در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۴۸۸۹
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۱۹
گروه راهبرد بررسی می‌کند؛ چرا ما از نظم گریزانیم؟ فلسفه بی‌نظمی‌های اجتماعی و سیاسی چیست؟/ 1
این تفکری که مثلا اروپایی ها خیلی منظم هستند و حقوق دیگران را رعایت می کنند، در خون و ژنشان نیست، بلکه از ترس و به خاطر احترام به قانون است. البته این یک سیر تاریخی هم دارد. به نظر من اگر فشار ها از نوع اقتصادی و محدودیت وقت یا فشارهای دیگر زیاد شود و قانون اجرا نشود، مردم به بی نظمی وادار می شوند.

گروه راهبرد- خبرگزاری دانا: مولفه‌های مختلفی برای تبلور تجمیع انسان ها در قالب یک جامعه از دید جامعه شناسان مطرح شده است. نظریه هایی از قبیل کارکردگرایی تا حوزه عمومی و کنش متقابل نمادین به نوعی درگیر مسایل نظم نوینی بودند که در عرصه اجتماعی شکل گرفته اند. گروه راهبرد خبرگزاری دانا با در نظر گرفتن چالش های اجتماعی سعی در بررسی این مسایل از دید متخصصان اجتماعی دارد. بی شک مساله نظم یکی از ائلمان های تفکیک ناپذیر از زندگی جمعی ماست. یک سوال کلیدی در جامعه امروزی ما وجود دارد و آن اینکه چرا ما چندان به نظم گرایش نداریم. این سوال را با صاحبنظران علوم انسانی مطرح کرده ایم و جواب های مفیدی گرفته ایم. در این زمینه گفت و گویی با دکتر حمید انصاری، استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران و تحصیلکرده دانشگاه چارلز انگلستان داشته ایم که از نظرتان می گذرد:

نظم محصول اعمال ابزارهای نظم آفرین است

من با این قاعده و قضاوت مخالف هستم که می‌گویند؛ ایرانی ها از نظم گریزان هستند، یا گروه و جامعه ای منظم نیست و گروه دیگری منظم است و نظم در خون و ژن آنها است. نظم محصول اعمال ابزارهای نظم آفرین است. اگر در یک جامعه ای ابزارهایی که نظم ایجاد می کند، وجود داشته باشد و درست عمل کند، آن جامعه و مردم منظم می شوند. در این جامعه مردم نه تنها قوانین، قواعد و هنجارها را رعایت می کنند، بلکه آنها را تصحیح هم می کنند، چه قوانین رسمی و وضعی و چه قوانین و هنجارهای اجتماعی مرسوم در جامعه.

قانون، ابزار ایجاد نظم

ابزار ایجاد نظم و سامان دادن به رفتار مردم، قانون و مقررات است. وجود مقررات لازم – مقرراتی که در هر حوزه تدوین شده و موجود باشد- ابزار ایجاد نظم است. اما بحث دوم اعمال این قوانین و مقررات و هنجارهاست. هنجارهای سنتی را جامعه اعمال می کند. یعنی جامعه بر اساس نگاه خودش به نظم و به ارزشی که نظم دارد، یا بر عکس نگاه جامعه به بی نظمی و ضد ارزش شدن نظم، هنجارهای اجتماعی را اعمال و نظارت می کند. در گذشته بوده و هنوز هم هست که کسی هنجارشکنی خاصی بکند و افراد به صورت عرفی آن شخص را توبیخ و طرد کنند و او را بد بشناسند و به او القاب منفی بدهند. این ابزار ایجاد نظم در یک جامعه سنتی در حوزه هنجارهای عرفی است.

در یک جامعه ناسالم ارزش ها استحاله می شوند

زمانی که نگاه جامعه به نظم به عنوان ارزش تغییر پیدا بکند، اینها را اعمال نخواهد کرد و درست برعکس رفتار خواهد کرد. یعنی کسی که به هنجارها عمل می کند، او را سست اراده تلقی می کنند. در این جامعه کسی که هنجارشکن باشد، با عنوان یک فرد «زرنگ» خطاب می شود. در حالی که این هنجارشکن در حالت عادی ضد ارزش است. در جامعه معمولی آن شخص هنجارشکن طرد می شود. ولی در این جامعه غیرمعمول فردی زرنگ و توانا محسوب می شود. یعنی ارزش ها به ضد ارزش استحاله می شود. در این حالت رفتارهای درست، تشویق نمی شوند و و به آنها بها داده نمی شود و برعکس، رفتارهای غلط، مثل کلاهبرداری و دزدی ارزش می شوند و از آنها تقدیر به عمل می آید. این وضعیت یک جامعه ناسالم است که انحراف دارد و در یک سراشیبی سقوط در حرکت است. البته جامعه ما هم مقداری به این سمت حرکت می کند.

باید متولیان اجرای قانون درست عمل کنند

ضابطه قوانین رسمی و قوانین وضعی، نهادها و سازمان های ایجاد کننده نظم در جامعه هستند. مثل نیروی انتظامی و دادگستری. اگر این دو نهاد به وظیفه خود خوب عمل بکنند، نظم برقرار می شود. یعنی قانون ابتدا وجود داشته باشد، (که شرط اول داشتن قانون خوب و کارآمد و کامل برای هر چیزی که در شکل منظمی قرار بگیرد) و بعد همان قانون اجرا شود. ما الان در بسیاری از زمینه ها قانون داریم اما اجرا نمی شود. نمونه خیلی مشخص، همان نظریه پنجره شکسته است که می گوید اگر در شهری یک پنجره شکسته دیدید، بدانید اوضاع آن شهر نا به سامان است. من اینجا می گویم قانون رانندگی را در نظر بگیریم. واقعا چه کسی درست رانندگی می کند؟ بعضی ها سعی می کنند از دیگری سبقت بگیرند، از چراغ قرمز عبور کنند، انحراف به چپ داشته باشند و تخلف های دیگر. مگر ما قانون و مجازات و جریمه کم داریم؟ با این وجود این همه بی قانونی داریم. چرا؟ برای اینکه قانون اعمال نمی شود. بنابراین ایجاد نظم، وجود قوانین را لازم دارد و از طرفی دیگر اعمال قوانین را. اگر این امر عملی شود، ما خیلی منظم می شویم. اگر ببینیم تخلف ما جریمه و هزینه دارد و در مقابل آن رفتار درست ما پاداش به همراه دارد، یا حداقل جریمه ندارد، ما هم منظم می شویم.

نظم اکتسابی است

این تفکری که مثلا اروپایی ها خیلی منظم هستند و حقوق دیگران را رعایت می کنند، در خون و ژنشان نیست، بلکه از ترس و به خاطر احترام به قانون است. البته این یک سیر تاریخی هم دارد که بنا به این دلایل یعنی وجود قوانین و اجرا شدن آنها – حداقل در حوزه های روزمره زندگی- منظم شده اند. آنها هم اگر در یک مدت قانون را اعمال نکنند، هرج و مرج به وجود می آید.

بنابراین مساله قانون پذیری و قانون گریزی و یا قانون گرایی یک مساله اکتسابی است. هزینه دادن برای بی قانونی و قانون گریزی و پاداش گرفتن یا لااقل هزینه ندادن برای گرایش به قانون! اگر اینگونه باشد، مردم می فهمند و حس می کنند که رعایت قانون به نفع خودشان است. این بار اگر شخص خاصی از چراغ قرمز رد شود و این قانون شکنی مد شود، همه در ترافیک گیر می کنند. وقتی که نظم به وجود بیاید و نظم به همه آموزش داده شود، جامعه به سمت قانون گرایش پیدا می کند.

فشارهای اقتصادی به نظم گریزی دامن می زند

به نظر من اگر فشار ها از نوع اقتصادی و محدودیت وقت یا فشارهای دیگر زیاد شود و قانون اجرا نشود، مردم به بی نظمی وادار می شوند. من خودم به این نکته دقت کرده ام زمانی که مردم برای رفتن به جایی خیلی عجله ندارند، منظم و انسان ترند و حقوق دیگران را رعایت می کنند. مثلا روزهای جمعه را در نظر بگیرید که ترافیک کمتر است و شخصی که در حال عبور از سطح شهر است و زمان هم چندان اهمیت ندارد، در آن حال شخص توجه زیادی می کند و انسانی تر برخورد می کند وی کمتر تخلف می کند. اما وقتی همان شخص به سر کار خود می رود و ترافیک سنگین باشد، وسایل حمل و نقل عمومی مطمئن هم وجود نداشته باشد، در چنین مواقعی دیگر انسانیت کمرنگ می شود. بنابراین همین مردم در شرایط مختلف دو نوع رفتار دارند. حتی گاهی رفتار هنجارشکنانه خود را توجیه هم می کنند. البته انسان ها هم در مورد گرایش به قانون مقاومت می کنند و بعضی ها خیلی راحت قانون را نادیده می گیرند. کسانی هم که به قانون اعتقاد دارند، آنها هم گاهی تحت تاثیر فشار ها در رفتارشان سست می شوند و می بینند که وقتی قانون را رعایت می کنند، از جامعه عقب می افتند.


ارسال نظر