به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا دکتر سیدیحیی یثربی، مفسر قرآن و استاد فلسفه و عرفان در گفتوگو با ایکنا، به بیان نکاتی درباره ظرفیتهای قرآن و اسلام برای جهان کنونی پرداخت و بیان کرد: حساسیتهای کنونی در سطح جهانی نه به فصاحت و بلاغت بلکه به آزادی انسانها، به حقوق بشر، به مسئله کنترل قدرت و رفع ظلم و اجرای عدالت است و قرآن کریم باید معجزهاش مطابق حساسیت روز ما باشد و من معتقدم که قرآن عالیترین معجزهها را در این زمینهها دارد، ولی افسوس که ما متوجه نیستیم.
ریشه شک تمدنساز دکارت در الفبای اسلام
وی با اشاره به برخی ازاین موارد، عنوان کرد: تاریخ علم و فلسفه اروپا شک دکارت را بسیار اثرگذار تلقی میکند و در واقع اصولاً استقلال در غرب و حرکت علمی انسان در غرب را تا حدود زیادی به همین شک دکارت نسبت میدهند و معتقدند که این تجدد و حرکت علمی و تمدنی آن از همان شک ریشه گرفته است.
این استاد فلسفه و عرفان اسلامی با بیان اینکه یکی از الفبای اسلام همین شک است، ادامه داد: آیا این معجزه نیست که یک فرد درسناخوانده از منطقه عقبمانده عربستان چنین چیزی را مطرح کرده است؟ او از کجا میدانست که هر انسانی باید ذهن خود را خود بسازد و در باورها و در اصول دین مقلد کسی نباشد؟ این همان الفبای اسلام است که در غرب تمدنساز شده است.
یثربی افزود: حتی گروهی از عقلگرایان در جهان اسلام، یعنی معتزله، برخلاف صوفیان و اشاعره، بر اساس همین آموزهها میگفتند که اولین واجب بر هر انسان بالغ «شک» است. البته در کتاب امام الحرمین جوینی هست که دیگر علمای مسلمان میگفتند اولین واجب شناخت خداست، اما یک عده از مسلمانان، یعنی ابنجبائیها، گفتند که اولین واجب بر هر انسان شک است. شما استدلال اینها را نگاه کنید، میگویند اولین واجب شک است؛ چرا که تا فرد شک نکند نمیتواند فکر کند و تا فکر نکند نمیتواند عقیده غیرتقلیدی و استدلالی داشته باشد. این معجزه اسلام و قرآن است که برخلاف تمام ادیانی که در آن زمان تحریفشده یا باطل بودند، ایمان را به باور موجه بدل ساخت و اصول خود را عقلانی ارائه کرد.
بیان عالیترین اصل معرفتشناختی امروز جهان اندیشه در قرآن
وی با اشاره به انتقال صورت گرفته در فلسفه جدید به روششناسی و معرفتشناسی و با بیان این که دنیای جدید این را یکی از افتخارات خود میداند، عنوان کرد: زمانی بود که بشر میگفت «من میدانم» و این برای او به این معنا بود که «از قعر گل سیاه تا اوج زحل/ کردم همه مشکلات عالم را حل». تا همین 400 سال پیش ملاصدرا میگوید که ذهن فیلسوف مساوی با تمام جهان است و این یعنی که هر چه در جهان هست یک فیلسوف میداند. این دورهها دورههای «میدانم» و «میداند» است؛ اما بشر در باریکاندیشی و دقتورزی خود به جائی میرسد که این سؤال را مطرح میکند که «من اصولاً با جهان تا چه حد میتوانم ارتباط برقرار کنم؟ و من چقدر از جهان میدانم؟»؛ این سؤال را کانت مطرح کرد.
نویسنده «تفسیر روز» بیان کرد: در گذشته فکر میکردند عقل را که رها کنی خود به خود همه چیز را درک میکند، اما دنیای جدید و متفکران جدید به این نتیجه رسیدهاند که عقل تا مشاهده و تجربه نباشد، به چیزی نمیرسد. شما اگر به قرآن رجوع کنید، میبینید که قرآن میگوید: «وَاللّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ و خدا شما را از شکم مادرانتان در حالى که چیزى نمیدانستید بیرون آورد و براى شما گوش و چشمها و دلها قرارداد باشد که سپاسگزارى کنید»(نحل/78) این به این معناست که شما خالی الذهن و ساده به دنیا میآیید، اما بعد به شما چشم و گوش و عقل و هوش داده که جهان را بفهمید.
یثربی افزود: این عالیترین اصل امروزی معرفتشناسی است که در قرآن جزء الفبا است، اما ما نتوانستیم جلوتر از غربیها این راه را بپیمائیم و الان هم نمیتوانیم این را بفهمیم و برای دیگران توضیح بدهیم.
وی عدم توجه به این اصل معرفتشناختی و همچنین دیگر نکات علمشناختی قرآن را عامل این عقبماندگی علمی دانست و بیان کرد: در دنیای قدیم معتقد بودند که هر چه انسان باید بداند یک نفر میداند و ارسطو، ابنسینا و ... همه چیز را میدانند؛ اما در دنیای جدید به این نتیجه رسیدهاند که این گونه نیست و علمها ناقص است. در گذشته میگفتند که شاگرد هنر کرده است اگر یکصدم معلومات استاد را خوب یاد بگیرد اما الان اصل این است که هر کسی باید یک قدم از استاد خود جلوتر برود. شما این دو نگاه را به قرآن عرضه کنید و ببینید که کدام یک را میپذیرد.
«کفانا ملاصدرا» قرآنی نیست!/«فَوْقَ کُلِّ ذِیعِلْمٍ عَلِیمٌ»
یثربی با اشاره به این هشدار قرآن که میفرماید «وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلًا؛ و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است»(إسراء/85)، گفت: ما باید همچنان که خداوند به پیامبر(ص) توصیه میکند که «قُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا؛ بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى» (طه/114) همیشه از خدا بخواهیم که بر دانش ما بیفزاید. اما متأسفانه ما بر ابنسینا و ملاصدرا متمرکز شدهایم و میگوئیم که کسی از اینجا جای دیگری نرود؛ «کفانا ملاصدرا»؛ این اصلاً قرآنی نیست؛ این قرون وسطائی و سنتی است. ما باید علم ملاصدرا را اندک بشماریم و تلاش کنیم بر آن بیفزائیم، اما نه تنها این را قبول نمیکنیم بلکه هر کسی را هم که این حرف را بزند گاهی او را مینوازیم.
این استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به یکی دیگر از فرازهای قرآن، گفت: خداوند میفرماید: «فَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ؛ بالاتر از هر دانا دانایی است»(یوسف/76) این یعنی که فکر نکن فقط ابنسینا این گونه است بلکه بالاتر از هر دانا دانایی است و این یعنی هر شاگردی باید فکر کند که میتوانم بالاتر از استادم باشم.
وی در پایان افزود: یکی از آقایان معاصر ما که خیلی هم معروف است گفته است که من یک زمان به نظرم میرسید که به ابنسینا و ملاصدرا اشکال کنم اما بعد دیدم که اگر هم قرار باشد کسی اشتباه کند آن شخص ابنسینا نیست و من هستم. باید به این فرد گفت: آقا این قرآنی نیست؛ تو میتوانی بالاتر از ابنسینا باشی. این چیزی است که قرآن به تو یاد میدهد.