گروه راهبرد خبرگزاری دانا- مرحله دوم هدفمندی یارنه ها اجرایی شد و در نهایت بعد از کش و قوس های فراوان مبنی بر انصراف مردم از دریافت یارانه نقدی، 2 میلیون و 400 هزار نفر از دریافت یارانه منصرف شدند. برخی از رسانه های منتقد دولت، این تعداد انصراف را «تنهایی دولت» و «افت محبوبیت کابینه تدبیر و امید» قلمداد کردند. اما به نظر می رسد این مساله ریشه های جامعه شناختی عمیق تری دارد که منشعب از عوامل اقتصادی است. برای بررسی موضوع با مرتضی عزتی، استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس تهران و سعید معیدفر، استاد بازنشسته جامعه شناسی دانشگاه تهران، گفت وگو کرده ایم.
ممکن است هرکسی که ثبت نام نکرده، منظورش انصراف نبوده باشد
مرتضی عزتی، استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس تهران در گفت وگو با خبرگزاری دانا، با اشاره به تعداد افراد انصرافی از دریافت یارانه های نقدی، گفت: اولا روی اعداد نباید خیلی بحث کنیم. ممکن است هرکسی که ثبت نام نکرده، منظورش انصراف نبوده باشد و بعضی ها ممکن است نتوانستد و فرصت ثبت نام نداشتند و شاید به نسبت مرحله اول تعدادی هم فوت شده داشته باشیم که اینها خود به خود از گردونه حذف شده اند. یعنی همه این رقم 2 میلیون 400 هزار نفر هم شاید به اراده خود انصراف نداده اند و مشکلاتی برای ثبت نامشان پیش آمده است.
عزتی در پاسخ به این سوال که چرا تعداد بیشتری از دریافت یارانه نقدی انصراف نداده اند، اظهار کرد: علم اقتصاد برای پاسخ دادن به چنین سوالاتی پدید آمده است که ما از این طریق بتوانیم پایه های رفتار اقتصادی مردم را بشناسیم تا از طریق بتوانیم دلیل توافق یا عدم توافق مردم با برنامه های دولت ها را درک کنیم متاسفانه سیاستمداران ما اصلا به پایه های علمی توجه ندارند.
مردم انگیزه نداشتند
وی افزود: علم می گوید مردم برای تغییر رفتارشان نیاز به انگیزه دارند ما هیچ انگیزه مثبتی برای مردم ایجاد نکردیم. نمی توان با توهم و تخیل و خواهش و التماس مردم را به تغییر رفتار وادار کرد ما باید به علم روی بیاوریم متاسفانه مسوولین ما نه فقط برای یارانه ها، بلکه برای بسیاری از کارها، غیرعلمی تصمیم می گیرند و در بالا دست نشسته اند و فکر می کنند هر آنچه آنها بگویند، مردم موظفند آنها را انجام بدهند. انسان برای خود، به صورت مستقل تصمیم می گیرد و به همین دلیل است که گاهی پای صندوق رای حاضر می شود و شاید بار دیگر نرود. ولی ما باید سیاست هایی بگذاریم که انگیزه ای کافی برای مردم ایجاد بکند، تا آنچه را که ما می خواهیم عمل کنند اما هیچ انگیزه ای برای مردم در این مرحله وجود نداشت که انصراف بدهند.
این تحلیلگر مسایل اقتصادی، در پاسخ به این سوال که چگونه می توان برای یک فرد غنی، انگیزه ای داد که از دریافت یارانه منصرف شود؟؛ گفت: به مردم هیچ انگیزه ای ندادند. بحث بیمه رایگان مطرح شد که باید گفت کسی که نیاز به 45 هزار تومان ندارد، چه نیازی به بیمه رایگان دارد که برای او انگیزه ایجاد شود؟ بعلاوه اینکه اصلا خود این انگیزه کافی نیست مردم می توانند خودشان با مبلغ دریافتی از محل یارانه ها خودشان را بیمه هم بکنند. مردم حسابگرند و می دانند دنبال چه باشند.
عزتی افزود: دوره هایی وجود دارد که مردم به خاطر خدا کارهای خوبی انجام می دهند. باید دقت کرد که مردم اگر کار خاصی می کنند و حتی گاهی از جان خود می گذرند به خاطر حرف بقیه نیست؛ به خاطر باورها و اعتقادهای خود چنان کارهایی را انجام می دهند. مثلا فردی معتقد است اگر جان خود را بدهد، بهشت را به دست می آورد. در مورد یارانه ها پای پول در میان بود. مردمی که باید از یارانه انصراف می دادند، چیز بهتری به دست می آوردند؟
درخواست انصراف ساده انگارانه بود
استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس تهران، معتقد است: با سیستم فعلی نمی توان انگیزه های لازم را برای انصراف مردم از دریافت یارانه ها ایجاد کرد. ما باید یک برنامه ریزی بلند مدت و مشخص می کردیم تا مردم بدانند واقعا در صورت انصراف، پولشان صرف مصالح بهتری خواهد شد که در این صورت شاید حاضر می شدند، انصراف بدهند. این خیلی ساده انگارانه است که به یک باره به مردم گفته شود، انصراف بدهید.
وی افزود: متاسفانه خیلی وقت است که در چنین مسایلی علم را کنار گذاشته اند و بدون نگاه ها و بررسی های علمی، فکر می کنند با دستور می توان رفتار مردم را تغییر داد. من قبلا هم چندین بار گفته ام که پرداخت نقدی یارانه به این صورت درست نبوده و الان هم نباید وارد فاز دوم می شدیم. ما باید شرایط و زمینه های اولیه را تهیه می کردیم بعد سراغ اجرا می رفتیم. دولت نمی تواند به شکل ساده ای کارهای خود را اجرایی کند.
معیدفر: برای مخالفان دولت منافع گروهی مهم است
سعید معیدفر، جامعه شناس با اشاره به دلایل اجتماعی عدم انصراف تعداد مورد انتظار مردم از دریافت یارانه های نقدی، گفت: کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شکست خورده اند، چون منافع آنها در ادامه وضعیت گذشته بود، تلقی می کنند که دولت سرمایه اجتماعی خود را از دست داده است. آنها معتقدند که امروز دولت تنهاست و حامیان اجتماعی خود را از دست داده است که از این بابت خیلی خوشحال هستند. تا جایی که این مساله را برجسته می کنند و به نوعی این را یک امتیاز برای خود تلقی می کنند.
وی افزود: ما باید الان ببینیم چه کسانی دوستدار نظام و چه کسانی دوستدار منافع خودشان هستند؟ چه جریان هایی دوستدار جامعه هستند و برای بقای جامعه و کشور دلسوزند و کدام جریان ها به فکر منافع جناحی و گروهی خودشان هستند؟ به نظر می رسد برای کسانی که دولت را تخطئه می کنند، منافع جناحی و گروهی به مراتب بیشتر از بقای جامعه و ثبات کشور است یعنی این گروه منافع خود را بیشتر از رفع بحران های اقتصادی،اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه دوست دارند.
دولت قبل با یارانه ها به مردم حق السکوت می داد
این تحلیلگر ارشد مسایل اجتماعی با بیان تحلیل خود از دلیل عدم انصراف حداکثری مردم از دریافت یارانه های نقدی، اظهار کرد: دلیل اینکه مردم در این فراخوان دولت، مشارکت لازم را نکردند، این بود که مردم کاری به دولت نداشتند و اساسا رویکرد مردم پاسخی به فراخوان دولت نبود. متاسفانه خشت کجی را در دولت های نهم و دهم گذاشتند که این خشت تا ثریا کج خواهد رفت. اینها منافع جمعی را فدای منافع فردی کردند. برای اینکه بتوانند دور از چشم های فعال جامعه - با سو مدیریت های خودشان و با فسادهایی که به وجود آوردند و به آنها دامن زدند- مسیر منافع فردی و گروهی خودشان را دنبال کنند، خواستند با لقمه نانی – ولو ناچیز- به مردم حق السکوت بدهند. چون می خواستند سو مدیریت ها و فسادهایشان دیده نشود.
با سو مدیریت و رکود تورمی، منافع جمعی به مخاطره افتاده بود
رییس پیشین انجمن جامعه شناسی ایران در ادامه با اشاره به رفتار نادرست دولت نهم و دهم، یادآور شد: آنها مردم را اینگونه بار آوردند و مقدار ناچیزی به مردم پول دادند اما 10 برابر آن مقدار از جیب ملت خالی شد. در واقع با سو مدیریت و رکود تورمی، منافع جمعی به مخاطره افتاد در این میان مصلحت جمعی هم از میان رفت و دولت وقت هم کمک کرد تا مردم بیشتر دنبال این مجیزه و چندغاز پول باشند.
معیدفر افزود: اتفاقی که در چند روز اخیر افتاده، در واقع امتداد همان خشت کج است همان ادامه عادت بدی است که دولت قبلی بنا نهاد تا دولت فعلی باید آن را دور کند اما دولت یازدهم هم اشتباهاتی در این زمینه داشت.
اشتباه دولت یازدهم چه بود؟
وی در ادامه با اشاره به اشتباهات دولت یازدهم در جریان اجرای مرحله دوم هدفمندی یارانه ها، خاطر نشان کرد: دولت متوجه نشد وقتی عادت زشتی در جامعه به وجود می آید، این عادت زشت را به راحتی نمی توان برطرف کرد و باید یک ارزیابی صحیحی از عمق فاجعه ای که بر این کشور، در سال های قبل، گذشته بود، می کردند. آقای روحانی پیشتر در صحبت های خود، عمق فجایع اقتصادی را توضیح دادند اما چون ایشان جامعه شناس نیستند و با جامعه شناسان ارتباط نزدیکی نداشته، نتوانستند یک تحلیل دقیقی از آنچه که بر سر جامعه مدنی، منافع جمعی و سازمان اجتماعی ما گذشته بود، ارایه بدهند.
ارزیابی دولت از عمق فجایع اجتماعی درست نبود
این استاد بازنشته دانشگاه تهران با بیان اینکه «ارزیابی دولت از عمق فجایع اجتماعی درست نبود»؛ اظهار داشت: دولت با خوش باوری وارد اجراییات کشور شدند اما آن عادت بد و منفی کار خودش را کرده بود. باید به این نکته هم اشاره کرد که مردم عاقل هستند و از یک نوع عقل سلیم برخوردارند. همه که عوام نیستند. عده ای در بین مردم خواص هم هستند که می گویند ما چیزی به نام منافع جمعی نداریم. امروز مصالح جمعی، حتی در میان خود حاکمیت، در حداقل است. وقتی به جای اینکه مسوولین در همه رده ها و همه قوا، متوجه خطراتی که کشور را تهدید باشند، دنبال منافع گروهی خودشان هستند، از مردم چگونه انتظار دارند که به مصالح جمعی بیندیشند؟ مردم این مسایل را به خوبی درک می کنند.
جامعه ما مثل یک جامعه زلزله زده است
این تحلیلگر مسایل اجتماعی ادامه داد: وقتی مردم می بینند در مجلس، عده ای بر سر اجرای کارهای دولت مانع تراشی می کنند و در عرصه بین المللی منافع ملی را نادیده می گیرند، مردم به این باور می رسند که ما چیزی به نام منافع ملی و منافع اجتماعی نداریم. بنابراین مردم متوجه بحران می شوند و به این باور می رسند که در چنین شرایطی جامعه مثل یک جامعه زلزله زده است. وقتی زلزله ای اتفاق می افتد، همه دنبال این هستند که جان خود را نجات دهند. اینجا جایی نیست که سازمان اجتماعی بتواند افراد را به همکاری های اجتماعی وادارد یعنی وقتی زلزله رخ می دهد، سازمان اجتماعی تخریب می شود و دیگر چیزی به نام منافع جمعی وجود نخواهد داشت.
هشدار برای مسوولین!
معیدفر افزود: الان ادراک مردم و خواص این است و به نظرم این مساله ای که در مورد یارانه ها پیش آمد، یک هشدار برای تک تک مردم و تک تک افراد حاضر در حاکمیت است و این معنا را دارد که در جامعه باور به منافع ملی و مصالح جمعی وجود ندارد و همه به این فکر هستند که در چنین وضعیت بحران زده ای، گلیم خود را از آب بیرون بکشند و هر کسی به فکر منافع فردی خود است.
وی در ادامه با اعلان هشدار به مسوولین، گفت: برای کسانی که مدعی اند برای کشور، تلاش می کنند و ادعای منافع ملی دارند، یک زنگ خطر است که عدم انصراف مورد انتظار حاکی از زمین خوردن رقیب نیست و حکایت از این دارد که کشتی جامعه سوراخ شده است و همه در معرض تهدید قرار دارند. من اگر جای مسوولین نظام بودم، این مساله را به عنوان یک تهدید اساسی در نظر می گرفتم، که برای عبور از این خطر جدی، تمام جناح ها، گروه ها، اقشار اجتماعی، اندیشمندان و مردم باید برای ترمیم مصالح جمعی گام بردارند و ابتدا به ساکن باید خود مسوولین پایبند به منافع ملی باشند که اگر این امر رخ دهد، جامعه هم به سرعت به این درک خواهد رسید که منفعت ملی مهمتر است.
«عمل واحد» مردم و تفسیر آن
این تحلیلگر مسایل اجتماعی در ادامه با اشاره به رفتار مشترک 73 میلیون نفری ایران در عدم انصراف از یارانه ها، اظهار داشت: عدم انصراف 73 میلیون نفری نشان از پدیده دیگری هم دارد. اگر چه ما به خاطر منافع ملی ما دچار مشکل شده ایم، در عین حال اقدام هماهنگ جمعیت برای انجام یک «عمل واحد» هم نشانه دیگری دارد. اینکه یک جمعیت 73 میلیونی، یک رفتار را انجام دادند، به عنوان یک پدیده جامعه شناختی، قابل تحلیل و بررسی است.
وی در پاسخ به این سوال که «آیا انجام این عمل واحد» خطرناک است؟؛ بیان کرد: این رفتار واحد مردم 2 مفهوم دارد که هم فرصت و هم تهدید تلقی می شود. فرصت از این جهت که جامعه می تواند، بر سر یک امر می تواند اتفاق نظر داشته باشد، ولو اینکه مردم باهم دیگر فرصت تعامل نداشته باشند. اما می تواند یک تهدید هم باشد به این معنا که ممکن است این جامعه، در یک مقطع زمانی، تصمیمی بگیرد که قابل برگشت نباشد کما اینکه ما این مسایل را در تاریخ معاصر کشور دیده ایم که در اوج بحران، یک عمل واحد در مقاومت یا در رویارویی با وضعیت جامعه از خود نشان بدهد این یک پدیده جالب جامعه شناختی است که جامعه شناسان باید روی آن تحلیل داشته باشند.
***
به هر روی به نظر می رسد، با درک صحیح رفتارهای مردمی در زمینه اقتصاد، تبعات اجتماعی این رفتارها را می توان تحلیل کرد. اگر چه ورود به مرحله دوم هدفمندی یارانه ها، در این شرایط ضروری به نظر نمی رسید، اما بعد از ورود باید به کنترل آثار تورمی و آثار مخرب اجتماعی ناشی از تورم دقت بیشتری شود. دولت تدبیر و امید اگر چه قول داده است که تورم را در میزان پایینی نگه دارد، اما عدم پرداختن به مساله اجتماعی و فرهنگی در این زمینه ها، مصائب بیشتری را رقم خواهد زد.