در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۷۹۶۹۴
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۹
سفیر سابق ایران در عراق:
حسن کاظمی قمی گفت: حتی به فرض کنار رفتن نوری المالکی از نخست وزیری عراق، بحران این کشور به پایان نمی رسد.
کنار رفتن مالکی، الزاما به منزله پایان بحران عراق نیست
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - نخستین ماه بحران عراق در حالی به پایان رسید که افق روشنی از آینده این کشور دیده نمی شود.

«دیپلماسی ایرانی» در خصوص ریشه های بحران در عراق، مذاکرات سیاسی جاری در این کشور برای تعیین نخست وزیر و توانایی ها و ناتوانی های دولت و ارتش در مهار بحران با حسن کاظمی قمی سفیر سابق ایران در عراق که در راس هیاتی با آمریکا در سال 2003 میلادی در خصوص عراق رایزنی هایی انجام داده بود، به گفت و گو نشسته است که در زیر می آید:
 
فشار بر روی آقای مالکی به منظور تشکیل دولت فراگیر با هدف سهیم شدن دیگر گروه ها از جمله کرد، سنی  و شیعه افزایش پیدا کرده است. این در حالی است که بحران داعش و شکاف ایجاد شده تشکیل چنین دولتی به ریاست مالکی را ناممکن کرده است، زیرا بعضا مخالفت هایی با حضور مالکی صورت گرفته است. راه کار تشکیل دولت برای برون رفت از شکاف ایجاد شده چیست؟

اگر روند تحولات سیاسی عراق از سال 2003 که منجر به سقوط رژیم گذشته و پایه گذاری نظام سیاسی جدید شد را مورد بررسی قرار دهیم متوجه می شویم که روند سیاسی با یک رشد فزاینده و مثبت حرکت کرده است. یعنی رهبران سیاسی و مردم تحت هدایت و تشویق مرجعیت دینی توانسته اند در سخت ترین شرایط امنیتی بر بحران و چالش های سیاسی فایق آمده و آن را پشت سر بگذرند.

قانون اساسی نوشته شد، دولت انتقالی و موقت شکل گرفت و در نهایت دو دولت دائمی بر سر کار آمد. برگزاری آخرین انتخابات نیز با مشارکت بیشتر مردم همراه بود که حماسی و سرنوشت ساز بود.

حال اگر بخواهیم مقطع فعلی را تحلیل کنیم با توجه به روند تحولات گذشته باید مورد ارزیابی قرار گیرد.

حقیقت این است که پارلمان و دولت جدید در آستانه تشکیل شدن قرار داشت. اگر نگاهی به قبل از تهاجم داعش بیاندازید متوجه می شوید که رایزنی ها بین فراکسیون ها شروع شده و این موضوع نیز در فضای سیاسی عراق جا افتاده بود که فهرست بزرگتر یا فراکسیونی که بیشترین آرا را به دست آورده محق به تشکیل دولت جدید است. به همین دلیل هم رایزنی های سیاسی بین فراکسیون ها از جمله فهرست بزرگتر که دولت قانون بود، شروع شده بود.

گرچه فراکسیون های دیگر نیز با همدیگر رایزنی های خود را برای تشکیل دولت انجام می دادند. در عین حال برخی از فراکسیون ها و احزاب سیاسی در مواضع رسمی علنی خود، تفاهم با دولت قانون را اعلام کردند. این یک واقعیت است.

سپس در آستانه تشکیل دولت، تهاجم داعش شروع شد. مشاهده می کنید که پس از آن موضع گیری های داخلی تغییر کرد و فشارهای داخلی علیه دولت مالکی نیز تشدید شد. به طور مشخص و بارز موضع آمریکایی ها در قبال دولت مالکی مبنی بر کناره گیری او و تشکیل دولت وحدت ملی مشاهده شد.

می توان اینگونه نتیجه گرفت که طراحی و هدف حمله داعش آن هم به شکل وحشیانه و بدون هیچگونه ملاحضات اخلاقی و انسانی به تشکیل دولت مربوط می شود. یعنی ایجاد بحران امنیتی برای یک نتیجه سیاسی.

بنابراین در آستانه تشکیل دولت جدید دو مولفه وجود دارد. یکی رقابت سیاسی بین فراکسیون ها و دیگری تهاجم داعش با اهداف سیاسی از جمله فشار برای تشکیل دولت وحدت ملی.

در مورد رقابت سیاسی بین احزاب و فراکسیون ها، باید گفت که این یک امر طبیعی و بدیهی است. وقتی نگاهی به روند سیاسی از سال 2003 تا 2014 می کنید، در همه مقطع رقابت جدی است و در نهایت عراقی ها با وجود همه اختلافات و چالش هایی که داشتند، دولت را تشکیل دادند.

بنابراین طبق گفته های شما اگر فاکتور داعش به کشمکش های سیاسی داخلی در عراق اضافه نمی شد، دولت با نخست وزیری مجدد مالکی به راحتی تشکیل شده بود؟

باور من این است که اگر فضای عراق، همین فضای رقابت سیاسی باشد، به طور حتم دولت شکل می گیرد. اینکه دولت چگونه شکل می گیرد، موضوع دیگری است.

اما مولفه جدیدی وارد معادله سیاسی شد و آن حرکت ها و خواسته های سیاسی است که خارجی ها تحمیل می کنند.

این تحمیل هم به مالکی، هم به جریان حکومت و هم  به شکل تشویق و تحریک دیگران برای ایستادن در برابر دولت وارد می شد. این موضوع خارج از اراده مردم و منافع ملی عراق بود.

تجربه گذشته نشان داد در رقابت سیاسی اگرچه مولفه های خارجی سعی بر تحریک داشتند اما به دلیل جوان و نوپا بودن دموکراسی در عراق و وجود احزاب جدید، گاهی تقابل بین منافع ملی و طایفه ای یا فراکسیون های سیاسی وجود دارد که به خاطر چانه زنی های سیاسی به منظور توافق برای تشکیل دولت، این روند زمانبر خواهد بود.

در دوره قبل که مساله داعش و به دنبال آن فشارهای خارجی وجود نداشت، 9 ماه تشکیل دولت طول کشید. به این دلیل این را می گویم که نباید در آستانه تشکیل دولت جدید سریع نتیجه گیری و تحلیل کرد که عراق دچار بحران و چالش امنیتی شده و به بن بست رسیده است. 

عراقی ها نشان داند با تمام نقدی که به دولت کنونی داشتند، به محض اینکه مرجعیت تشخیص داد که مردم پای صندوق های رای بیایند، مشارکت جدی داشتند.

در دوره قبل 59 درصد شرکت داشتند اما در این دوره 73 درصد به پای صندوق های رای آمدند و در انتخاب اصلح هم دقت بیشتری کردند. باورم این است که اگر دولت و پارلمان جدید شکل بگیرد، به دلیل حضور برخی چهره ها و شخصیت ها، قدرتمندتر و با اقتدارتر خواهد بود.

البته در سال 2009 میلادی کشور با مشکلات امنیتی از این جنس روبه رو نبود و شاید جدل های سیاسی در آن بازده زمانی با تبعات امنیتی برای کشور همراه نبود. در حال حاضر این بن بست سیاسی با چاشنی ناامنی ناشی از حضور داعش، به فاکتور زمان در مذاکرات سیاسی داخلی اهمیت دوچندانی بخشیده است.

به نظر من  از لحاظ سیاسی عراق به بن بست نرسیده است بلکه در ابتدای راه است. ضمن اینکه فشارهای خارجی بر جناح حاکم نیز وجود دارد. اینگونه فشارها و تحمیل ها هم قطعا به نفع مردم عراق نخواهد بود. اگرچه عمده کشورهای دوستدار آمریکا و از جمله خود آمریکا فاقد دموکراسی هستند اما باید قواعد بازی دموکراسی را قبول کنند.

قانون اساسی عراق تکلیف اینکه کرسی نخست وزیری سهم چه کسی و در چه شرایطی است را مشخص کرده است.

اگر قاعده بازی را قبول دارند باید نسبت به فهرست بزرگتر رای آورده تمکین کنند. حرکت خارجی که ضد مردم عراق چه شیعه، سنی یا کرد، آغاز شده است برای منافع ملی، تمامیت ارضی و استقلال این کشور خطرناک است.

تحمیل خواسته سیاسی به طور حتم به مصلحت عراق نیست. به نظرم ضمن این که اولویت در عراق دفع این شر و بحران امنیتی است باید در فضای سیاسی رایزنی ها ادامه پیدا کند تا خود عراقی ها به نتیجه ای برسند.

به نظر می رسد که چند گروه سیاسی تعیین کننده در ساختار دولت آتی با نخست وزیری مجدد مالکی مخالف هستند. به نظر شما کناره گیری مالکی به معنای پایان بحران سیاسی در عراق خواهد بود؟

دقیقا سوال همین جاست که چه تضمینی وجود دارد که اگر مالکی کنار رفت، از داخل فهرست دولت قانون نامزد جدیدی مطرح شود؟ آیا فشار خارجی که با اقدام تروریستی تحمیل می شود، واقعا مشکل را حل کرده و آنها دست بر می دارند؟

مساله رقابت سیاسی در داخل عراق را نباید با سایر مسایل اشتباه گرفت.  در دوره قبل بعد از آنکه آقای جعفری رای آورد، برخی مخالفت کرده و فشارهای آمریکایی موجب شد تا او بنا به مصالح کشور، کنار برود.

امروز افرادی که در آن زمان مصر بر کناره گیری جعفری بودند، ابراز پشیمانی می کنند. در نتیجه باید اصل قاعده بازی در چارچوب دموکراسی را بپذیریم. بی توجهی به آرای مردم به معنای زیر پا گذاشتن دموکراسی و حقوق آنها است. باید فرصت داد تا چانه زنی های سیاسی جلو برود. مطمئنم اگر دیگران در مسایل داخلی عراق دخالت نکنند، عراقی ها خود به یک فرمول برای حل مشکل خواهند رسید.

آیا راه حلی برای مقابله با داعش می تواند پاسخگو یا جبران کننده خسارت های وارده به عراق باشد؟

حمله داعش در آستانه تشکیل دولت صورت گرفت. گرچه مقدمات آن قبل از انتخابات شروع شد بود. گفته می شد حمله داعش پس از تشکیل جلسه ای که در یکی از کشورهای همسایه برگزار شد، و در آن بر این عملیات تکیه کردند، صورت گرفت.

در داخل بازماندگان رژیم گذشته یعنی بعثی ها به عنوان حامی و طراح اصلی صحنه مطرح هستند و در سطح خارجی نیز حمایت های صورت گرفته به صورت عیان توسط آمریکایی ها، رژیم صهیونیستی و برخی دولت های ارتجاعی عرب انجام می شود.

باید این نکته را به عنوان یک واقعیت دانست که حرکت داعش یک حرکت تروریستی است. مقابله با یک جریان تروریستی محدود به یک جغرافیا به اسم عراق نخواهد بود و این وظیفه همگان است که به دولت عراق برای مقابله با این پدیده کمک کنند.

اینکه در داخل عراق پتانسیلی برای مهار این بحران وجود دارد یا نه، مشاهده کردیم که با ورود مرجعیت به صحنه و اعلام آمادگی مردم و نیروهای جهادی مقابله با تروریسم شکل گرفت.

در طول این چند روز نیز شاهد دو موفقیت بوده ایم. یکی جلوی پیشروی های داعش در حمله به مواضع جدید از جمله بغداد گرفته شد و دیگر آنکه عملیات پاکسازی توسط ارتش و دولت عراق با کمک مردم و نیروهای مقاومت شروع شده است.

این وظیفه جامعه جهانی و کشورها از جمله کشورهای همسایه است که به کمک دولت بیایند و دیگران نیز به تروریسم کمک نکنند.

جامعه جهانی به ویژه غرب که مدعی حقوق بشر است، در برابر داعش سکوت مطلق کرده و این نشان از حمایت دارد. کشورهایی مانند آمریکا که مدعی کمک به نیروها علیه تروریسم هستند حداقل کمکی که می توانند بکنند این است که اطلاعات ماهواره ای به دولت عراق بدهند.

هرچند که آمریکایی ها متهم هستند که اطلاعات را به دشمن می دهند اما حداقل می توانند در چارچوب توافقات نظامی که صورت داده اند، عمل کنند.

در در خصوص بعد منطقه ای و بین المللی  تروریسم که  یک پدیده ضد بشری است، وظیفه جامعه جهانی و کشورهاست که به درخواست دولت عراق پاسخ مثبت دهند. در چند روز گذشته علایم مثبت بسیاری را مشاهده کرده ایم که باید مورد حمایت قرار گیرد.


آیا راه حل بحران سیاسی عراق باید بر اساس دخالت فعال کشورها از جمله آمریکا یا ایران باشد یا دخیل کردن سایر عناصر و مولفه های سیاست داخلی از جمله گروه های سنی، کرد و شیعی؟

تجربه عراق نشان می دهد که در نهایت چالش های سیاسی منجر به یک توافق شده است.  هر نوع دخالت خارجی می تواند بر تشدید چالش ها و مشکلات سیاسی بیافزاید.

آمریکایی ها خود در مقام اتهام قرار دارند و در داخل عراق نیز مورد تنفر مردم این کشور هستند.  از طرفی رهبران عراقی هم  بی اعتماد به آمریکایی ها هستند. آمریکا مدعی برقراری امنیت در عراق بود اما نتوانست جان سربازان خود را حفظ کند.

از طرفی بر خلاف همه تلاش هایی که سعی داشت مواردی که علیه مردم عراق بود را در توافق نامه امنیتی تحمیل کند، عراقی ها نپذیرفتند و این عدم پذیرش با خروج امریکایی ها از عراق همراه شد.

بنابراین امریکایی ها نه توانایی حل مشکل را  دارند نه اعتماد مردم و رهبران سیاسی عراق را در چنته دارند. ضمن اینکه عراقی ها به یک بلوغ سیاسی برای حل مشکلات خود رسیده اند. رقابت های سیاسی و چانه زنی های سیاسی جزو مولفه های مثبت آنهم برای یک دموکراسی جوان است. موضوع دخالت نیست.

زمانی عراقی ها از شما مشورت خواسته و به شما اطمینان دارند از این رو می خواهند از اعتماد شما در داخل عراق بهره ببرند، این مشورت بسیار خوب است.

اگر عراقی ها چنین درخواستی داشتند باید به آن لبیک گفت. جمهوری اسلامی ایران همواره حمایت های سیاسی، معنوی و مشورت های خود را داشته و در این مقطع هم اگر عراقی ها نیاز به مشورت داشته باشند و اعلام کنند، جمهوری اسلامی ایران دریغ نخواهد کرد. البته بنده خیلی معتقد به بحران تا الان نیستم.

کارنامه سیاسی آقای مالکی را چگونه ارزیابی می کنید؟

قضاورت در مورد خوب یا بد بودن کارنامه آقای مالکی را باید بر اساس چند ملاحظه مطرح کرد. اول اینکه معیار سنجش عملکرد آقای مالکی، مردم هستند. زیرا آنها ذی حق اند. در این انتخابات نیز بیشترین آرا را فراکسیون حاکم فعلی به دست آورد. این یعنی قاطبه مردم نگاه مثبتی داشته اند.

دوم آنکه باید فضای امنیتی، مقدورات و امکانات و شرایط سیاسی عراق هم در داخل و هم در منطقه را مشاهده کرده و در این صورت ارزیابی کرد.

برخی کشورهای منطقه فاقد دموکراسی اند و به بهانه واهی علیه عراق جدید وارد عمل شدند و امروز هم متهم به حمایت از تروریسم هستند.

برخی از این کشورها باید تعامل مثبتی با دولت می داشتند که نداشتند؛ نه به خاطر عملکرد بد این دولت بلکه به خاطر مواضعی که داشتند.

این مختص به آقای مالکی هم نیست. حتی در دوره حکومت انتقالی هم این مطرح است. برخی کشورهای منطقه که با بغداد موضع خوبی ندارند (گرچه رابطه اقتصادی خوبی دارند)، در چارچوب سیاست های منطقه ای، سیاست تقابل با بغداد را انتخاب کرده اند.

این ربطی به عملکرد بغداد ندارد. دیگر آنکه یکی از بحران های پیش روی دولت، مساله امنیت بود. چند درصد از انرژی دولت درگیر امنیت بوده در حالی که دولت فاقد یک ارتش حرفه ای و پلیس ملی بوده است.

یکی از اصلی ترین انتقادها به عملکرد دولت در مقابله با داعش همین بحث ناتوانی ارتش است. چرا ارتش عراق با وجود تجهیزات امریکایی و سربازانی که تا حدودی آموزش غربی هم دیده اند، باز در چند روز نخست مواجهه با داعش عملکرد منفی داشت؟

درخصوص فقدان ارتش حرفه ای باز آمریکایی ها مقصر هستند. آمریکایی ها نگذاشتند عراق یک رابطه دفاعی با کشورها برقرار کند. آنها نگذاشتند دولت عراق، ارتش را ساماندهی کند. آنها مجموعه هایی به نام شوراهای بیداری که علیه دولت هستند را ایجاد کرده و وارد ارتش کردند. حال شما از ارتش انتظار دارید که برای شما ایدئولوژیک و حرفه ای بجنگد؟ این ارتباطی به اینکه دولت نتوانست برخی اصلاحات را انجام دهد، ندارد.

مساله دیگر هم فضای سیاسی است. دو دولتی که با محوریت نخست وزیر فعلی شکل گرفت بر اساس توافق های بین طایفه ای میسر شد و گرچه این مساله محسناتی داشت اما بزرگترین اشکالش در عدم تشکیل یک دولت مقتدر بود.

دیدیم که در مقاطع حساس، تشکل های سیاسی که در حاکمیت بودند، به محض اینکه رییس دولت خواستار دنبال کردن یک امر جدید بود، آنها تهدید به عقب نشینی می کردند. بنابراین دولتی که نیازمند وحدت و انسجام بوده به دلیل اینکه بر اساس یک توافق شکل گرفته، از اهرم و ابزار قدرت کافی برخوردار نیست.

پس در ساختار دفاعی و امنیتی مشکل وجود دارد و در ساختار سیاسی نیز دولت اقتدار ندارد.  از طرفی ساختار و بنیان های اقتصادی کشور در طول سال های اخیر با توجه به اینکه رژیم گذشته دو جنگ را به این کشور  تحمیل کرد و سپس اشغال عراق توسط امریکایی ها و حملات تروریست ها ، عملا عراق را به ویرانه ای تبدیل کرد. حال این دولت چقدر توان خدمت رسانی در شرایط بحران و نا امنی را دارد؟ باید این شرایط و واقعیت را در نظر گرفت.

البته فراموش نکنیم که  دولت با کمک مردم، اشغالگران را از کشور خارج  و پرونده امنیتی را به دست گرفت. این موفقیت اندکی نیست. در بعد امنیتی نیز دولت پادگان و  گروه های تروریستی منافق را جمع آوری کرد. همچنین عراقی ها تلاش کردند از زیر فصل 7 منشور سازمان ملل خارج و به انزوای بین المللی هم پایان دهند.

طبیعی است که دولت در موضوع امنیت مشکل داشته و در مسایل سیاسی نیز وحدت وجود ندارد. همه این مساله هم به دولت بر نمی گردد، بلکه به فضای رقابتی که در داخل عراق وجود دارد، مربوط است.

عراق به دلیل همین بحث های طایفه ای که شما به آن اشاره کردید تا مدت ها با مشکلات امنیتی پراکنده دست و پنجه نرم خواهد کرد. دولت ضمن حفظ استقلال خود چه راهکارهایی برای توانمندتر کردن ارتش دارد؟

امروز امثال داعش و بعث یک جریان سیاسی معارض مسلحانه نیستند که قاعده مشخصی را رعایت کنند. آنها بی مهابا می کشند. از طرفی حامیان آنها سلاح، تجهیزات و لجستیک را به مقدار زیاد در اختیار آنها قرار می دهند. اینکه گفته می شود ارتش و پلیس نمی تواند بر این پدیده توفق پیدا کند، یک واقعیت است.

اما همه پتانسیل عراق ارتش و پلیس نیست. مگر جمهوری اسلامی ایران چنین چیزی را تجربه نکرد. ایران با وجود ارتش اما با رهبری خردمندانه امام راحل نیروی انقلابی به اسم سپاه را تدارک دیدند. به دنبال آن بسیج 20 میلیونی پیش بینی شد. نقش بسیج در دفاع مقدس چه بود؟ سپاه پاسداران به عنوان یک نیروی انقلابی در دفاع از انقلاب آمد. عراق امروز با وجود پدیده تروریسم متاثر از حمایت های مثلث برخی کشورهای مرتجع عربی، صهیونیسم و آمریکا است و البته نیازمند به چنین بسیجی و نیروهای انقلابی است. به همین خاطر بعد از فتوای مرجعیت نیز ما شاهد شکل گیری چنین جمعیتی بودیم.

بحث کردهای عراق و درخواست آنها برای استقلال از بغداد اخیرا به زمزمه بلندی بدل شده است. چرا در این سالها مالکی نتوانست به حس جداماندن و جدا شدن کردها از دولت مرکزی پایان دهد؟

بله  گفته می شود که میان کردها و بغداد رابطه خوبی برقرار نیست. مساله کرکوک را مثال می زنم. مساله کرکوک تنها مربوط به دولت نیست. کل اعراب از شیعه و سنی بر روی موضوع کرکوک حساس هستند. 

حال اگر دولت اعلام کرد که در مساله کرکوک در چارچوب قانون حرکت کنیم و کردها نیز موضع مخالف بگیرند، می گویند چالش میان مالکی و کردها صورت گرفته در حالی که این یک موضوع ملی است. فکر می کنم با همه کاستی ها، چالش ها و مشکلات هنوز امنیت در عراق آن ثبات کامل را پیدا نکرده است آن هم به دلیل وجود پدیده تروریسم که از خارج حمایت می شود.

بدون شک اسراییل به دنبال تجزیه کشورهای اسلامی از جمله عراق است. این حرکت بر امنیت داخلی عراق اثر می گذارد. یکی از تحولات بعد از حمله داعش، مطرح شدن زمزمه تجزیه عراق است. این نشان می دهد که داعش فقط یک بحث داخلی نیست.

معلوم نیست اگر کسی غیر از مالکی می آمد، کارنامه بهتری داشت. این دولت کارنامه مثبتی داشته و در برخی از موارد هم نتوانسته بر برخی چالش ها و مشکلات غلبه کند.

اگر سیاست اوباما طی 4 سال ابتدای ریاست جمهوری اش ترسیم دورنمایی از صلح و آرامش در خاورمیانه بوده، اما در دوره دوم خود را دورنمای خاورمیانه ای توام با تروریسم و ناامنی و آشفته را ترسیم کرده است. فکر می کنید اوباما در مدت باقیمانده از ریاست جمهوری خود به مانور سیاسی یا نظامی خاصی در منطقه دست خواهد زد؟

شعار قرن 21 صلح و امنیت است. اما تمام جنگ ها، خشونت، حرکت های طایفه ای ، تجاوز به کشورها و درگیری هایی که در سطح منطقه ای به ویژه خاورمیانه رخ می دهد  به دلیل اهمیت فوق العاده استراتژیک این منطقه و اثرات آن  بر سیاست بین المللی و اقتصاد جهانی، است.

آمریکا بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل به عراق حمله و آن را اشغال کرد. آمریکا می خواست به بهانه مبارزه با تررویسم ، رویه بین الملل را تغییر دهد. درگیری ها،  نزاع های طایفه ای و جنگ مذهبی پیامد این سیاست ها است.

اینکه گفته می شود در خاورمیانه زمینه های داخلی بروز تنش وجود دارد چندان مقبول و معقول نیست. در هر منطقه جغرافیایی امکان وجود چنین زمینه هایی وجود دارد اما در خاورمیانه این مولفه خارجی بوده که هدفمند و در چارچوب یک استراتژی آن را فعال کرده است.

بحثی که اکنون در منطقه مطرح است، تجزیه عراق بر مبنای قومیت یعنی کرد، عرب سنی و عرب شیعه است. اگر این اتفاق بیافتد چه تعدادی از کشورهای خاورمیانه باید به سمت تجزیه بر اساس قومیت بروند؟  وقتی به جریانات تفکیری یا سلفی و وهابی نگاه می کنید، آبشخور همه آنها دنیای غرب بوده که اکنون بلای جان کشورهای اسلامی شده است. آمریکا اکنون در بروز جنگ ها، درگیری ها و فتنه های طایفه ای مقصر است.

چند روز قبل وزیر خارجه آمریکا با رهبران معارض سوری دیدار کرده و به صراحت می گوید شما باید در عراق علیه داعش وارد عمل شوید. همزمان رییس جمهور آمریکا از کمک 500 میلیون دلاری به آنها خبر می دهد. آمریکا که خود داعش را خلق کرده، حال چگونه می خواهد علیه داعش وارد عمل شود؟ 

اینکه از گروه های معارض سوری می خواهد با داعش مقابله کنند، بهانه ی است برای مجهز کردن آنها تا درگیری های داخل سوریه را تشدید کنند وگرنه پیش از آنکه داعش به عراق بیاید در سوریه فعال بود.

سوالل اینجاست که چرا  امریکایی ها جنایت های داعش را به عنوان یک عملیات تروریستی محکوم نمی کنند؟ آمریکا و متحدانش در عراق مجبور به عقب نشینی شدند.

آمریکا امروز نمی تواند با سلاح نظامی به کشورها ورود کند، به همین دلیل حرکت هایی مانند داعش نوعی جنگ نیابتی است که آمریکا از آن حمایت می کند. 

از این رهگذر آنها در منطقه به دنبال ایجاد فتنه طایفه ای و جنگ مذهبی و در گیر کردن منطقه با آشوب و نا امنی هستند.آمریکا به دنبال استفاده از این فضا است.

آمریکا در سال 2003 عراق را به عنوان گام اول برای خاورمیانه جدید با مدل آمریکایی تعریف کرد. اما با ناکامی مواجه شد که این نیز مرهون تلاش های جمهوری اسلامی ایران و مقاومت های مردم منطقه است.

بر این اساس به دنبال انتقال گیری است. راهبر آمریکا ایجاد فتنه است. تصور می کند در سناریوی جدید می تواند با جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت مقابله و آنها را تضعیف کند. 

آمدن داعش هم در همین چارچوب است. ما در شرایط حساسی هستیم و محیط امنیتی ما متاثر از این موضوعات است که باید به آن توجه جدی داشت.

سیاست ایران در عراق مبتنی بر چیست؟ برخی ایران را به حمایت از مالکی متهم می کنند و این در حالی است که موضع رسمی ایران همواره تامین خواست مردم عراق بوده است.

سیاست جمهوری اسلامی ایران به طور واضح آن چیزی که از 2003 تا امروز نشان داده در همسویی با منافع و مصالح مردم، حفظ استقلال، حاکمیت و تمامیت ارضی عراق بوده است.

جمهوری اسلامی ایران با تجزیه و با هرگونه مداخله خارجی مخالف است. همچنین کمک به مردم و رهبران سیاسی در شکل دهی به دولت و پارلمان جدید نیز از سیاست های ما در عراق است.

علاوه بر این ایران در صورت درخواست دولت عراق حضار به کمک به این کشور برای برقراری امنیت و همچنین کمک به توسعه همکاری های اقتصادی با آن است.

با توجه به اینکه برخی مناطق ناامن شده و امکان واردات نیازهای اساسی از مرزهای غربی دچار مشکل شده است، ایران همانطور که در گذشته کمک کرده، امروز نیز باید در موضوع اقتصادی به عراق کمک کند.

البته این کمک در چارچوب همکاری های دوجانبه بین دو کشور است. هرگونه تجزیه، هرگونه اقدامی که منجر به چند پارچه شدن عرق شود، به ضرر مردم عراق و منطقه خواهد بود.

جمهوری اسلامی بر مخاطرات فتنه طایفه ای و جنگ مذهبی تاکید دارد و همواره مسوولان ایران بر این نکته که آثار جنگ طایفه ای و مذهبی تنها در عراق نخواهد بود، تکیه می کنند.

گرچه باورم این است که هنوز چالش های فرهنگی و سیاسی در عراق به گونه ای نیست که جنگ شعیه و سنی شکل بگیرد. اینها تحرکات خارجی بوده که صورت می گیرد و امیدارم این تحرکات هم به شکست بینجامد.

با توجه به اینکه داعش تهدیدی برای خود عراق است، تهدید امنیتی هم برای ایران به حساب می آید. سیاست امنیتی نظامی ایران در عراق چیست و ایران چگونه می خواهد با این تهدید مقابله کند؟

تروریسم مرز ندارد. این چیزی است که از ابتدا هم گفته ایم. باز تاکید می کنم که اشاعه و ترویج تروریسم همزاد با اشغالگری در منطقه است. اگر تروریسم بتواند در عراق موفق شود، محیط امنیتی همه کشورهای منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران به خطر می افتد. 

ایران خود قربانی تروریسم است و باید با این پدیده با حساسیت برخورد کند. به همین دلیل هم باید برای تحکیم مرزهای خود و هم در برای تامین امنیت داخلی خود طرح داشته باشد و اینکه اگر عراق نیازمند به همکاری است، کمک کند.

دولت عراق یک دولت قانونی است و حق دولت عراق است که روابط دفاعی و امنیتی با هر کشوری داشته باشد. اگر این درخواست از ایران صورت بگیرد، باید سخاوتمندانه عمل کرد.

نه فقط جمهوری اسلامی ایران، بلکه هر کشور دیگری که مدعی است می خواهد نقشی در صلح و امنیت جهانی علیه تروریسم  داشته باشد. 

طبیعتا ما تجربه مقابله با تروریسم را داریم. جمهوری اسلامی به خاطر امنیت عراق حتی مذاکراتی هم با آمریکا در موضع امنیت داشت و نشان داد مساله امنیت عراق برای ایران مهم است.
ارسال نظر