به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا دکتر عباس شاکری استاد دانشگاه و رییس دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با فرارو گفت: «انحصار در مقابل رقابت تعریف می شود و رقابت به وضعیتی گفته می شود که مجال اعمال قدرت شخصی برای عوامل اقتصادی وجود نداشته باشد. به عبارت دیگر عوامل اقتصادی نتوانند با رفتار خود شرایط کلی بازار را تحت تاثیر قرار دهند.»
وی ادامه داد: «بنگاه ها نیز در صورتی رقابتی هستند که قدرت قیمت گذاری نداشته باشند؛ بلکه قدرت خلاقیت، کارآفرینی، نوآوری داشته باشند و ساختار تکنولوژی و فضای کار و تولید را به صورتی تغییر دهند که هزینه هایشان کاهش پیدا کند تا با رقبای خود بتوانند رقابت کنند.»
وی افزود: «در مقابل رقابت انحصار وجود دارد که به وضعیتی گفته می شود که بنگاهها دارای قدرت قیمت گذاری باشند.»
این استاد دانشگاه اظهار کرد: «اینکه در ایران هر کسی به راحتی مدیر می شود به این دلیل است که بنگاهها به صورتی هستند که مدیران آنها فقط قیمت تعیین می کنند و لذا همه می توانند مدیر شوند.»
وی ادامه داد: «طبیعتا عوارض انحصار تنها به همین موضوع محدود نمی شود و اگر انحصار تشدید شود روی کیفیت کالاها نیز تاثیر می گذارد و ممکن است چون تنها تولیدکننده بازار هستند هر کالایی را و به هر قیمتی به خورد مصرف کننده بدهند.»
شاکری گفت: «از ابتدای برنامه اول قرار بود خصوصی سازی صورت بگیرد و دولت با نظارت های هوشمند و مدبرانه خود یک دوره گذار تعریف کند و در این دوره گذار کاری بکند که بخش های خصوصی مولد و کارآفرین رغبت پیدا کنند و فعالیت های اقتصادی را عهده دار شوند.»
وی ادامه داد: «یکی از نمودهای این کار خصوصی سازی بود؛ اما اینکه چه اتفاقی افتاد که امروز هر خصوصی سازی که انجام می شود نه تنها کارایی را بالا نمی برد، بلکه به تشدید انحصار منجر می شود جای تامل دارد.»
وی افزود: «به طور مثال با راه اندازی بانکداری خصوصی در حقیقت این بانک ها انحصار پول را در اختیار خود گرفتند که به نظر من اقتصاد را به بیراهه می برند.»
این کارشناس مسایل اقتصادی گفت: «ما حدود 120 هزار میلیارد تومان خصوصی سازی انجام دادیم که 5 درصد آن هم خصوصی سازی واقعی نبوده است. یعنی کارخانه ها را به کسانی دادند که صاحب نفوذ و قدرت هستند و در اقتصاد، هم قدرت قیمت گذاری دارند و هم به لحاظ کیفیت و خدمات پس از فروش کم می گذارند.»
وی افزود: «لذا اگر انحصار در اقتصاد گسترش پیدا کند کارایی که همان چینش های صحیح و تخصیص بهینه منابع می باشد کم می شود و طبیعتا بهره وری هم پایین می آید.»
شاکری در پاسخ به این سوال که دولت چگونه می تواند انحصار موجود در اقتصاد را بشکند؟، گفت: «به هر حال دولت حداقل می تواند از این به بعد اگر خصوصی سازی انجام می دهد، خصوصی سازی واقعی انجام دهد، در حالی که تاکنون ما به اسم خصوصی سازی انحصارات بدتر از قبل ایجاد کردیم.»
وی ادامه داد: «برخی مواقع برای آنکه خود را از نظارت و حساب دهی خلاص کنند اقدام به خصوصی سازی می کنند. به طور مثال اگر درصد معینی از سهام یک بنگاه دست دولت نباشد دیگر دیوان محاسبات و سازمان بازرسی نمی تواند روی آنها نظارت کند؛ لذا طوری خصوصی سازی می شود که از شمول نظارت این دستگاهها خارج شوند.»
شاکری گفت: «مثال دیگر اینکه برخی شرکت ها که در بورس هستند همچون پتروشیمی ها، سودهای بسیار بالایی دارند اما خوراک آنها هنوز هم با سوبسید داده می شود. یعنی کارخانه ها را خصوصی و به عده ای دادند اما هنوز به آنها سوبسید پرداخت می شود.»
وی ادامه داد: «نمونه دیگر آن بانکداری خصوصی است که هیچکدام از این بانک ها به واقع خصوصی نیستند. این بانک ها نه تنها به بخش نامولد کمک می کنند بلکه خود مباشرتا وارد فعالیت های سوداگرانه، ضد تولید و مزاحم تولید شده اند. یعنی سپرده های مردم را گرفته و در فعالیت هایی که مزاحم تولید است به کار می گیرند و سودهای کلان بدست می آورند.»