 هزار دلار آغاز میشود و به 27 هزار دلار خاتمه پیدا میکند.
درآمد سرانه و شاخص قیمت، دو ملاک دیگر برای مقایسه
اما برای مقایسه با وضعیت سایر مردمان هر کشور لازم است که وضعیت تولید سرانه ملی مورد بررسی قرار گیرد. میزان درآمد سرانه در ایالات متحده، 49 هزار دلار، در بریتانیا، 37 هزار دلار، در فنلاند، 36 هزار دلار، در کره جنوبی، 32 هزار دلار، در قطر، 102 هزار دلار و در ترکیه، 15 هزار دلار است. در عین حال، شاخص قیمت مصرف هم نکته مهمی است چرا که وضعیت مخارج یک کشور را نشان میدهد. طبق اطلاعات سایت «نامبئو»، فنلاند با شاخص 106 گرانترین قیمت میان این کشورهاست. بریتانیا با شاخص 102، قطر با شاخص 82، امریکا و کره با شاخص 80 و ترکیه با شاخص 64 در جایگاه دوم تا ششم قرار دارند. در جدول زیر، سه شاخص درآمد سرانه، شاخص قیمت و میزان حقوق معلمین با کشور ایران مقایسه شده است.

جدول مقایسه سه شاخص درآمدی در مورد معلمان
با توجه به این جدول مشخص است که وضع معلمان در امریکا از سایر کشورها مناسبتر است زیرا اولا حقوق معلمان در حد سرانه ملی است و ثانیا شاخص مصرفکننده، بسیار بالا نیست. کشور کره جنوبی را میتوان در جایگاه دوم بهترین کشورها از نظر حقوق معلمان قرار داد. وضع در قطر، بریتانیا و فنلاند هم مناسب است با این تفصیل که قیمتها در فنلاند و بریتانیا بالا است و سهم معلمان قطری از ثروت کشورشان، اندک ارزیابی میشود. در مورد ایران هم همین سخن را میتوان گفت. ضمن اینکه میتوان به کم بودن حقوق معلمان نسبت به سایر کشورها هم اشاره کرد اما باید به این موضوع هم توجه کرد که شاخص مصرفکننده در ایران به نسبت سایر کشورها پایینتر است. مشابه این وضعیت در کشورها ترکیه هم وجود دارد.
یک مزیت پنهان
در کنار همه مسائل مربوط به حقوق و دستمزدها، باید به یک نکته ظریف هم توجه کرد. معلمان در اکثر کشورها، نسبت به سایر کارمندان، کار کمتری دارند. این مساله به خاطر این است که معلمان تعطیلات تابستانی (یا به طور کلی سالیانه) دارند که سایر کارمندان از آن محروم هستند. این تعطیلات نزدیک به 100 روز است. در عین حال، در ایران میزان تعطیلات نوروزی معلمان هم از کارمندان بیشتر است. البته باید در نظرداشت که معلمان ایرانی، در عوض، دیگر از مرخصی استحقاقی سالیانه برخوردار نیستند. موضوع بیشتر بودن تعطیلات معلمان، البته مختص ایران نیست و وزارت آموزش و پرورش بریتانیا هم چنین مزیتی را در ستون مزایای شغل معلمی قرار داده است.
موضوع حقوق و دستمزد معلمان به انتها نخواهد رسید. معلمان ایرانی خود را با سایر مشاغل و معلمان سایر کشورها مقایسه میکنند و از کم بودن حقوق خود گله دارند. با این حال شاید فکر کردن به این سوال خالی از لطف نباشد. اگر وضع معلمی در سایر کشورها مطلوبتر است؛ چرا معلمان به آن کشورها نمیروند؟
منابع:
1. بانک اطلاعات حقوق معلمان در کتابخانه سازمان همکاری اقتصادی و توسعه
2. برای اطلاعات مربوط به حقوق معلمان در قطر؛ سایت تیچ اوی؛ در اینجا
3. برای درآمد رسانه ملی، ویکی پدیا به نقل از صندوق بینالمللی پول در اینجا
4. برای شاخص قیمت، سایت نامبئو در اینجا
5. برای خبر حقوق 250 میلیونی معلمان، این خبر سایت فردا
اما اینکه گفتید معلمان کمتر از سایرین درسال کارمیکنند ابدا درست نیست زیرا معلمان تمام ساعات حضورشان در مدرسه رافعالند درحالیکه اکثرکارمندان دیگرفقط بخشی اززمان حضورشان درمحل کارعملا فعالند.
علاوه برآن کارتدریس کاری فکری و ذهنی است وآشکاراست که میزان فرسایش روحی آن با کارهای دیگرقابل مقایسه نیست
مطلبی که به آن اشاره نشده ودیده هم نمیشود کاری است که معلمان درخارج ازمدرسه برای مدرسه انجام میدهند که حجم ان قابل تامل است از بین انواع این فعالیتها فقط توجه شما را به طرح سوال وتصحیح برگه های امتحانی جلب میکنم.
به طور متوسط یک دبیر متوسطه درمدارس معمولی در روز حداقل با115 دانش آموز باید درتعامل باشدعلاوه برخستگی روحی وجسمی ناشی ازاین تراکم عدم وجود منشوری که دانش اموزان ومراجعین درمحیط مدرسه باید ملزم به رعایت آن باشند،عدم احساس امنیت شغلی و عدم وجود حمایتهایی که در سایرادارات ازکارکنان میشودرا باید به آینها افزود.
درمورد پاداش هدایایی هم که درمتن شما ذکرشده باید عرض کنم بنده با22سال معلمی هنوز ندیده ام دبیری غیر از پاداش عیدی مرسوم کارمندان دولت که درپایان سال به همه داده میشود پاداش دیگری بگیرد که انهم برای معلمان هرگز دوبرابر حقوق پرداخت نشده است بلکه همیشه کف حداقلی آن داده شده است.
کاش دستگاهی متخصص دراین کشور میزان تنفر ونارضایتی معلمان از وضع موجودو تاثیرات مخرب آن برجامعه را براساس واقعیت مطالعه علمی میکرد تا آقایان عمق فاحعه ای که درانتظارشان است را میدیدند!
مرگ برتبعیض!
مرگ بر تبعیض
دوست خوبم نظرات شما را خواندم.
فکر می کنم شما ارتباط کمی با معلمان و مدارس داشته اید.
اکثر چیز هایی را که در مورد پاداش ها و مزایا شنیده اید و نوشته اید واقعیت ندارد. من خودم 10 سال سابقه دارم و تا حالا بجز عیدی مرسوم پولی نگرفته ام و البته همیشه گفته اند پاداش مناطق محروم و مرخصی ولی چیزی نداده اند.
ولی نکته ای که شما بدان اشاره نکرده اید شان پایین معلمی است. در حال حاضر جامعه به معلم با یک دید پست و حقیر نگاه می کند. در نگاه جامعه معلم کسی است که توانایی اداره خودش را ندارد و یک فرد فقیر و بی چیز است که عرضه ی اداره خودش و خانواده اش را ندارد.خوب وقتی این اتفاق افتاد همکار فقط به دنبال پول و شغل های دوم و سوم می گردد تا مردم با این نگاه پست به او ننگرند. البته خوب؛ بعضی ها در فعالیت های اقتصادی شان نیز موفق می شوند و وضعیت مطلوب اقتصادی پیدا می کنند ولی این گونه معلمان دیگر چندان به فعالیت های مدرسه و تعلیم و تربیت اهمیت نمی دهند و خود را این گونه توجیه می کنند که چون من تامین نیستم پس حق دارم به مدرسه و وظایفم نرسم و گروهی دیگر که شغل دوم ندارند از نگاه تحقیر آمیز جامعه دلسرد می شوند و وقتی جامعه به کار و بارکسی شان و ارزشی قائل نباشد طبیعتا خود شخص نیز دیگر ارزشی برای کارش قایل نمی شود و بنابراین خیل کثیری از معلمان کشور را می بینیم که دچار بی انگیزگی و به نوعی رخوت و خستگی از کار شده اند. من ده سال است که در کسوت معلمی هستم و از شغل و حقوق و مزایای ان راضی هستم.اما اینجا این اتفاقی که دارد می افتد را یک انحراف و یک فاجعه می دانم و وای به حال جامعه ای که معلمان آن دچار یاس و نامیدی و فقر و بی ارزشی باشند. البته تبعات این اتفاق را در سال های اتی بیشتر خواهیم دید و امیدوارم که زودتر فکری به حال این قضیه بشود که صد البته با شناختی که از کشور خودم دارم بعید می دانم. از خدا می خواهم که همه ی ما را هدایت کند
کاش فقط یک سال میتوانستی زندگی خودت رو با این حقوقها بگذرونی اونوقت میفقهمیدی کی بخ کیه.
1- مثل کدو تنبلی که درونش رو خالی کردن شما هم همانطوری هستی
2- اکثر معلم ها از این ناراحتند که برای امرار معاش مجبورن که چند کاره بشن و وقتی برای مسائل تربیتی ندارن
3- حساب کردم که اگر همیشه دو شیفت کار کنم و اضافه کاری رو به وقت بگیرم ، هنوز حقوق کارمند بیمه تامین اجتماعی رو ندارم . اون هم با اون شرایط سخت کاری که عمرا با ما عوض کنند.
4- بالفرض که 3 ماه تعطیلیم. پس اون کارمنهای آموزش و پرورش که در اداره کار میکنند و طول سال از 7 صبح تا 2 و 3 بعد از ظهر کار میکنند رو چی میگی؟ تازه یه خورده از معلم کمتر میگیرن.
ق.یر نباشیم.وخجالت بچه هامون را نکنیم. کاش دولتی ها یه روز می رفتند خونه به معلم می دی.دن معلم چه وضعی دارد خودشون حقوق آن چنان میگیرند هیچ وقت معلم رو درک نمی کنند من با 3 3 دانش آموز کلاس اولی دیگر دارم می میرم برجی 800میگیرم
دوهفته اول مهر،دوهفته قبل از امتحانات و دوهفته بعد از امتحانات دی ماه و تیر ماه،10 روز قبل از عید و یک هفته بعد از عید و تابستان ها تعطیل هستند.
2- دانشگاه ها که خودگردان هستند مزایایی مثل پاداش پایان سال غیر از عیدی،پول لباس،کارانه،حق التدریس بالا،هزینه ایاب و ذهاب،پول غذا،حق مسکن و...
اکثر معلمان حقوقشان در مقابل کارمندان سایر وزارتخانه ها مثل لیوان است در مقابل پارچ!
با مدرک فوق لیسانس شیمی از دانشگاه دولتی.
حقوقم حدود یک میلیون و دویست هزار تومان هست.( بدون احتساب بیمه و صندوق بازنشستگی)
در ضمن توی غیر انتفاعی هم هفته ای 6، 5 ساعت درس دارم با ساعتی 7000 تومان که در طول سال هفت ماه اونجا تدریس می کنم.
هیچ پاداش و جایزه ای هم در کار نیست.
قضاوت را به عهده شما خواننده گرامی می گذارم.
باید بگویم شما از دور دستی بر آتش دارید .خودتان را برای ده دقیقه سخنرانی آماده کنید . در جمعی ده نفره نه بیشتر بگویید هر کس هر سوالی دارد از شما بپرسد. و یا شب که خسته به خانه آمدید کمک به دوستی که معلم است بکنید و چند تا ورقه برایش صحیح کنید و یا اینکه بدنبال تحیق در رابطه ی با علت چیزی کتاب بخوانید و در اینترنت جستجو کنید . ود همان زمان به مشکلات دیگر زندگی مثل بیماری فرزندتان هم باشید . ودر مغازه دوست پولدلرتان خود را معلم معرفی کنید و عکس العمل آنان را ببینید و بروی خود نیاورید.و............... تنها در این لحظات است که می توانید شرایط یک معلم را درک کنید. البته که ما به شغلمان می بالیم و می دانیم که نیمچه سوادی هم اگر شما دارید از صدقه سر زحمات معلمانتان است اما شما کارمند هر جا هستید چرا با وجود این همه تعطیلی معلم نشدید؟