مذاكرات طالبان پاكستان با دولت اين كشور فراز و فرودهاي زيادي را طي كرده
كه از جمله آنها ميشود به تعيين شرايطي از سوي طالبان اشاره كرد كه در
آخرين خبرها توسط فرمانده ارتش پاكستان رد شده است. روزنامه ایران درباره كم و كيف اين
مذاكرات با پيرمحمد ملازهي گفتوگويي انجام داده است:
به نظر شما شروطي كه طالبان پاكستان براي مذاكره با دولت اين كشور قائل شده مثل آزادي گسترده زندانيان يا در اختيار گرفتن پرويز مشرف، قابل تحقق است؟
مسأله پرويز مشرف خيلي واقعبينانه نيست و غيرعملي است. طالبان دو مسأله را دنبال ميكنند؛ يكي آزادي زندانيانشان است كه بيش از 4500 نفر از آنها در حبس هستند و دوم اينكه شرط گذاشتهاند ارتش از مناطق قبايلي بيرون بروند كه اين هم به نظر من براي ارتش غيرقابل قبول خواهد بود. اگر ارتش از آن مناطق بيرون بيايد، اين نواحي به دست گروه <تحريك طالبان> ميافتد. اين ريسك را نه نوازشريف و دولتش ميپذيرند و نه ارتشيان چنين اجازهاي را خواهند داد.
در اين رابطه يك تجربه وجود دارد؛ در منطقه درهسوات بعد از اينكه ارتش به اين دره حمله كرد و آنجا را تحت كنترل گرفت پس از مدتي ارتش از درهسوات بيرون آمد ولي در آنجا پادگان ساخت و هنوز آن پادگان وجود دارد. در واقع به نوعي حكومت محلي به برخي سران اقوام اجازه بازسازي ساختار قدرتشان را داد ولي به لحاظ امنيتي، ارتش همچنان در كنار درهسوات باقي ماند.
هماكنون نيز اين احتمال وجود دارد اگر مذاكرات واقعاً شروع شود و به جايي برسد كه راهحل سياسي مورد نظر نوازشريف و دولتش محقق شود، در اين صورت يكسري امتيازات به تحريك طالبان بدهند.
به نظر مشكل اين است كه تحريك طالبان مدعي اسلاميزه كردن قدرت در اسلامآباد و سراسر كشور هستند. بخش مهم خواسته طالبان آن است كه مناطق قبايلي ايالتهاي پختونخواه و بلوچستان كه قوم پشتونها در آنجا هستند به همراه ساير مناطق پاكستان بايد اسلامي شود و به عمارت اسلامي تحت كنترل گروه تحريك طالبان تبديل شود. اينجاست كه تضادها بين دولت مركزي و مناطق قبايلي آنقدر شديد ميشود كه به سادگي نميتوان فكر كرد راهحلي پيدا شود. البته ميانجيگريهايي از طرف مولانا فضلالرحمان و مولانا سميعالحق- دوشخصيتي كه هر دو پشتون هستند و ارتباطات نزديكي با تحريك طالبان دارند و با دولت پاكستان نيز نزديك هستند- وجود دارد.
اين دو شخصيت در تلاش هستند كه يك راه ميانه پيدا شود و طرفين از اين حالت تضاد و كشتار دست بردارند و به يك نوع آتشبس برسند، البته درباره اينكه اين تلاشها تا چه حد مثمرثمر باشد ترديد وجود دارد.
با توجه به اقدامات تروريستي و روحيه تماميت خواه طالبان اصولاً چشمانداز اين مذاكرات را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
طالبان دو بخش هستند؛ يكي طالبان افغانستان و ديگري گروه تحريك طالبان است كه مليت پاكستاني دارند، اما در يك موضوع مشترك هستند و آن قوميت پشتونشان است. آنان ارتباطات نزديكي با هم دارند ولي سياست پاكستان در قبال اين دو گروه متفاوت است. پاكستان به نوعي با طالبان افغانستان همكاري دارد، به اين اميد كه از طريق طالبان افغانستان اگر به قدرت برسند يا بخشي از قدرت را به دست بياورند ميتوانند به اهداف استراتژيكشان در افغانستان دست پيدا كنند.
در ارتباط با تحريك طالبان پاكستان، قضيه متفاوت است. آنها مشكل امنيتي جدياي به وجود آوردهاند. اخيراً شايعاتي منتشر شده مبني بر اين كه در كراچي تحريك طالبان به لشكر جنگجوي و اصحاب صحابه- كه گروههاي افراطي هستند- نزديكتر شده است. اگر اين شايعات درست باشد پاكستان علاوه بر مناطق قبايلي در ساير مناطق نيز دچار مشكل خواهد شد. البته ارتش پاكستان يك ارتش قدرتمند است كه نيروي هوايي و زميني قوي دراختيار دارد و ارتشي است كه براي جنگ با هند سازماندهي شده و امكانات نظامي بسيار بالايي در اختيار دارد، اما نكته مهم آنكه ارتش از طريق نظامي نميتواند مسأله افراطگري را تحتكنترل دربياورد.
ارتش خود در به وجود آمدن اين گروههاي افراطي در زماني كه روسها، افغانستان را اشغال كردند دست داشته است. سازمان اطلاعات پاكستان (ISI) ارتباطاتي با گروههاي راديكال دارد.
با تمام اين اوصاف معتقدم كه اين قضيه راهحل نظامي ندارد و حتماً بايد با مذاكره راهحل سياسي پيدا كنند.
كانونهاي فعاليت طالبان پاكستان بيشتر در كجاست و با آنها چه بايد كرد؟
طالبان عمدتاً در وزيرستان شمالي مستقر هستند و تفكري كه آن را تفكر طالباني ميدانيم به نوعي در ميان اهل سنت مكتب ديوبندي هوادار دارد. آنان به لحاظ قومي پشتون هستند. پشتونها در مجموع بين 40 تا 45 ميليون نفر جمعيت در منطقه دارند كه اين نيروي بسيار قدرتمندي است. اگر از اين زاويه نگاه كنيم نه گروه طالبان افغانستان ساده و كوچك هستند كه بشود آنها را خنثي كرد و نه تحريك طالبان پاكستان را. آنها پشتوانه قومي دارند و ديدگاههايشان هم به لحاظ مذهبي و هم به لحاظ قومي يك نوع افراطي گري در بينشان است. برخي در پاكستان معتقدند ممكن است دستگاه امنيت هند پشت سر طالبان باشد، اما حقيقت اين است كه هيچ سند معتبري كه بشود روي آن اتكا كرد در اين زمينه به دست نيامده است. به عقيده من خود طالبان به اندازه كافي هم نيرو و هم امكانات دارند و در مناطق قبايلي انواع سلاحها را خودشان در حد خيلي پيشرفته توليد ميكنند.
طالبان در توليد سلاح بسيار تبحر پيدا كرده و خودكفا شدهاند. علاوه بر اين آنجا قاچاق مواد مخدر با قاچاق سلاح پيوند خورده است.
چه راهكارهايي مقابل دولت براي مهار پاكستان وجود دارد، آن هم در حالي كه نيروهاي ناتو در منطقه حضور دارند؟
نيروهاي ناتو در ارتباط با طالبان افغانستان فعاليت ميكنند در حالي كه در ارتباط با تحريك طالبان اين طور نيست. تحريك طالبان مشكل اصلي امريكا و ناتو است، تداركات و تجهيزات ناتو از كراچي به افغانستان منتقل ميشود. سلاح و امكاناتشان را هم بايد تا قبل از سال 2014 از منطقه خارج كنند. در واقع امريكا در اين رابطه بيشتر با ارتش پاكستان هماهنگ است نه با گروههاي ديگر.
انتظارات متقابل پاكستان و همسايگان و جامعه جهاني را چطور ارزیابی میکنید؟
انتظارات زياد است. هر كس براساس منافع و ديدگاه خودش چه در سطح منطقه و چه در سطح بينالملل در ارتباط به اين مسأله نگاه ميكنند، اما در كل به نظر ميرسد راديكاليسم غولي است كه از جعبه خارج شده و همه كمك كردند تا در اين جعبه را باز كنند. حالا اين غول تقريباً گريبان همه حتي پاكستان، غربيها و منطقه را گرفته و مشكلي براي همه ايجاد كرده است. براي حل اين موضوع هم همكاري در داخل پاكستان، هم منطقهاي و هم بينالمللي نياز است تا غولي را كه رها و خارج كردهاند دوباره به جعبه برگرداند.
به نظر شما شروطي كه طالبان پاكستان براي مذاكره با دولت اين كشور قائل شده مثل آزادي گسترده زندانيان يا در اختيار گرفتن پرويز مشرف، قابل تحقق است؟
مسأله پرويز مشرف خيلي واقعبينانه نيست و غيرعملي است. طالبان دو مسأله را دنبال ميكنند؛ يكي آزادي زندانيانشان است كه بيش از 4500 نفر از آنها در حبس هستند و دوم اينكه شرط گذاشتهاند ارتش از مناطق قبايلي بيرون بروند كه اين هم به نظر من براي ارتش غيرقابل قبول خواهد بود. اگر ارتش از آن مناطق بيرون بيايد، اين نواحي به دست گروه <تحريك طالبان> ميافتد. اين ريسك را نه نوازشريف و دولتش ميپذيرند و نه ارتشيان چنين اجازهاي را خواهند داد.
در اين رابطه يك تجربه وجود دارد؛ در منطقه درهسوات بعد از اينكه ارتش به اين دره حمله كرد و آنجا را تحت كنترل گرفت پس از مدتي ارتش از درهسوات بيرون آمد ولي در آنجا پادگان ساخت و هنوز آن پادگان وجود دارد. در واقع به نوعي حكومت محلي به برخي سران اقوام اجازه بازسازي ساختار قدرتشان را داد ولي به لحاظ امنيتي، ارتش همچنان در كنار درهسوات باقي ماند.
هماكنون نيز اين احتمال وجود دارد اگر مذاكرات واقعاً شروع شود و به جايي برسد كه راهحل سياسي مورد نظر نوازشريف و دولتش محقق شود، در اين صورت يكسري امتيازات به تحريك طالبان بدهند.
به نظر مشكل اين است كه تحريك طالبان مدعي اسلاميزه كردن قدرت در اسلامآباد و سراسر كشور هستند. بخش مهم خواسته طالبان آن است كه مناطق قبايلي ايالتهاي پختونخواه و بلوچستان كه قوم پشتونها در آنجا هستند به همراه ساير مناطق پاكستان بايد اسلامي شود و به عمارت اسلامي تحت كنترل گروه تحريك طالبان تبديل شود. اينجاست كه تضادها بين دولت مركزي و مناطق قبايلي آنقدر شديد ميشود كه به سادگي نميتوان فكر كرد راهحلي پيدا شود. البته ميانجيگريهايي از طرف مولانا فضلالرحمان و مولانا سميعالحق- دوشخصيتي كه هر دو پشتون هستند و ارتباطات نزديكي با تحريك طالبان دارند و با دولت پاكستان نيز نزديك هستند- وجود دارد.
اين دو شخصيت در تلاش هستند كه يك راه ميانه پيدا شود و طرفين از اين حالت تضاد و كشتار دست بردارند و به يك نوع آتشبس برسند، البته درباره اينكه اين تلاشها تا چه حد مثمرثمر باشد ترديد وجود دارد.
با توجه به اقدامات تروريستي و روحيه تماميت خواه طالبان اصولاً چشمانداز اين مذاكرات را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
طالبان دو بخش هستند؛ يكي طالبان افغانستان و ديگري گروه تحريك طالبان است كه مليت پاكستاني دارند، اما در يك موضوع مشترك هستند و آن قوميت پشتونشان است. آنان ارتباطات نزديكي با هم دارند ولي سياست پاكستان در قبال اين دو گروه متفاوت است. پاكستان به نوعي با طالبان افغانستان همكاري دارد، به اين اميد كه از طريق طالبان افغانستان اگر به قدرت برسند يا بخشي از قدرت را به دست بياورند ميتوانند به اهداف استراتژيكشان در افغانستان دست پيدا كنند.
در ارتباط با تحريك طالبان پاكستان، قضيه متفاوت است. آنها مشكل امنيتي جدياي به وجود آوردهاند. اخيراً شايعاتي منتشر شده مبني بر اين كه در كراچي تحريك طالبان به لشكر جنگجوي و اصحاب صحابه- كه گروههاي افراطي هستند- نزديكتر شده است. اگر اين شايعات درست باشد پاكستان علاوه بر مناطق قبايلي در ساير مناطق نيز دچار مشكل خواهد شد. البته ارتش پاكستان يك ارتش قدرتمند است كه نيروي هوايي و زميني قوي دراختيار دارد و ارتشي است كه براي جنگ با هند سازماندهي شده و امكانات نظامي بسيار بالايي در اختيار دارد، اما نكته مهم آنكه ارتش از طريق نظامي نميتواند مسأله افراطگري را تحتكنترل دربياورد.
ارتش خود در به وجود آمدن اين گروههاي افراطي در زماني كه روسها، افغانستان را اشغال كردند دست داشته است. سازمان اطلاعات پاكستان (ISI) ارتباطاتي با گروههاي راديكال دارد.
با تمام اين اوصاف معتقدم كه اين قضيه راهحل نظامي ندارد و حتماً بايد با مذاكره راهحل سياسي پيدا كنند.
كانونهاي فعاليت طالبان پاكستان بيشتر در كجاست و با آنها چه بايد كرد؟
طالبان عمدتاً در وزيرستان شمالي مستقر هستند و تفكري كه آن را تفكر طالباني ميدانيم به نوعي در ميان اهل سنت مكتب ديوبندي هوادار دارد. آنان به لحاظ قومي پشتون هستند. پشتونها در مجموع بين 40 تا 45 ميليون نفر جمعيت در منطقه دارند كه اين نيروي بسيار قدرتمندي است. اگر از اين زاويه نگاه كنيم نه گروه طالبان افغانستان ساده و كوچك هستند كه بشود آنها را خنثي كرد و نه تحريك طالبان پاكستان را. آنها پشتوانه قومي دارند و ديدگاههايشان هم به لحاظ مذهبي و هم به لحاظ قومي يك نوع افراطي گري در بينشان است. برخي در پاكستان معتقدند ممكن است دستگاه امنيت هند پشت سر طالبان باشد، اما حقيقت اين است كه هيچ سند معتبري كه بشود روي آن اتكا كرد در اين زمينه به دست نيامده است. به عقيده من خود طالبان به اندازه كافي هم نيرو و هم امكانات دارند و در مناطق قبايلي انواع سلاحها را خودشان در حد خيلي پيشرفته توليد ميكنند.
طالبان در توليد سلاح بسيار تبحر پيدا كرده و خودكفا شدهاند. علاوه بر اين آنجا قاچاق مواد مخدر با قاچاق سلاح پيوند خورده است.
چه راهكارهايي مقابل دولت براي مهار پاكستان وجود دارد، آن هم در حالي كه نيروهاي ناتو در منطقه حضور دارند؟
نيروهاي ناتو در ارتباط با طالبان افغانستان فعاليت ميكنند در حالي كه در ارتباط با تحريك طالبان اين طور نيست. تحريك طالبان مشكل اصلي امريكا و ناتو است، تداركات و تجهيزات ناتو از كراچي به افغانستان منتقل ميشود. سلاح و امكاناتشان را هم بايد تا قبل از سال 2014 از منطقه خارج كنند. در واقع امريكا در اين رابطه بيشتر با ارتش پاكستان هماهنگ است نه با گروههاي ديگر.
انتظارات متقابل پاكستان و همسايگان و جامعه جهاني را چطور ارزیابی میکنید؟
انتظارات زياد است. هر كس براساس منافع و ديدگاه خودش چه در سطح منطقه و چه در سطح بينالملل در ارتباط به اين مسأله نگاه ميكنند، اما در كل به نظر ميرسد راديكاليسم غولي است كه از جعبه خارج شده و همه كمك كردند تا در اين جعبه را باز كنند. حالا اين غول تقريباً گريبان همه حتي پاكستان، غربيها و منطقه را گرفته و مشكلي براي همه ايجاد كرده است. براي حل اين موضوع هم همكاري در داخل پاكستان، هم منطقهاي و هم بينالمللي نياز است تا غولي را كه رها و خارج كردهاند دوباره به جعبه برگرداند.