یادداشت اختصاصی خبرگزاری دانا؛
گروه فناوری خبرگزاری دانا (داناخبر)- واقعیت این است که روزنامهنگاری در کشور ما به هیچ وجه حرفهای نیست؛ چراکه بنیانهای حرفهای، امنیت شغلی، تشکلهای صنفی، استقلال مدیریتی و مالکیتی و تخصص اصحاب رسانه که از مواردی هستند که به عنوان ارکان روزنامهنگاری حرفهای در همه جای دنیا مطرح هستند، در کشور ما هنوز آنطور که باید شکل نگرفته و تداوم پیدا نکرده اند.
علت این مشکل هم تداوم سلطه درازمدت دولت بر مطبوعات و سایر رسانههاست و اینها باعث شده است که به این عرصه بیشتر از منظر سیاسی پرداخته شود تا به عنوان بک حوزه حرفهای. مطبوعات کشور ما همیشه دستخوش فراز و فرودهای سیاسی بوده است و به عنوان ابزار دست دولتمردان و سیاست بازان تلقی شده است.
از این رو علیرغم اینکه نزدیک به 75 سال است که سابقه آموزش روزنامهنگاری در ایران وجود دارد و 46 سال است که از تشکیل یک دانشکده مستقل ارتباطات و روزنامه نگاری در کشور میگذرد، اما هنوز حتی در حوزه آموزش تخصصی هم این ساختارها جای خودش را پیدا نکرده است. علت هم، همانطور که گفتم وابستگی مطبوعات به حکومت و عمر کوتاه مطبوعات کشور است.
عدم امکان برنامه ریزی و سیاست گذاری بلند مدت در این حوزه و دغدغه حیات داشتن مطبوعات به جای دغدغه ارتقای حرفه منتج به این شده که ما فقط چند روزنامه محدود با قدمت بیش از نیم قرن در کشور داریم و بقیه روزنامهها و خبرگزاریهای ما خیلی کوتاه فعالیت میکنند.
هرچند که نباید فراموش کنیم که ایران ذاتا جامعهای کوتاه مدت است و بالطبع جامعه مطبوعاتی ما هم که ناشی از اجتماع است باید کوتاه مدت باشد، بنابراین فرصت شکل دادن به نهادها و ساختارهای مربوطه برای ایجاد و شکل گیری روزنامه نگاری حرفهای در کشور بسیار بعید به نظر میرسد.
مشکل دیگر این حوزه این است که مدیران مطبوعات هم برای گزینش و استفاده از نیروها به گرایشهای سیاسی افراد نگاه میکنند و چندان کاری به تواناییهای حرفهای آنها ندارند، بنابراین میتوان گفت مالکان رسانهها و مطبوعات بیشتر به دنبال وفادار سیاسی هستند تا روزنامه نگار حرفهای.
ضمن اینکه نباید فراموش کرد که ضعفهایی نیز در نظام آموزشی روزنامهنگاری ما وجود دارد و به دلیل فقر نهادها و ساختارهایی که باید ذیل نظام آموزشی کشور شکل میگرفت و نگرفته، منجر شده که میزان جذب فارغالتحصیلان رشته روزنامهنگاری در مطبوعات و سایر رسانهها بسیار پایین باشد.
مدیران مطبوعات نیز دغدغه محتوا و کیفیت ندارند و بیشتر دغدغه حیات و گرایشهای سیاسی دارند و عمدتا میخواهند به جناحهای سیاسی وابسته باشند تا به روزنامهنگاران حرفهای.
البته در بیشتر کشورهای دنیا نیز وضع به همین منوال است و گرایش به کانونهای قدرت در همه ادوار و همه جوامع وجود داشته و دارد. اما به هر حال ارکان روزنامهنگاری حرفهای و مستقل نکاتی بود که گفته شد که همه اینها در ایران با مشکلاتی مواجه است و همین مشکلات باعث شده است که علیرغم وجود 180 سال تاریخ مطبوعات هنوز در کشور ما هیچ نشانی از قانونی که مربوط به حقوق حرفهای روزنامه نگاران باشد به معنای خاص وجود ندارد اما مسوولیتها و تکالیف اصحاب رسانه و مطبوعات با وسواس مشخص شده است.
این نشاندهنده عقب ماندگی نظام ارتباطی و توسعه نیافتگی روزنامه نگاری در ایران است و این هم طبیعی است چراکه توسعه یافتگی مطبوعات همزاد توسعه یافتگی در دیگر وجوه است. نمیتوانیم تصور کنیم می توانیم مطبوعات و رسانه توسعه یافتهای داشته باشیم، در عین اینکه صنعت، اقتصاد و سایر وجوه توسعه نیافته باشد، اینها باهم رشد میکنند و ضعف یکی نقاهت دیگری را به دنبال خواهد داشت.
علت این مشکل هم تداوم سلطه درازمدت دولت بر مطبوعات و سایر رسانههاست و اینها باعث شده است که به این عرصه بیشتر از منظر سیاسی پرداخته شود تا به عنوان بک حوزه حرفهای. مطبوعات کشور ما همیشه دستخوش فراز و فرودهای سیاسی بوده است و به عنوان ابزار دست دولتمردان و سیاست بازان تلقی شده است.
از این رو علیرغم اینکه نزدیک به 75 سال است که سابقه آموزش روزنامهنگاری در ایران وجود دارد و 46 سال است که از تشکیل یک دانشکده مستقل ارتباطات و روزنامه نگاری در کشور میگذرد، اما هنوز حتی در حوزه آموزش تخصصی هم این ساختارها جای خودش را پیدا نکرده است. علت هم، همانطور که گفتم وابستگی مطبوعات به حکومت و عمر کوتاه مطبوعات کشور است.
عدم امکان برنامه ریزی و سیاست گذاری بلند مدت در این حوزه و دغدغه حیات داشتن مطبوعات به جای دغدغه ارتقای حرفه منتج به این شده که ما فقط چند روزنامه محدود با قدمت بیش از نیم قرن در کشور داریم و بقیه روزنامهها و خبرگزاریهای ما خیلی کوتاه فعالیت میکنند.
هرچند که نباید فراموش کنیم که ایران ذاتا جامعهای کوتاه مدت است و بالطبع جامعه مطبوعاتی ما هم که ناشی از اجتماع است باید کوتاه مدت باشد، بنابراین فرصت شکل دادن به نهادها و ساختارهای مربوطه برای ایجاد و شکل گیری روزنامه نگاری حرفهای در کشور بسیار بعید به نظر میرسد.
مشکل دیگر این حوزه این است که مدیران مطبوعات هم برای گزینش و استفاده از نیروها به گرایشهای سیاسی افراد نگاه میکنند و چندان کاری به تواناییهای حرفهای آنها ندارند، بنابراین میتوان گفت مالکان رسانهها و مطبوعات بیشتر به دنبال وفادار سیاسی هستند تا روزنامه نگار حرفهای.
ضمن اینکه نباید فراموش کرد که ضعفهایی نیز در نظام آموزشی روزنامهنگاری ما وجود دارد و به دلیل فقر نهادها و ساختارهایی که باید ذیل نظام آموزشی کشور شکل میگرفت و نگرفته، منجر شده که میزان جذب فارغالتحصیلان رشته روزنامهنگاری در مطبوعات و سایر رسانهها بسیار پایین باشد.
مدیران مطبوعات نیز دغدغه محتوا و کیفیت ندارند و بیشتر دغدغه حیات و گرایشهای سیاسی دارند و عمدتا میخواهند به جناحهای سیاسی وابسته باشند تا به روزنامهنگاران حرفهای.
البته در بیشتر کشورهای دنیا نیز وضع به همین منوال است و گرایش به کانونهای قدرت در همه ادوار و همه جوامع وجود داشته و دارد. اما به هر حال ارکان روزنامهنگاری حرفهای و مستقل نکاتی بود که گفته شد که همه اینها در ایران با مشکلاتی مواجه است و همین مشکلات باعث شده است که علیرغم وجود 180 سال تاریخ مطبوعات هنوز در کشور ما هیچ نشانی از قانونی که مربوط به حقوق حرفهای روزنامه نگاران باشد به معنای خاص وجود ندارد اما مسوولیتها و تکالیف اصحاب رسانه و مطبوعات با وسواس مشخص شده است.
این نشاندهنده عقب ماندگی نظام ارتباطی و توسعه نیافتگی روزنامه نگاری در ایران است و این هم طبیعی است چراکه توسعه یافتگی مطبوعات همزاد توسعه یافتگی در دیگر وجوه است. نمیتوانیم تصور کنیم می توانیم مطبوعات و رسانه توسعه یافتهای داشته باشیم، در عین اینکه صنعت، اقتصاد و سایر وجوه توسعه نیافته باشد، اینها باهم رشد میکنند و ضعف یکی نقاهت دیگری را به دنبال خواهد داشت.
*محمد مهدی فرقانی- عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی (ره)