گروه راهبرد خبرگزاری دانا- بعد از آنکه علی یونسی دستیار ویژه رییس جمهوری در مساله اقوام خبر داد که تدریس زبان مادری برای اقوام مختلف ایرانی در دستور کار قرار گرفته است، مخالفت های زیادی برانگیخته شد. یکی از نمایندگان مجلس به نام زهره طبیبزادهنوری با انتقاد از مطرح شدن پیشنهادی از سوی دستیار ویژه رییس جمهوری در امور اقوام و اقلیت دینی و مذهبی مبنی بر آموزش به زبان مادری در مدارس٬ گفت: این پیشنهاد علاوه بر اینکه بار مالی بسیاری را به کشور تحمیل می کند، منجر به از بین رفتن اتحاد در نتیجه استفاده از زبان واحد میشود.
بعد از وی اکثریت اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با مخالفت در موضوع آموزش به زبان مادری به وسیله آموزش و پرورش در استان ها که اخیرا از سوی دولت اعلام شده است این مساله را تهدیدی جدی برای زبان فارسی و یک توطئه برای کمرنگ کردن این زبان عنوان کردند و بدین ترتیب مخالفت های زیادی با این مساله صورت گرفت.
فتح الله مجتبایی، سلیم نیساری و محمد علی موحد از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم به نوبه خود بر این مخالفت خود با تدریس زبان مادری برای اقوام تاکید کردند.
اما مساله ای که ایشان به آن دقت نکردند، مخالفت این افراد با قانون اساسی کشور است. قانون اساسی یک کشور میثاق ملتی است برای زیستنی در چارچوب قانون و مفاهمه. اصل 15 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران عنوان می کند: « زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
از این منظر آیا ممانعت از یک آزادی که در قانون اساسی به صراحت به آن اشاره شده، مخالفت با نص قانون اساسی نیست؟ همان طور که کسی حق ندارد خلاف این اصل، فارسی را از دور خارج کند، این حق را هم ندارد که زبان های دیگر ایرانی را نیز مورد مناقشه قرار دهد.
اما دومین مساله درباره تدریس زبان مادری برای اقوام ایرانی در کنار زبان فارسی، اهمیت زبان های اقوام است. شاید این جمله را بارها و بارها از سوی مسوولان مختلف شنیده ایم که اقوام ایرانی برای کشور یک فرصت هستند و اگر از این فرصت به خوبی بهره گرفته نشود، این فرصت ها تبدیل به تهدید می شوند.
نکته سوم بحث آموزش زبان های غیرفارسی در مدارس ایران است. جعفر محمدی طی یادداشتی که در عصر ایران در زمینه آموزش زبان مادری آورده است، می نویسد: هم اکنون زبان های زیادی در دنیا در معرض نابودی اند کما این که بسیاری از زبان ها نیز نابود شده اند. زبان های موجود در ایران ، بخشی از «میراث تاریخی ایران» هستند و تدریس آنها می تواند در بقای این میراث ارزشمند بسیار مثمر ثمر باشد. یادمان باشد یکی از زیبایی های ایران، همین تنوع قومی و زبانی است و همان طور که حفاظت از یک کاخ تاریخی، وظیفه ماست، حراست از این زبان ها نیز رسالتی تاریخی است.
نکته چهارم اهمیت آموزش افراد به زبان مادری در جهت اعتلای افکار فرهنگی است. آموزش به زبان مادری از سوی برخی از اندیشمندان مورد توجه قرار گرفت. یوهان آموس کومنیوس که به عنوان پدر آموزش و پرورش نوین در دنیا شناخته شده است، در نیمه دوم قرن 17 اصولی را برای آموزش و پرورش و یادگیری عنوان کرد که آموزش و پرورش امروزی در دنیا از آن تبعیت می کند. وی اعتقاد داشت که کودکان را بایستی با شناخت و بینش اجسام آشنا کرد. یعنی معانی مستقیم اشیا و اجسام را به کودکان آموخت و در این مسیر همواره بر ضرورت استفاده از زبان مادری تاکید می کرد.
چیدمان قومی ایران متشکل از اقوام مختلف، اعم از ترک، کرد، بلوچ، عرب، فارس و... به گونه ای است که پتانسیل ویژه ای را جهت به اشتراک گذاری فرهنگ، آداب و سنن به وجود می آورد و اگر ممانعت از تدریس زبان مادری بهانه ای برای از بین رفتن فرهنگ و ادبیات اقوام دیگر شود، این پتانسیل عظیم، در جهت عکس خود حرکت خواهد کرد. محمدی در یادداشت خود در این مورد می نویسد: تعدد اقوام در یک کشور، به ویژه اگر نظام آن کشور مخالفان و دشمنان خارجی هم داشته باشد، می تواند دشمنان یک ملت را به طمع بیندازد که از این موضوع ، بهره برداری کنند.
به هر وجه می توان مخالفت برخی از افراد با تدریس زبان مادری را در چارچوبی علمی و حتی مذهبی و فرهنگی نقد کرد کما اینکه مساله تدریس زبان مادری از لحاظ سیاسی هم اهمیت ویژه ای دارد. در این زمینه محمدی در پایان یادداشت خود می نویسد: عقل و تدبیر حکم می کند که چنین فرصتی به بدخواهانی داده نشود که بی آن که دغدغه قومیت ها را داشته باشند، در تنور مطالبات می دمند که مثلا «نگاه کنید! این ها نمی گذارند زبان مادری شما تدریس شود.» حال آن که اگر زبان و ادبیات مادری تدریس شود، هم هنر و ادبیات محلی در ایران قوام و تعالی پیدا می کند، هم مردم احساس نمی کنند که کسی آنان را از حقی محروم کرده و هم بهانه و دستاویز از دست گروه های تندوری قومی که با انواع «پان» ها، مسیر افراط را می پیمایند، گرفته می شود.
این، همان تدبیر خردمندانه ای است که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دوراندیشانه بدان پرداخته است.
لازم به ذکر است که حسن روحانی، در تبلیغات رقابت انتخاباتی خود، این قول را به اقوام داده است که تلاش کند در جهت پاسداشت زبان مادری اقوام، به تدریس آن و ایجاد فرهنگستان برای اقوام ایرانی، اقداماتی را صورت دهد و از این منظر اقوام ایرانی با استقبال از این نظر رییس جمهوری، بالاترین رای را به وی دادند. اینک نوبت عمل به قول ها است و مخالفان باید بگذارند، این قول عملی شود.
محمود ابراهیمی سعید
زبان آموزش علم باید در کل کشور یک زبان باشد حالا قرار فارسی باشد، ترکی باشد و یا هر زبان دیگری. فعلا در قانون اساسی فارسی هست.
در قانون اساسی صحبت از آموزش ادبیات زبانهای دیگر هست یعنی یک درس اختصاصی مثلا با عنوان آموزش زبان ترکی ،کردی و ... در کنار بقیه دروس تدریس شود.
مخالفت با آموزش «به» زبان مادری هست نه آموزش زبان مادری این حرف اضافه «به» اینجا خیلی هم اضافه نیست.