به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری دانا( دانا خبر)، حسام الدین آشنا در وبلاگ فرهنگ و ارتباطات نوشت: ارتباطات مدرن و استقبال از رسانه های دنیای مدرن در میان اسلام سنی، اسلام شیعی، کاتولیسیسم و پروتستانیزم از همان ابتدا مورد توجه بوده است.
تکنولوژیهای ارتباطی حوزه مورد علاقه کسانی است که می خواهند چیزی را اشاعه بدهند. ادیانی مثل اسلام، مسیحیت کاتولیسیسم و پروتستانیزم، علاقه به اشاعه پیام خودشان داشتند ، استفاده از این رسانهها برایشان خیلی جدی بوده است.
کاتولیسیسم جزو اولین دارندگان ایستگاه رادیویی است
مارکونی(مخترع رادیو) در زمان حیات خودش شبکه واتیکان را افتتاح کرد که در حال حاضر، تصاویر آن موجود است یعنی کاتولیسیسم جزو اولین دارندگان ایستگاه رادیویی است و همین الان هم شاید در عمل بزرگترین مجموعه رادیوهای موج کوتاه دنیا را واتیکان دارد که وقتی شب میشود و مجموع آنتن های ارسال خود را روشن می کنند یک صلیب بسیار نورانی عظیم تشکیل میشود. در مورد پروتستانتیسم اولین رادیوهای تجاری امریکا خیلی زود برنامه های روز یکشنبه وعظ و خطابه دینی را ضمن برنامه های تجاری خود قرار دادند منتها قایل به این شدند که پولی از کلیسا گرفته نشود .عینا همین روش به تلویزیون منتقل شد و کلیسای الکترونیک در یکشنبه ها برای پروتستان ها خیلی عادی بود.
در مورد بحث استفاده از مطبوعات باید بگویم که ید طولایی درمیان این ادیان وجود دارد. در مورد تشیع به اجمال اشاره میکنم که تحقیقات آقای سید فرید قاسمی نشان می دهد که مطبوعات دینی در ایران ریشه و سابقه خیلی طولانی دارند تقریبا در اواخر دوره قاجار شروع کردیم به داشتن نشریات دینی و به خصوص در دوران رضا شاه با وجود تمام فشاری که بر مذهب وجود داشته. در مورد رادیو تلویزیون و مذهب شیعه، مشکل از مذهب شیعه نبوده،بلکه مشکل این بوده که در واقع یک رادیو تلویزیون دولتی وجود داشته که سیاستهای مذهبی را خودش تعیین می کرده هرجا به روحانیت راه دادند که وارد رادیو بشود، شک نکردند.
روحانیون شیعه پیشگام ورود به دنیای دیجیتال بودند
حداقل در مورد شیعه ایرانی می شود به صراحت دید که روحانیون پیشگام ورود به دنیای دیجیتال بودند. من هنوز وارد بحث مباحث سایبری نشدم، اما حوزه دیجیتال خیلی مهم است. چون حجم عظیمی از مواد آماده تبدیل شدن به فرمت دیجیتال را داشتند و تنها کار لازم تایپ شدن بود . به همین دلیل خیلی ها به سرعت این کار را انجام دادند.
برای مثال: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی حوزه علمیه قم (نور) وقتی کارخود را در سال 68 شروع کرد ، و با حمایت رهبری این کار انجام شد، در اولین کنفرانسی که برگزار کردند مباحث عمدتا در مورد اجتهاد دیجیتالی می گردد یعنی فکر این که ما می توانیم هوش مصنوعی را به استخدام در آوریم یعنی مسئله بدهیم و منابع هم آنجا هست و از آن حکم در بیاوریم یعنی با چنین افق دست و دل بازی وارد شدند و بعد معلوم شد که به این سادگی هم نیست. و این هزینه ها ممکن است نتیجه دیگری داشته باشد. با توجه به موج های مختلف جهان سایبر که اولین موج آن دیجیتالی شدن است ، به نظر من مذهب خیلی زود با آن کنار آمد هم اهل سنت و هم شیعیان به خصوص هر دوی آنها از مسیحیان کار را یاد گرفتند که تبدیل منابع دینی بود به صورتی که در محیط دیجیتال قابل دسترسی باشد که من اسم آن را مذهب آفلاین می گذارم یعنی فقط منابع تبدیل شود.
اما از زمانی که مفهوم فضای دیجیتال نه فقط به مثابه فضای اطلاعات وارد شد بلکه به معنای فضای ارتباطات مطرح شد چالش این جا به وجود آمد. چالش این است که اگر ما عرصه رقابت ادیان را جدی بگیریم آنوقت رقابت ادیان به فضای مجازی کشیده می شود این مسئله فضای سایبر را متاثر از رقابت های واقعی ادیان کرد به اصطلاح تلاش های دعوتی یا میسیونری که مذاهب داشتند. آنجا مذاهب احساس خطر کردند در واقع در ابتدا تصور این بود که ما وارد فضایی می شویم که فقط در آن برد وجود دارد اما معلوم شد که هر دو سویه در آن هست.
جهت دیگری که در فضای سایبر ایجاد شد و خیلی تاثیر گذاشت این بود که موج سوم فضای سایبر از "اطلاع "و "ارتباط" به فضای سایبر به مثابه "فضایی برای زندگی" رسید.
اینجا دیگر چالش ها خیلی جدی تر هستند این تصور که سبک زندگی سایبری یک سبک زندگی رقیب است هم برای زندگی واقعی دینی و هم برای زندگی واقعی غیر دینی، که می تواند زندگی افراد را شکل بدهد. حالا سبک زندگی دینی وقتی با چالش های مجازی مواجه شد، باید پاسخ هایی ارایه می کرد نه از جنس کتب سنتی، بلکه منابعی که دیجیتال شده بودند و یا علمایی که صاحب سایت شده بودند. دین با چالشهای دیگری مواجه شد از جنس ارتباط هم کیشان با همدیگر منهای حضور روحانیون و صاحب نظران رسمی است.
نکته دومی که باید وارد آن شویم براین اصل است که ما یک نوع رویکرد دینی نداریم همانطور که یک سبک روحانیت نداشتیم . مثل همه بحث های مربوط به اشاعه نوآوری این جا هم شما کسانی را دارید که زود پذیرنده اند وکسانی را دارید که دیر پذیرنده اند. سوال مهم برای ما این است که کدام جریان درمیان روحانیت غالب شده ؟
گفتمان، گفتمان دینی است. کسانی که درواقع فکر می کردند که حرفی برای گفتن دارند و فکر می کردند که عرصه، عرصهی رقابت است هم تکنولوژی را زودتر پذیرفتند هم سعی کردند سوار آن شوند.
آخرین نکته هم این است چه زمانی تصور می شود که این تکنولوژی خوب است ؟ نه این که بگویید وقتی که او در جامعه آنقدر رواج پیدا کرد که من دیگر نمی توانم در مقابلش بایستم .این امرانفعالی نیست، برعکس، آن چه من فهمیدم روحانیت وقتی استقبال می کند که می تواند بهره برداری کند یعنی از وقتی که می تواند استفاده کند. از آن به بعد دیگر به اصطلاح آن را می خواهد. این فضای رقابتی تعیین کننده همه چیز است./پایان پیام
تکنولوژیهای ارتباطی حوزه مورد علاقه کسانی است که می خواهند چیزی را اشاعه بدهند. ادیانی مثل اسلام، مسیحیت کاتولیسیسم و پروتستانیزم، علاقه به اشاعه پیام خودشان داشتند ، استفاده از این رسانهها برایشان خیلی جدی بوده است.
کاتولیسیسم جزو اولین دارندگان ایستگاه رادیویی است
مارکونی(مخترع رادیو) در زمان حیات خودش شبکه واتیکان را افتتاح کرد که در حال حاضر، تصاویر آن موجود است یعنی کاتولیسیسم جزو اولین دارندگان ایستگاه رادیویی است و همین الان هم شاید در عمل بزرگترین مجموعه رادیوهای موج کوتاه دنیا را واتیکان دارد که وقتی شب میشود و مجموع آنتن های ارسال خود را روشن می کنند یک صلیب بسیار نورانی عظیم تشکیل میشود. در مورد پروتستانتیسم اولین رادیوهای تجاری امریکا خیلی زود برنامه های روز یکشنبه وعظ و خطابه دینی را ضمن برنامه های تجاری خود قرار دادند منتها قایل به این شدند که پولی از کلیسا گرفته نشود .عینا همین روش به تلویزیون منتقل شد و کلیسای الکترونیک در یکشنبه ها برای پروتستان ها خیلی عادی بود.
در مورد بحث استفاده از مطبوعات باید بگویم که ید طولایی درمیان این ادیان وجود دارد. در مورد تشیع به اجمال اشاره میکنم که تحقیقات آقای سید فرید قاسمی نشان می دهد که مطبوعات دینی در ایران ریشه و سابقه خیلی طولانی دارند تقریبا در اواخر دوره قاجار شروع کردیم به داشتن نشریات دینی و به خصوص در دوران رضا شاه با وجود تمام فشاری که بر مذهب وجود داشته. در مورد رادیو تلویزیون و مذهب شیعه، مشکل از مذهب شیعه نبوده،بلکه مشکل این بوده که در واقع یک رادیو تلویزیون دولتی وجود داشته که سیاستهای مذهبی را خودش تعیین می کرده هرجا به روحانیت راه دادند که وارد رادیو بشود، شک نکردند.
روحانیون شیعه پیشگام ورود به دنیای دیجیتال بودند
حداقل در مورد شیعه ایرانی می شود به صراحت دید که روحانیون پیشگام ورود به دنیای دیجیتال بودند. من هنوز وارد بحث مباحث سایبری نشدم، اما حوزه دیجیتال خیلی مهم است. چون حجم عظیمی از مواد آماده تبدیل شدن به فرمت دیجیتال را داشتند و تنها کار لازم تایپ شدن بود . به همین دلیل خیلی ها به سرعت این کار را انجام دادند.
برای مثال: مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی حوزه علمیه قم (نور) وقتی کارخود را در سال 68 شروع کرد ، و با حمایت رهبری این کار انجام شد، در اولین کنفرانسی که برگزار کردند مباحث عمدتا در مورد اجتهاد دیجیتالی می گردد یعنی فکر این که ما می توانیم هوش مصنوعی را به استخدام در آوریم یعنی مسئله بدهیم و منابع هم آنجا هست و از آن حکم در بیاوریم یعنی با چنین افق دست و دل بازی وارد شدند و بعد معلوم شد که به این سادگی هم نیست. و این هزینه ها ممکن است نتیجه دیگری داشته باشد. با توجه به موج های مختلف جهان سایبر که اولین موج آن دیجیتالی شدن است ، به نظر من مذهب خیلی زود با آن کنار آمد هم اهل سنت و هم شیعیان به خصوص هر دوی آنها از مسیحیان کار را یاد گرفتند که تبدیل منابع دینی بود به صورتی که در محیط دیجیتال قابل دسترسی باشد که من اسم آن را مذهب آفلاین می گذارم یعنی فقط منابع تبدیل شود.
اما از زمانی که مفهوم فضای دیجیتال نه فقط به مثابه فضای اطلاعات وارد شد بلکه به معنای فضای ارتباطات مطرح شد چالش این جا به وجود آمد. چالش این است که اگر ما عرصه رقابت ادیان را جدی بگیریم آنوقت رقابت ادیان به فضای مجازی کشیده می شود این مسئله فضای سایبر را متاثر از رقابت های واقعی ادیان کرد به اصطلاح تلاش های دعوتی یا میسیونری که مذاهب داشتند. آنجا مذاهب احساس خطر کردند در واقع در ابتدا تصور این بود که ما وارد فضایی می شویم که فقط در آن برد وجود دارد اما معلوم شد که هر دو سویه در آن هست.
جهت دیگری که در فضای سایبر ایجاد شد و خیلی تاثیر گذاشت این بود که موج سوم فضای سایبر از "اطلاع "و "ارتباط" به فضای سایبر به مثابه "فضایی برای زندگی" رسید.
اینجا دیگر چالش ها خیلی جدی تر هستند این تصور که سبک زندگی سایبری یک سبک زندگی رقیب است هم برای زندگی واقعی دینی و هم برای زندگی واقعی غیر دینی، که می تواند زندگی افراد را شکل بدهد. حالا سبک زندگی دینی وقتی با چالش های مجازی مواجه شد، باید پاسخ هایی ارایه می کرد نه از جنس کتب سنتی، بلکه منابعی که دیجیتال شده بودند و یا علمایی که صاحب سایت شده بودند. دین با چالشهای دیگری مواجه شد از جنس ارتباط هم کیشان با همدیگر منهای حضور روحانیون و صاحب نظران رسمی است.
نکته دومی که باید وارد آن شویم براین اصل است که ما یک نوع رویکرد دینی نداریم همانطور که یک سبک روحانیت نداشتیم . مثل همه بحث های مربوط به اشاعه نوآوری این جا هم شما کسانی را دارید که زود پذیرنده اند وکسانی را دارید که دیر پذیرنده اند. سوال مهم برای ما این است که کدام جریان درمیان روحانیت غالب شده ؟
گفتمان، گفتمان دینی است. کسانی که درواقع فکر می کردند که حرفی برای گفتن دارند و فکر می کردند که عرصه، عرصهی رقابت است هم تکنولوژی را زودتر پذیرفتند هم سعی کردند سوار آن شوند.
آخرین نکته هم این است چه زمانی تصور می شود که این تکنولوژی خوب است ؟ نه این که بگویید وقتی که او در جامعه آنقدر رواج پیدا کرد که من دیگر نمی توانم در مقابلش بایستم .این امرانفعالی نیست، برعکس، آن چه من فهمیدم روحانیت وقتی استقبال می کند که می تواند بهره برداری کند یعنی از وقتی که می تواند استفاده کند. از آن به بعد دیگر به اصطلاح آن را می خواهد. این فضای رقابتی تعیین کننده همه چیز است./پایان پیام