به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا، عماد افروغ، جامعهشناس و نویسنده کتاب «انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» در گفت و گو با خبرگزاری ایکنا درباره فلسفه صدرایی و تاثیر آن بر انقلاب اسلامی و حکمت متعالیه اظهار نظر کرده است. خلاصه سخنان وی را در ادامه می خوانید.
* من در یکی از یک فصلهای کتاب «انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» با عنوان «مبانی و قلمرو احیاگری دینی امام خمینی (ره)» به مبانی فلسفی امام در راستای انقلاب اسلامی اشاره کرده و به طور خاص در یک فصل نیز با عنوان «تبیین فلسفی انقلاب اسلامی بر اساس حکمت متعالیه» وجه صدرایی انقلاب را تبیین و شرح کردم.
* به طور خاص وجه ناثنویتگرایانه تفکر صدرایی و نگرش توحیدی ناب که ساحتهای سه گانه شناختی ــ یعنی قرآن، فلسفه و عرفان ــ را در هم میآمیزد، باعث این نتیجه میشود که دلالتهای هستیشناسی و معرفتشناسی دارد. این نتیجه در اینجا انقلاب اسلامی ایران است. همچنین عالم را منظومهای دیدن، خاستگاه صدرایی دارد که جهان به این مساله توجه کرده است. یادمان نرود که حضرت امام خمینی (ره) یک فیلسوف صدرایی بود و سالها کتاب «اسفار» ملاصدرا را تدریس میکرد.
* انقلاب اسلامی ایران یک سوال اساسی را مطرح کرد: آیا بین دین و سیاست، اخلاق و سیاست، دنیا و آخرت، فرد و جامعه و نَفس با بدن رابطهای وجود دارد یا خیر؟ تفکر صدرایی با آن نگاه کلگرایانهاش بیان میکند که بین همه این مفاهیم ارتباط وجود دارد. اگر ما این مساله را درک نکنیم از درک انقلابمان نیز عاجز خواهیم بود.
* ما نمیتوانیم روابط درونی انقلاب و همچنین عوامل علّی و معلولی آن را بر اساس فقه توصیف یا تبیین کنیم. از همه اینها گذشته کدام فقه میتواند موجب انقلاب شود؟ فقه صرفا مجموعهای از قوانین و بایدها و نبایدهاست و به لحاظ ردهبندی علوم، در ردهای بعد از علوم دیگری چون فلسفه و عرفان قرار دارد.
* در کتاب «انقلاب اسلامی و مبانی بازتولید آن» دو روایت صحیح از همین تاریخ انقلاب را به عنوان بینه تاریخی آوردم که در درست بودن آن شکی نیست. محمدحسنین هیکل از حضرت امام میپرسد که «شما به سرانجام رسیدن این انقلاب را مدیون چه کسانی میدانید؟» پاسخ حضرت امام فلسفه صدرایی است. روایت دیگر، پیام حضرت امام به میخائیل گورباچف است. حضرت امام در این نامه گورباچف را به مطالعه کتابهای ملاصدرا و محیالدین ابنعربی توصیه میکند. جالب است که حتی پیک امام (ره) نیز یک فیلسوف صدرایی یعنی حضرت آیتالله جوادی آملی بود.
* من اعتقاد دارم که نباید در ملاصدرا درجا زد. خود من نقدهایی به فلسفه ملاصدرا دارم که بر اساس آن میگویم نیاز به تفکر نوصدرایی به ویژه در حوزههایی چون طبیعتشناسی، توجه به ماهیت و همچنین توجه دقیقتر، مبسوط و منشعبتر در فرآیند حرکت، به شدت حس میشود کما اینکه حضرت امام (ره) نیز اشکالاتی بر فلسفه صدرایی وارد کردند.
* اگر کسی تفکر صدرایی را بپذیرد، قطعا تحجر، حتی نسبت به خود فلسفه صدرایی را به کناری میگذارد. این مساله حاکی از آن است که تفکر صدرایی مقوله خودانتقادی را نیز موجب میشود.