عبدالرضا غفرانی،کارشناس ارشد روابط بین الملل و دیپلمات سابق وزارت امور خارجه طی یادداشتی در دیپلماسی ایرانی با اشاره به تماس تلفنی روسای جمهور ایران و آمریکا تاکید می کند که گفت وگو و دیالوگ در از بین بردن سو تفاهم ها و ابهاماتی که هر کشور در مورد کشور و یا کشور های دیگر دارد کاملا کارساز است. این یادداشت در گروه راهبرد خبرگزاری دانا منتشر می شود:
سرانجام پس از چند هفته حدس و گمان ، شایعه و پیش بینی ، اندکی قبل از این که دکتر روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران نیویورک را ترک کند ، باراک اوباما ، رییس جمهور ایالات متحده، در تماس تلفنی که با رییس جمهوری اسلامی ایران گرفت ، به مدت بیست دقیقه با وی گفت وگو کرد. این درست است که دو رییس جمهور علی رغم حرف و حدیث ها و انتظارات همگان نتوانستند و یا نخواستند در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد و یا در محافل و مناسبت های دیگر با هم دیدار کرده و به قول معروف گپی بزنند، اما همین تلفن رییس جمهور آمریکا به رییس جمهوری اسلامی ایران در حد خود غیر منتظره و به عبارت بهتر غافلگیر کننده بود و به قول یکی از بلند پایگان داخل کشور یک کودتای دیپلماتیک به شمار می رود و در عین حال خبر ساز و جالب بود. البته عده ای لابد انتظار داشتند و یا فکر می کردند ملاقات رو در روی دو رییس جمهور می توانست بهتر و موثرتر باشد و به نتایج بیشتری منجر شود و در روند تحولات سریع این روز ها و هفته ها تاثیر بیشتری بگذارد ولی به هر حال گفت وگو ، گفت وگو است و آثار مفید خود را دارد و می تواند شروع خوبی برای تحولات و اقدامات آتی باشد. به علاوه در دنیای امروز و با این وسایل ارتباطی بسیار پیشرفته ، ارتباط تلفنی تفاوت چندانی با مذاکره رو در رو ندارد. حال اگر از جنبه های شکلی و به قول دیپلمات ها ، نزاکتی و تشریفاتی قضیه بگذریم بجا و مناسب خواهد بود به نکاتی که جنبه محتوایی در این گفت وگو به طور اخصو ارتباط با موضوع روابط ایران و ایالات متحده به طور کلی دارد پرداخته شود. قبل از هر چیز باید این مهم را در ذهن خود داشته باشیم که با یک گفت وگوی بیست دقیقه ای که بخشی از آن به تعارفات دیپلماتیک اختصاص داشته است نباید و نمی توان انتظار داشت حتی بخش کوچکی از مشکلات فیمابین حل شود. پرزیدنت اوباما این را به خوبی می داند و رییس جمهور اسلامی ایران با توجه به تجربیات وسیع خود و واقعیات تجربی که در این زمینه دارد کاملا آگاه می باشد و بی تردید هرگز با شتاب عمل نخواهد کرد و در کار و روش ایشان هیجان و احساسات زود گذر و شتاب جایگاهی ندارد. اما همین که گفت وگویی، حال به هر صورت ولو در مدت کم انجام گرفت این خود یک شروع است و باید نگاه کرد که در آینده سمت و سوی تحولات چگونه خواهد بود.
اما در شکل گیری و حرکت تحولات قطعا واقعیاتی انکار ناپذیر وجود داشته و قطعا در روند این تحولات تاثیر خواهند گذاشت. رییس جمهور اوباما در بیانیه کوتاه خود که جنبه گزارش به مردم و مطبوعات آن کشور داشت به طور اجمالی به مشکلات پیش روی اشاره کرد و این واقع بینی را نیز از خود نشان داد که نمی توان موفقیت در کاری را که شروع شده تضمین نمود ولی باید تلاش کرد تا بتوان به نقطه و مکانی رسید که وضع را بهبود بخشد. این درست است .اما ایالات متحده باید در سیاستی که پیش گرفته است و امید می رود بر عکس گذشته شفافیت و تا اندازهای صداقت داشته باشد واقعیاتی را بپذیرد.
اول آن که باید برای واشینگتن محرز شده باشد که ایران کشور بزرگ و مهمی در منطقه است و سیاست های آن در تحولات خاور میانه نقش بسیار مهم و حساسی دارد. بی تردید هیچ توافق و یا تعاملی که در این منطقه حساس جهان صورت گیرد ، نمی توان منکر این اهمیت و واقعیت ایران شد و در معادلات سیاسی ایران را به کناری گذاشت. این چیزی است که در تاریخ تحولات سیاسی در سه دهه اخیر کاملا معلوم و محرز و ثابت شده است.
دوم ، رییس جمهور آمریکا هم به خوبی می داند ، که در سر راه روابط با ایران مشکلات زیادی وجود دارد و به همین جهت در سخنان خود در بیانیه ای که برای مطبوعات خواند جانب احتیاط را از دست نداد و گفت دیوار بی اعتمادی بلندی که میان دو کشور وجود دارد و سی سال به طول انجامیده است در کوتاه مدت از میان نخواهد رفت. نباید فراموش کنیم بخش عمده ای از این بی اعتمادی نتیجه سیاست ها ی دولت آمریکا بوده است. شایسته است به یاد داشته باشیم در همان زمانی که اوباما با دکتر روحانی مشغول گفت وگوی تلفنی بود ، گروهی از نمایندگان کنگره ایالات متحده در تدارک و پیشنهاد تحریم های جدید علیه ایران بودند. آیا دولت اوباما می تواند با این گروه از نمایندگان کنگره آن کشور که اکثریت را دارند و عضو حزب مخالف هستند به نوعی تفاهم برسد به خصوص که از نظر تصویب بودجه و موضوعات اقتصادی به رای آن ها احتیاج دارد ؟ آیا اقدام این گروه که از تند رو ها هستند در مسیری که اوباما در سیاست خارجی در پیش گرفته تاثیر معکوس نخواهد داشت و همین امر آیا نمی تواند دیوار بی اعتمادی را بلند تر سازد؟
سوم ، دولت آمریکا و دولت مردان آن کشور در جناح های مختلف سیاسی احتمالا در یافته اند دوره سیاست برد – باخت به پایان رسیده است . زیرا تاریخ چند دهه اخیر نشان داده که در روابط دولت ها حتی اگر یک طرف قدرت، ثروت و توان نظامی بالا هم داشته باشد نمی تواند نظر خود را بر طرف دیگر، که واجد خصوصیات مذکور نیست تحمیل کند. البته شاید در کوتاه مدت چنین چیزی امکان پذیر باشد ولی در بلند مدت نتیجه عکس خواهد و در مرحله ای حتی می تواند ضربه های سنگینی به طرف قدرتمدار وارد کند.
چهارم در آمریکا با توجه به واقعیات روابط بین المللی باید این معلوم و مبرهن شده باشد که نظرات و احساسات هیجانی به خصوص در سیاست ، که از خصوصیات گروه های تندرو است، کار ساز نیست. بی تردید انعطاف و نرمش در دو طرف یک دعوی در تسریع کار تاثیر به سزایی خواهد داشت . خانم دکتر رز مک درمات در کتاب «روانشناسی سیاسی در روابط بین المللی» خود با تجزیه و تحلیل علمی ثابت می کند که صرف نظر از قدرت ، ثروت و امکانات دو طرف یک دعوی این نرمش و انعطاف از جانب هر دو طرف است که در یک مذاکره سیاسی می تواند به پیشرفت روند کار ها کمک کند. انعطاف ناپذیری از جانب هر گروهی باشد نه تنها نتیجه ای ندارد چه بسا به زیان هر دو طرف تمام شود.
اما در طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران قرار دارد ، که قطعا واقعیات و نکات مذکور را دقیقا زیر نظر دارد و رصد می کند . در ارتباط با ایران طرف مقابل لزوما به این نکات توجه خواهد داشت .:
1. ایران قبل از هر مذاکره و تعامل با غرب مانند هر کشور دیگری دارای این حق مسلم می باشد که منافع ملی خود را در همه زمینه ها والبته در چارچوب مقررات و قوانین بین المللی در راس و بالا تر از هر چیزی قرار دهد . قطعا این یک اصل پذیرفته شده است که هیچ کسی نمی تواند آن را انکار کند.
2. دولت جمهوری اسلامی ایران با طرح نرمش قهرمانانه به دنیا نشان می دهد که با حفظ اصول خود ، که منافع ملی هم در زمره آن است ، آماده است با دنیا تعامل کند. دولت ایران این موضع را بارها ، در مناسبت ها مختلف و شرایط گوناگون بیان کرده و در عمل ثابت نموده است. بی تردید این موضع را همچنان حفظ کرده و بر آن پای خواهد فشرد. در طول بیش از سه دهه که از عمر انقلاب اسلامی در ایران می گذرد ، رهبران جمهوری اسلامی ایران تاکید کرده اند که آماده تعامل و داشتن رابطه به هر کشوری بر اساس احترام به منافع متقابل می باشند . البته ایران با کشورهای به خصوصی حاضر به مذاکره و تعامل نیست ، که دلایل آن هم بر همگان روشن است. نرمش قهرمانانه، که سیاست جمهوری اسلامی ایران است دقیقا در همین راستا می باشد.
3. جمهوری اسلامی ایران خواهان صلح و ثبات در تمامی مناطق جهان و به خصوص خاور میانه و نیز خلیج فارس بوده و علاقمند است روابط دوستانه بر اساس حسن همجواری با همسایگان خود داشته باشد. ایران کشوری است که خواهان ثبات و آرامش است زیرا با صلح و ثبات و آرامش است که مردم این کشور می توانند به رشد و توسعه اقتصادی که طبق قوانین بین المللی از حقوق مسلم آن ها شمرده شده است دست یابند. ایران کشوری است که در طول دویست و اندی سال به هیچ کشوری تجاوز نکرده و هر گز اهداف جاه طلبانه و توسعه طلبی نسبت به هیچ کشور و همسایگان خود نداشته است . جنگ هشت ساله با هجوم کشور دیگر شروع شد ، که ایران به طور طبیعی برای حفظ تمامیت ارضی خود مجبور به دفاع شد.
اکنون در آستانه تحول دیگری در این منطقه حساس هستیم . بی تردید گفت وگو و دیالوگ بهتری و کوتاه ترین راه برای وصول به اهداف هر کشور است . زیرا با همین گفت وگو و دیالوگ ، که گاه ممکن است طولانی و گاه خسته کننده باشد ، ولی در از بین بردن سو تفاهم ها و ابهاماتی که هر کشور در مورد کشور و یا کشور های دیگر داشته باشد کاملا کار ساز است و راه های جدیدی را هم برای تعامل پیش پای کشور ها می گذارد. بی تردید مرحله جدید که در مورد ایران و ایالات متحده پیش آمده در صورت توجه به نکات و واقعیاتی که در بالا بدان اشاره شد خارج از شمول این قاعده نیست .