در گفت و گوی خبرگزاری دانا با داود هرمیداس باوند مطرح شد:
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - حمایت همه جانبه دولت آمریکا از رژیم صهیونیستی در تجاوز اخیر این دولت به غزه، ما را بر آن داشت تا در گفت و گو با داود هرمیداس باوند، کارشناس روابط بین الملل و استاد دانشگاه علامه طباطبایی (ره) به بررسی ریشه های این امر بپردازیم که در زیر می آید:
علت اینکه اسراییل در همه تجاوزگری های خود حمایت آمریکا را پشت سر دارد چیست؟
در مذاکرات صلح گذشته، با توجه به دو تکه بودن فلسطینی ها (فتح و حماس) امکان دست یابی به صلح وجود نداشت تا اینکه در این اواخر با ملحق شدن حماس به فتح، این پیام به دنیا مخابره شد که حماس در خط مشی خود تغییراتی به وجود آورده است؛ اما این رویکرد تازه برای بسیاری در اسراییل ناخوشایند بود چراکه بهانه را برای جنگ افروزی از دست آنها می گرفت. لذا اسراییل به دنبال تجدید شکاف در صفوف فلسظینی ها بود تا اینکه مساله ربودن و قتل چند اسراییلی در کرانه غربی مطرح شد و هرچند حماس قاطعانه عدم دخالت خود در این امر را اعلام کرد، اما بهانه لازم به دست اسراییل داده شد تا حملات خود را علیه آغاز کند.
دولت آمریکا برای اتخاذ موضع تحت فشار کنگره این کشور است؛ چراکه اسراییل در کنگره نفوذ مسلط دارد و لابی اسراییل در آنجا بسیار پرقدرت است. آمریکا هم که می دانیم همکاری های استراتژیک زیادی با اسراییل برای دفاع از موجودیت این کشور دارد. روسای جمهوری آمریکا کم و بیش پای بندی خود را به این امر نشان داده اند.
طبیعی است دولت آمریکا در این درگیری جاری، انگشت اتهام را به سمت حماس ببرد و شلیک موشک از سوی این گروه به سمت اسراییل علت وقوع بحران ارزیابی کند؛ موشک هایی که البته بسیاری از آنها به هدف هم اصابت نمی کند.
اسراییل در اقدامات اخیر خود علیه غیرنظامیان قواعد بین المللی به خصوص کنوانسیون های چهارگانه ژنو و پروتکل های مربوطه را به شدت نقض کرده است. حتی اصل تناسب را نیز زیر سوال برده؛ یعنی اگر فرض کنید 3 اسراییلی کشته شده اند، این جوازی نمی شود برای کشتار ده ها فلسطینی.
موضع آمریکا هم که قابل پیش بینی بود؛ ولی بدتر از آن، اعلامیه وزرای کشورهای اصلی اتحادیه اروپا و نیز آمریکا مبنی بر درخواست آتش بس 12 ساعته بود چراکه تلویحا اسراییل را مجاز دانستند برای اقدامات خود علیه فلسطینی ها.
البته نکته مهمی اینجا وجود دارد؛ رییس جمهوری که در آمریکا در حال گذراندن دوره دوم ریاست جمهوری خود است چون خیالش از بابت انتخاب مجدد راحت است، معمولا دست بازتری برای موضع گیری مستقل دارد تا با جسارت بیشتری آنچه را به نفع جامعه آمریکا و منافع ملی این کشور نمی داند را نپذیرد ولی اینجا دیده می شود اوباما به هر دلیل (آینده حزبش و ...) سعی کرده است از موضع گیری مستقل بپرهیزد و حق را به اسراییل بدهد به عنوان دفاع از خود در مقابل شلیک موشک از سوی حماس.
ولی واکنش افکار عمومی بین المللی نسبت به کشتار مردم فلسطین به کلی متفاوت بود از این مواضع.
شما چقدر این تحلیل را درست می دانید که حمایت همه جانبه آمریکا از اسراییل به خاطر برخی پیوندهای ایدئولوژیک بین دو کشور نیز هست؟
صرف نظر از اینکه آیا واقعا چنین چیزی هست یا نه، در عمل چنین برداشتی می شود. اما مثال های نقض هم برای این فرضیه وجود دارد؛ جنگ مصر با اسراییل، فرانسه و بریتانیا در سال 1956 بر سر کانال سوئز، همزمان بود با ایام انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که آیزنهاور تلاش داشت برای دومین بار به ریاست جمهوری برسد.
موضع آمریکا علیه تجاوز به مصر و به خصوص اشغالگری اسراییل، باعث شد همه این گمان را داشته باشند به علت نفوذ گسترده لابی اسراییل در آمریکا، آیزنهاور نتواند برای بار دوم به ریاست جمهوری برسد اما این امر محقق نشد و آیزنهاور 65 درصد آرا را به خود اختصاص داد؛ این نشانه ای می تواند باشد که درباره نفوذ اسراییل خیلی مبالغه شده است.
ولی در هر حال دولت آمریکا پذیرفته است تعهد حمایت از اسراییل را. برخی نیز می گویند اسراییل در درون خود یک جامعه دموکراتیک است که ارزش هایی همسو با جامعه آمریکا دارد و این باعث نزدیکی دو کشور است. حال چقدر این تحلیل واقعی است، در عمل این نزدیکی مواضع وجود دارد و البته فراتر از همه نفوذ مسلط لابی اسراییل (به خصوص در وسایل ارتباط جمعی آمریکا و نیز کنگره) است که کار را بر دولت این کشور، دشوار می کند و هر اقدام شورای امنیت علیه اسراییل نیز با وتوی آمریکا رو به رو می شود.
علت اینکه اسراییل در همه تجاوزگری های خود حمایت آمریکا را پشت سر دارد چیست؟
در مذاکرات صلح گذشته، با توجه به دو تکه بودن فلسطینی ها (فتح و حماس) امکان دست یابی به صلح وجود نداشت تا اینکه در این اواخر با ملحق شدن حماس به فتح، این پیام به دنیا مخابره شد که حماس در خط مشی خود تغییراتی به وجود آورده است؛ اما این رویکرد تازه برای بسیاری در اسراییل ناخوشایند بود چراکه بهانه را برای جنگ افروزی از دست آنها می گرفت. لذا اسراییل به دنبال تجدید شکاف در صفوف فلسظینی ها بود تا اینکه مساله ربودن و قتل چند اسراییلی در کرانه غربی مطرح شد و هرچند حماس قاطعانه عدم دخالت خود در این امر را اعلام کرد، اما بهانه لازم به دست اسراییل داده شد تا حملات خود را علیه آغاز کند.
دولت آمریکا برای اتخاذ موضع تحت فشار کنگره این کشور است؛ چراکه اسراییل در کنگره نفوذ مسلط دارد و لابی اسراییل در آنجا بسیار پرقدرت است. آمریکا هم که می دانیم همکاری های استراتژیک زیادی با اسراییل برای دفاع از موجودیت این کشور دارد. روسای جمهوری آمریکا کم و بیش پای بندی خود را به این امر نشان داده اند.
طبیعی است دولت آمریکا در این درگیری جاری، انگشت اتهام را به سمت حماس ببرد و شلیک موشک از سوی این گروه به سمت اسراییل علت وقوع بحران ارزیابی کند؛ موشک هایی که البته بسیاری از آنها به هدف هم اصابت نمی کند.
اسراییل در اقدامات اخیر خود علیه غیرنظامیان قواعد بین المللی به خصوص کنوانسیون های چهارگانه ژنو و پروتکل های مربوطه را به شدت نقض کرده است. حتی اصل تناسب را نیز زیر سوال برده؛ یعنی اگر فرض کنید 3 اسراییلی کشته شده اند، این جوازی نمی شود برای کشتار ده ها فلسطینی.
موضع آمریکا هم که قابل پیش بینی بود؛ ولی بدتر از آن، اعلامیه وزرای کشورهای اصلی اتحادیه اروپا و نیز آمریکا مبنی بر درخواست آتش بس 12 ساعته بود چراکه تلویحا اسراییل را مجاز دانستند برای اقدامات خود علیه فلسطینی ها.
البته نکته مهمی اینجا وجود دارد؛ رییس جمهوری که در آمریکا در حال گذراندن دوره دوم ریاست جمهوری خود است چون خیالش از بابت انتخاب مجدد راحت است، معمولا دست بازتری برای موضع گیری مستقل دارد تا با جسارت بیشتری آنچه را به نفع جامعه آمریکا و منافع ملی این کشور نمی داند را نپذیرد ولی اینجا دیده می شود اوباما به هر دلیل (آینده حزبش و ...) سعی کرده است از موضع گیری مستقل بپرهیزد و حق را به اسراییل بدهد به عنوان دفاع از خود در مقابل شلیک موشک از سوی حماس.
ولی واکنش افکار عمومی بین المللی نسبت به کشتار مردم فلسطین به کلی متفاوت بود از این مواضع.
شما چقدر این تحلیل را درست می دانید که حمایت همه جانبه آمریکا از اسراییل به خاطر برخی پیوندهای ایدئولوژیک بین دو کشور نیز هست؟
صرف نظر از اینکه آیا واقعا چنین چیزی هست یا نه، در عمل چنین برداشتی می شود. اما مثال های نقض هم برای این فرضیه وجود دارد؛ جنگ مصر با اسراییل، فرانسه و بریتانیا در سال 1956 بر سر کانال سوئز، همزمان بود با ایام انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که آیزنهاور تلاش داشت برای دومین بار به ریاست جمهوری برسد.
داود هرمیداس باوند
موضع آمریکا علیه تجاوز به مصر و به خصوص اشغالگری اسراییل، باعث شد همه این گمان را داشته باشند به علت نفوذ گسترده لابی اسراییل در آمریکا، آیزنهاور نتواند برای بار دوم به ریاست جمهوری برسد اما این امر محقق نشد و آیزنهاور 65 درصد آرا را به خود اختصاص داد؛ این نشانه ای می تواند باشد که درباره نفوذ اسراییل خیلی مبالغه شده است.
ولی در هر حال دولت آمریکا پذیرفته است تعهد حمایت از اسراییل را. برخی نیز می گویند اسراییل در درون خود یک جامعه دموکراتیک است که ارزش هایی همسو با جامعه آمریکا دارد و این باعث نزدیکی دو کشور است. حال چقدر این تحلیل واقعی است، در عمل این نزدیکی مواضع وجود دارد و البته فراتر از همه نفوذ مسلط لابی اسراییل (به خصوص در وسایل ارتباط جمعی آمریکا و نیز کنگره) است که کار را بر دولت این کشور، دشوار می کند و هر اقدام شورای امنیت علیه اسراییل نیز با وتوی آمریکا رو به رو می شود.