به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از فرارو، نیویورک تایمز طی یادداشتی از تغییر اتحادهای بین المللی تغییر خبر داد؛ روابط منجمد و گرم می شوند. روابط ایران- آمریکا طی 30 سال گذشته در چرخه ای از بدبینی و بی اعتمادی گرفتار بوده و این به ضرر هر دو کشور است.
آمریکا باید تفکر در مورد تجدیدنظر تدریجی در سیاست خاورمیانه خود را آغاز کند و به سیاست خارجه ای بیاندیشد که هدفش بازگشت دوباره ایران به عرصه بین الملل طی گذر زمان و تبدیل کردن یک دشمن به یک متحد است.
این کار آسان نیست اما در دراز مدت برای مردم آمریکا، اسرائیل و ایران خوب خواهد بود.
مزایای بسیاری وجود دارد. ایران که میان دریای خزر و خلیج فارس جای گرفته می تواند بر دسترسی چین به منابع مهم انرژی نظارت داشته باشد در حالیکه به عنوان حائلی در مقابل روسیه ی همیشه خشن عمل می کند. این امر به دلیل روابط ایران با حزب الله بر وقایع لبنان و به دلیل روابط این کشور با حماس بر وقایع اسرائیل و فلسطین تاثیرگذار است. و بدون این توافق، هیچ راه حلی برای جنگ داخلی سوریه وجود نخواهد داشت.
ایران در حال حاضر در تمامی اختلافاتی که ذکر شد با آمریکا مخالف است- دلیل عمده این امر دشمنی تاریخی تهران با واشنگتن است تا یک خصومت ایدئولوژیک. ایران از حزب الله استفاده می کند تا منافع منطقه ای خود را گسترش دهد و در مقابل اسرائیل صف می کشد تا حمایت اعراب را جلب کند. و با وجود آنکه حمایت ایران از بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه کاملا صادقانه بوده، نشانه هایی از تمایل ایران به سازش در رفتارش مشاهده می شود.
نیویورک تایمز در ادامه ادعا کرد که ایران در سال 2003 به دلیل نگرانی ناشی از اقدام احتمالی نظامی آمریکا، از طریق سوئیس با مقامات آمریکایی ارتباط برقرار کرده و پیشنهاد بحث و گفت وگو در مورد تمامی مسایل- از جمله حمایتش از حماس و حزب الله- را ارایه کرد. مباحثات بسیاری در مورد این پیشنهاد که در نهایت از سوی واشنگتن رد شد، به راه افتاد. اما نشان داد که ایران مایل است از این حمایت به عنوان برگ برنده استفاده کند.
ضمن اینکه آمریکا و ایران در حوزه های بسیاری دارای منافع مشترک هستند. این دو کشور به دلیل انزجار مشترک از طالبان در جنگ سال 2001 در افغانستان همکاری کردند. امروز هر دوی آنها مخالف القاعده هستند؛ ایران می تواند با دانش اطلاعاتی و منطقه ای در این مبارزه کمک رسان باشد.
ایران نیز به وضوح از روابط گرمتر سود خواهد برد. این کشور از جنگ هشت ساله با عراق تا تحریم های امروز، آسیب دیده است. این کشور نیازمند سرمایه گذاری در بخش های نفت و مالی، و همچنین شرکت های خارجی است تا اقتصاد خود را توسعه دهد اما چنین امکانی بدون ترمیم روابط با آمریکا وجود ندارد.
فراموش کردن دشمنی این دو کشور در دوره ای از تاریخ آسان است. در دهه 1970 ایران و عربستان شکل دهنده استراتژی «ستون های دوقلو»ی ریچارد نیکسون برای مقابله با نفوذ شوروی در منطقه بودند. بخشی از عدم محبوبیت آمریکا در ایران به حمایت این کشور از شاه منفور، محمدرضا پهلوی پیش از سرنگونی وی در انقلاب سال 1979 برمی گردد. اما تجدیدنظر امروز بر مبنای همگرایی جدید منافع، می تواند قضیه ای بسیار متفاوت باشد.
مشارکت با ایران که زمانی به عنوان عضوی از «محورهای شرارت» خوانده می شد برای آمریکا فوق العاده سخت خواهد بود. در اولین واکنش، سعودی ها به وحشت خواهند افتاد.
اما مخالفت عربستان در این روزها واقعا اهمیتی ندارد. آمریکا روابط با سعودی ها را بر پایه نیاز به نفتی بنیان نهاد که دیگر به شدت گذشته وجود ندارد؛ این رابطه مصنوعی و بی مورد است.
فناورهای جدید در حفاری باعث شده آمریکا به بزرگترین تولیدکننده هیدروکربن ها و صادرکننده غیراوپک در جهان تبدیل شود در حالیکه منابع کانادایی، آفریقایی و آمریکای جنوبی رو به وفور هستند. عربستان هنوز هم بر بازار نفت اثرگذار است اما دیگر نمی تواند مانند تحریم نفتی سال 1973، اقتصاد جهان را دچار شوک کند. برخلاف ایران، عربستان جز نفت، چیز زیادی برای ارایه ندارد؛ این کشور از سنن دموکراتیک بی بهره است و تامین مالی اسلام وهابی از سوی سعودی ها صدمات جدی به منافع آمریکا در سراسر جهان زده است.
اسرائیل مانند عربستان به شدت با این توافق هسته ای مخالف است. اما این از کوته نظری آنها است.
این روزنامه آمریکایی در ادامه تحلیل خود مدی شد که آشتی ایران و آمریکا می تواند در دراز مدت برای اسرائیل مفید باشد. هم کشور یهودی و هم کشور شیعه فارس زبان، از اعراب سنی خاورمیانه جدا هستند. آنها پیش از 1979 متحد بودند و با وجود آنکه ایران از حزب الله و حماس حمایت می کند، ارتش اش هرگز در بسیاری از جنگ های اعراب علیه اسرائیل شرکت نکرده است.
حتی پس از سرنگونی شاه و بحران گروگان گیری پس از آن، اسرائیل لابی سختی به نفع ایران در واشنگتن انجام داد. اسرائیل برای برخورداری دوباره از دوستی با ایران در میان دریایی از اعراب دشمن، حتی در جنگ ایران علیه عراق کمک رسان بود.
اصلا مهم نیست که چه تعداد معاهده صلح میان اسرائیل و رهبران عرب به امضا رسیده، تنها ایران ثابت کرده که می تواند با اسرائیل کار کند. ضمن اینکه نمی توان ایران را برای همیشه مهار کرد؛ برای هر دو کشور بهتر است که براساس منافع مشترک به توافق برسند.
30 سال تحریم و سکوت باعث نشده خلق و خوی ایران بد شود. مشارکت، میانه روهای ایران را تقویت می کند. یکی از نخستین اقدامات هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور آزاد کردن زندانیان سیاسی بود.
مردم ایران بزرگترین دارایی غرب هستند. طی جنگ سرد دولت های کمونیست با غرب دشمن ماندند اما اشتیاق شهروندانشان به آزادی های غربی به سقوط این رژیم ها کمک کرد.
ایرانیان هم اشتیاق دارند. این کشور سنت قوی از حکومت مشروطه دارد و شهروندانش با دموکراسی مدل آمریکایی احساس نزدیکی می کنند و می دانند که زندگی شان از طریق آشتی با غرب به شدت پیشرفت خواهد کرد. به همین دلیل است که تعداد بسیاری از آنها طی سال جاری به حسن روحانی رای دادند.
آشتی یک شبه اتفاق نمی افتد. بخش عمده روحانیت ایران به طور غریزی ضدآمریکایی هستند. اما هم اوباما و هم روحانی ثابت کرده اند که می توانند از سد تندروها گذشته و به توافق برسند. خاورمیانه قرن بیست و یکم محلی جدید و خطرناک است. برای هدایت این منطقه به سمت آینده ای بهتر، واشنگتن باید خود را با شرایط وفق دهد و دشمنی های قدیمی را پشت سر بگذارد.