در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
تعداد نظرات: ۲ نظر
کد خبر: ۱۱۵۸۳۰۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۹ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۰:۱۸
بخش بیرون از آب «کوه یخ» سردی روابط ایران و غرب و به ویژه آمریکا را به تعبیری می توان مذاکرات هسته ای دانست.

محمدرضا دبیری طی یادداشتی در همشهری دیپلماتیک به بررسی چالش های پیش روی دکتر حسن روحانی در عرصه سیاست خارجی پرداخته است وی معتقد است می توان چالش های سیاست خارجی را به «تمهیدات فوری» ویا «اقدامات میان مدت» و «سیاست های دراز مدت» تقسیم بندی کرد. این یادداشت در گروه راهبردخبرگزاری دانا منتشر می شود:

پیروزی دکتر حسن روحانی برای اکثر ناظران قابل پیش بینی بود. ولی حد اقل تا سه چهار روز مانده بروز رای گیری درصد کمی ازصاحبنظران تصور می کردند که او بتواند با اکثریت مطلق به چنین موفقیت درخشان وچشم گیری برسد ودر مرحله اول کار را تمام کند.

اینکه چه قشر هایی از رای دهندگان تهران و شهرستان ها ومناطق روستایی در روزهای آخر تغییر رای دادند، ویا چه انگیزه ای سبب شد که بخشی از «اکثریت خاموش» با امید به شعارها و وعده های انتخاباتی به حمایت از وی برخیزند، موضوعی است که تحلیلگران بسیاری در این مورد نوشته اند وکمتر گوشه مغفولی باقی مانده است ومن نیز قصد ندارم در این مقال به آن بپردازم.

ولی رای قاطع اکثریت در بطن خود پیامهایی چه در بعد داخلی وچه در عرصه بین المللی همراه دارد که بار مسوولیت خطیر وی را وزین تر می کند و بالطبع به همان نسبت چه در داخل و چه در خارج چالش های پیش روی را نیز افزایش خواهد داد.

اگرچه چالش های داخلی پیش روی رییس جمهور جدید امروز موضوع بحث این مقال نیست. ولی طبیعی است که موانع حاصل از آن تاثیر مستقیم در اتخاذ تدابیر در صحنه خارجی خواهد داشت.

همانطور که گفته شده است «چرخش سانتریفوژ ها» با «چرخ معیشت مردم» مرتبط است. نحوه و حدود تعامل با قدرت های خارجی بی ارتباط با داشتن ارزیابی واقع بینانه از ظرفیت های داخلی و شدت تهدید های خارجی نخواهد بود.

فارغ از مقولات فرهنگی و اینکه با الگو برداری از چه مدلی باید عمل کرد ویا مدل «یوتوپیایی» خاصی را درنظر داشت، برای تعامل با جامعه جهانی اتخاذ استراتژی های متفاوت وحتی تاکتیک های گوناگون قابل طرح هستند.

بهر تقدیر سوال امروز محدود به موضوعات سیاست خارجی ونحوه تعامل با بازیگران موثر واولویت بندی ضرورت ها خواهد بود.

شاید بتوان چالش های سیاست خارجی را به «تمهیدات فوری» ویا «اقدامات میان مدت» و «سیاست های دراز مدت» تقسیم بندی کرد.

رییس جمهور جدید در شرایطی دولت را تحویل می گیرد که در بعد امنیت خارجی تهدیداتی مطرح است. اگرچه تهدیدات همواره در دولت های قبلی نیز به درجات متفاوتی از شدت وتفاوت در منابع تهدید وجود داشته اند.

حتی اگر بپذیریم که بخشی از این تهدیدات خارجی با هدف جنگ روانی و تبلیغات رسانه ای صورت می گیرد. ولی به هر حال این تهدیدات آنگونه عریان بوده و یا محتمل جلوه کرده اند که واکنش هایی از تهدیدات متقابل و یا به رخ کشیدن قدرت بازدارندگی را به دنبال داشته اند.

در سالیان گذشته وضعیت به گونه ای بوده است که پاره ای از بازیگران موثر خارجی ،که به گونه ای موجه و یا غیر موجه از وضعیت موجود ابراز نارضایتی و یا نگرانی می کنند، تظاهر و یا تلاش کرده اند که وارد فاز امنیتی شوند. به نحوی که بعضا با لفاظی و ادبیات گستاخانه ای نظیر «همه گزینه ها روی میز قرار دارند» موضع گیری و تهدید می کنند.

در حال حاضر از جمله «تمهیدات فوری» سیاست خارجی هفتمین رییس جمهور اسلامی ایران، آرام کردن هیجانات و تنش های قابل اجتناب قرار دارد. چیزی که در ادبیات سیاست بین الملل از آن تحت عنوان"Relaxation of Tensionیاد می شود و این امر با سیاست تنش زدایی"Détente”که در مرحله «اقدامات میان مدت» مطرح است، و مناسب است در «راهبرد دراز مدت» منظور شود، متفاوت است.

سیاست و مانور های موفق در مرحله «تمهیدات فوری» زمینه ساز دور کردن تهدیدات امنیت خارجی بوده و به تبدیل کردن«تقابل امنیت خارجی»به«اختلافات سیاسی »، که یک ضرورت است کمک زیادی خواهد کرد.

منشاء ومنبع تهدیدات از نظر بعد مسافت یا از همسایگی و به اصطلاح خارجه نزدیکNear Abroad سرچشمه می گیرند و یا از کشورهای خارج ودور از منطقه نشات می گیرند.

تا آنجا که به خارجه نزدیک مربوط می شود سیاست خارجی جمهوری اسلامی بجز استثناهایی، درحال حاضر با چالش های گوناگونی با همسایگان و کشورهای منطقه روبرو است که به زحمت می توان از ان تحت روابط حسن همجواری نام برد. از احیا مجدد کشمکش های مذهبی شیعه و سنی گرفته تا گسترش گرایشات تکفیری و سلفی و وهابیت و طالبانیسم در پشت گوش چپ و راست ما و یا حضور تفکرات اخوان المسلمینی در منطقه از موانع بازدارنده گسترش روابط هستند.

این تلاطمات و کشمکش ها صرفنظر از آنکه ریشه در چه عوامل و تحریکاتی داشته باشند، آسیب قابل توجهی برای صادرات ومحصولات بخش خصوصی اعم از کشاورزی و صنعتی و یا مبادله کالا و خدمات دارند که تاثیر مستقیم در معیشت کشاورزان و یا صنعتگران بخش خصوصی ایرانی دارند.

البته این بدان معنی نیست که صادرات شرکت های دولتی نیز در کنار آن لطمه نمی بینند. در حال حاضر از بازار اقتصادی پرسود و خوان گسترده تریلیون دلاری که در حیاط خلوت ما گسترده است چیز زیادی عاید ما نمی شود.

اگر گندم کشاورز ایرانی که براساس بهای تضمینی به مراتب ارزان تر از قیمت بین المللی است، به عراق و بعضی کشورهای همسایه صادر نشود، ویا آنکه پیاز و سیب زمینی کشاورزان ایرانی و مصنوعات کار آفرینان ایرانی را در سوریه و یا همسایه های دیگری در اسیای مرکزی نخرند، با قیمت گران فعلی نهاده های کشاورزی و مواد اولیه وحامل های انرژی معلوم نیست که صنعتگر و کشاورز ایرانی بتواند به راحتی به کار خود ادامه دهند.

در زمینه تجارت نیز که هر روز با تهدید به بستن حساب های بانکی ایرانیان در کویت و گرجستان و... یا با تحریم مصنوعات ایرانی در فروشگاه های کشورهای عربی و غیر عربی بتوان بر روی بازار مطمئن و قابل استمرار حساب کرد.

شاید مهمترین چالش های منطقه ای که آثار بین المللی دارد نحوه برخورد با قضیه آینده سوریه و توزیع قدرت در لبنان و تز دو کشوری در فلسطین باشد. تردیدی نیست که دکتر روحانی بعنوان رییس جمهور جدید نیز به عنوان بخشی از ساختار قدرت در نظام جمهوری اسلامی ایران نه می خواهد و نه می تواند خط مشی چندان متفاوتی از کل نظام داشته باشد ولی بنظر می رسد که او توانایی آن را دارد که در لحن، و نه در خطوط اصلی استراتژی ها، ادبیات جدیدی به کار بگیرد.

چالش دیگر ایشان در سیاست خارجی نحوه تعامل با آنچه در عرصه بین المللی بعنوان مسایل حقوق بشری مطرح است خواهد بود. او در باب حقوق شهر وندی در مناظرات انتخاباتی از جملات کوتاه و گویا و معناداری استفاده کرده است که بخشی از موفقیت او در انتخابات را باید مدیون انتخاب این جملات دانست. از جمله در یکی از مراحل مناظرات تلویزیونی تاکید کرد که: من یک حقوقدانم. من سرهنگ نیستم.

صرفنظر از گفته دیگری به طنز که: می گویند وعده های انتخاباتی همانند مهریه است. کی داده ،کی گرفته؟؛ ولی واقعیت این است که بسیاری از رای دهندگان به قول او اهمیت داده اند. این گفتمان انتظارات داخلی و خارجی را از او بالا می برند. از طرفی پایبندی او به بسیاری از قول های انتخاباتی شانس موفقیت ایشان در صحنه بین المللی را افزایش خواهد داد.

آنچه که به مناسبات و یا تهدیدات نشات گرفته از «خارجه دور»، یعنی عمدتا اروپا و امریکا مرتبط است، از جمله مقولاتی است که تاباندن نور تازه به موضوع و داشتن نگاه متفاوت و ارزیابی جامع و سنجیده جدید به قضیه از جمله چالش های عمده و نفس گیر سیاست خارجی دکتر روحانی خواهد بود.

آنچه مسلم است این سیاست که بین منافع عمده امریکا و اروپا و دیگر شرکای آنان تفرقه انداخته شود واز این امر بهره برداری شود تجربه موفقی نبوده است. شاید بخش عمده ای از عزم آمریکا برای گسترش تحریم وتقابل در چنین ابعادی را - صرفنظر از اعمال تضییقات بر علیه جمهوری اسلامی- ممانعت از فرصت طلبی وبهره برداری متحدان و شرکای خود آمریکا دانست که ایران خود نیز با مبالغه در تبلیغ بیش از حد در جانشینی اروپا بجای آمریکا مقصر بوده است.

بازنگری در جهت گیری بازرگانی خارجی و گسترش تجارت با کشورهایی که از روابط بازرگانی غیر متوازن و یک سویه تقریبا انحصاری ناشی از فضای تحریم پولی، مالی و تجاری بهره برداری غیر منصفانه می کنند، نیز از چالش های پیش روی دولت جدید خواهد بود.

بخش بیرون از آب «کوه یخ» سردی روابط ایران و غرب و به ویژه آمریکا را به تعبیری می توان مذاکرات هسته ای دانست. ولی صاحب این قلم در زمره کسانی نیست که فکر می کنند تمامی مسایل بین ایران و غرب و بویژه آمریکا در گرو حل مساله هسته ای است. مضافا آنکه ، این امر صرفا ناشی از روحیه انقلابی و سازش ناپذیری ایدئولوژیک ایران اسلامی نیست بلکه فضای بین المللی و به هم خوردن موازنه قدرت در جهان قرن بیست و یکمی نیز اقتضاهای خاص خود را دارد.

حل اساسی مساله به گونه ای که احترام و منافع متقابل حفظ شود، و بازی برد-برد واقعی شکل بگیرد، در یک توافق جامع و فراگیر"Grand Bargain”که شامل جنبه های امنیتی-سیاسی- اقتصادی-کنسولی باشد، اعم از دوجانبه و منطقه ای قابل الحصول است. اگرچه ممکن است وقت و انرژی زیادی بگیرد. ولی بعد از طراحی وتوافق جامع، به صورت پلکانی به احتمال زیاد قابل تحقق خواهد بود.

اگر ترتیبات فرا گیر را هم بکناری بگذاریم و بخواهیم فرمول تعلیق بخشی در برابر رفع تدریجی تحریم را مبنا قرار دهیم توجه به نکاتی چند ضروری است.

ده سال پیش در شرایطی که نئو کانزها در آمریکا سکان پنتاگون و به مقدار زیادی شورای امنیت ملی وسیاست خارجی را در دست داشتند و تهدیدات خطرناک اضطراری و عریان تری وجود داشت ، در پاریس توافقی حاصل شد. ولی همانگونه که آقای روحانی در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود نیز اشاره کردند، شرایط آن روز با زمان حال متفاوت است. در مساله هسته ای بازگشت به شرایط سال 2003 شاید امکان پذیر نباشد. همه پیشنهاداتی که در آن زمان از طرفین ارایه وقبول شدند، دیگر روی میز نیستند.

اکنون این بر عهده مذاکره کنندگان هسته ای است که درک کنند شرایط بهتری برای ایجاد موازنه وتامین احترام متقابل و منافع طرفینی جامع تری بوجود آمده است و فرصت را دریابند. این شرایط ممکن است مدت زمان طولانی نپاید. زیرا زمان مذاکره موفق، نا محدود نیست. زیرا هردو طرف میز به دلایل متفاوت و به درجات مختلف احتمالا آسیب پذیرند.

مذاکرات در قالب 1+5 می تواند مفید باشد. خانم کاترین اشتون اگرچه سخنگوی همه نمایندگان آن سوی میز است ولی باید پذیرفت در عالم واقع اولویت ها و منافع پنج عضو دایم شورای امنیت با یکدیگر اختلاف دارند. حتی آلمان نیز در پاره ای موارد اولویت ها و ترجیحات زاویه داری با دیگر اعضا مذاکره کننده دارد. داشتن درک روشنی از فضای بین المللی در قرن بیست ویکم و هوشمندی در شناخت این تفاوت ها و قدرت انعطاف وچالاکی در بهره برداری از فرصت ها در پای میز مذاکره ضامن پیروزی سرنوشت ساز تاریخی ایران برای نسلهای آینده خواهد بود.

شاید این فرصت استثنایی هیچگاه برای دولت دکتر احمدی نژاد فراهم نبود. اگرهم بود ظرفیت بهره برداری از آن احتمالا نبود.

لذا یک مذاکره جامع و ثمربخش دو جانبه وموازی ولی مستقل ازمذاکرات 1+5 که متضمن منافع واحترام متقابل باشد به موازات مذاکرات چند جانبه وبین المللی در چهار چوب 1+5 می تواند مفید و کارساز باشد. طبیعی است در مواردی پیشرفت های هریک در دیگری آثار متقابل «پینگ پونگی» و مثبت خواهند داشت.

کاربرد موفق چنین مکانیسم مشکل و پیچیده ای ،خود محتاج یک «پلان دیپلماتیک» در خارج و یک «برنامه سیاسی» در داخل خواهد بود، که در چارچوب «استراتژی بلند مدت» قابل طرح است. با ظرفیت های بالقوه نهفته در دکتر روحانی و شرایط استثنایی به وجود آمده از انتخابات، افق های روشنتری قابل رویت است.

ولی واقعیت این است که با توجه به وجود «دیوار بلند بی اعتمادی» متقابل بین ایران و ایالات متحده ، دستیابی به توافقی در مساله هسته ای و موضوعات دیگر به صبر و اراده سیاسی از سوی هر دو طرف نیاز دارد. علاوه بر آن، دکتر روحانی باید بتواند با قابلیت و جایگاه خوبی که دارد با مقامات عالیه و طیف های ذی نفوذ داخل به گونه ظریفی تعامل سازنده کند و اقناع و اجماع لازم را بوجود آورد.

این شانی است که باور عمومی برای ایشان قایل است. خوشبینی بسیاری وجود دارد که اوتوانائی و ظرفیت واعتبار لازم را برای این مهم واجد است.

اکنون با توجه به اینکه تصمیم نهایی در مسایل کلان و از جمله مذاکرات هسته ای در حیطه اختیارات رهبری است. پرسش کلیدی این است که تا چه حد امکان اطمینان و اقناع برای تامین منویات به وجود آید و فضای مانور در اختیار رییس جمهور منتخب قرار گیرد. به نظر می رسد با پختگی و هوشمندی وکلید تدبیری که دکتر روحانی دارد، وی خواهد توانست به تدریج با متانت بیشتر کسب اعتماد لازم را نماید و فضای مانوری به مراتب بیشتر از رییس جمهور سلف بازکند.

در واشنگتن نیز هر گونه تلاش برای از سرگیری روابط با ایران باید از سد مقاومت گروه هایی مانند لابی اسراییلی آمریکاییAIPACو همچنین لابی کشورهای عرب مانند عربستان سعودی، عبورکند.

در سیستم سیاسی آمریکا نیز ساده انگاری است که فکر کنیم اوباما برحسب سلیقه و تشخیص خود تصمیم نهایی را می گیرد. در واقع، او همچنان باید به موضعی در سیاست خارجی تمایل نشان دهد که با تفکر نیروهای سیاسی قدرتمند در ایالات متحده هم سو باشد.

همچنین کم نیستند صاحبنظرانی در غرب که معتقدند جنگ در سوریه و حمایت ایران از محور مقاومت و بشار اسد، لایه پیچیده دیگری را به روند حل مساله هسته ای ایران اضافه کرده است. به بیان دیگر آنها می گویند که پیروزی روحانی می تواند فضای سیاست ایران را تغییر دهد نه سمت و سوی آن را.

بگذریم از اینکه غیر ازExecutive Orderهایی که از دهه های قبل توسط روسای جمهور مختلف آمریکا برای برقراری تحریم یک جانبه ایران صادر شده است، پاره ای از مجازات ها که مصوبه های قانونگذاری دارند برای لغو شدن باید پروسه پیچیده و زمانی طولانی را طی کنند ومذاکرات آن نیاز به تیم های متعدد با تخصص های حقوقی-سیاسی-فنی بالایی خواهد بود که باید سازمان و سامان داده شوند.

تحریم هایی که به موجب قطعنامه شورای امنیت برقرار شده اند محتاج چانه زنی و بعضا امتیاز دهی چند جانبه خواهند بود. همچنین است که تحریم هایی که در چار چوب اتحادیه اروپا بر قرار شده اند و ساز وکار و راهکارهای خود را خواهند داشت که نیازمند برنامه عمل سنجیده و تیم حرفه ای و کار آشنایی در مقولات دیپلماسی عمومی است.

این تیم حمایت شده باید بتواند تصویر نزدیک تر به واقعیتی از چهره اصیل ملت ایران در افکار عمومی جهانیان ارایه دهد.

بسیاری تردید ندارند که ایران از چرخه سوخت هسته ای دست نخواهد برداشت، بنابراین غرب ناگزیر است بپذیرد که ایران به توانایی هسته ای دست یافته است. ولی تدبیر نیز ایجاب می کند اقدامات اعتماد برانگیز - واز جمله برحسب مورد برقراری محدودیت های داوطلبانه و حتی غیر آن- در حدود برنامه های هسته ای نیز قابل طرح و بحث باشد. تا بتوان راهی برای جلب اعتماد همسایگان و غرب پیدا کرد.

این راهی است که متقابلا پیش نیاز آن، دادن امتیازی به ایران است. شاید تخفیف و یا دست برداشتن از عناد و خصومت اعراب همسایه وتبلیغات مسموم آنان که هر روز یا راه ورود کالاهای ایران را تنگ تر و یا تحریم می کنند، یا تبلیغات تفرقه افکنانه شیعه و سنی براه می اندازند، بتواند کمک کننده باشد.

همسایگان عرب ایران سالانه صد ها میلیارد دلار در امد نفتی دارند. سوال نا بجایی نیست اگر پرسیده شود که سهم مشارکت همسایه بزرگ 75 میلیونی آنها از بازاری که در جوار آنها چقدر است؟ برای اتباع ایران در کشور های عربی چه تضییقات تحقیر آمیزی برقرار است؟

تمامی آنچه که گفته شد محتاج نگرشی جدید به کارکرد دستگاه سیاست خارجی و افسران زبده و با انرژی و با انگیزه، خلاق، جاندار، متخصص و مورد وثوق و حمایت، که بتواند بگونه ای حرفه ای مقوله سیاست خارجی را از عوام زدگی و توجیه کنندگی و شعارهای خیابانی با کلید تدبیری که ریاست جمهوری جدید در دست دارند به سر منزل مقصود برساند.

ارسال نظر
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰ آبان ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۹
0
0
آفرین بر این تحلیل
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۰
0
0
باتوجه باینکه نویسنده این مقاله را در اولین روزهای پیروزی روحانی نوشته است اکنون بعد از گذشت 6 ماه از ان زمان روشن شده است که چقدر نظر و تحلیل نویسنده صحیح و دقیق بوده است.