در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۰۷۷۴
تاریخ انتشار: ۱۳ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۰۹
مدیر کل جمعیت هلال احمر ایران بر لزوم آمادگی این سازمان برای مقابله با 32 خطر که ایران را تهدید می کند، تاکید کرد.
32 خطری که ایران را تهدید می کند
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - ایران از جمله کشورهایی است که در مناطق حادثه خیز جهان واقع شده است. در ارتباط با این تهدیدات، فارس با سید احمد موسوی، مدیرکل جمعیت هلال احمر ایران به گفت و گو نشسته است که در زیر می آید:

شما و سایر مسوولان هلال احمر بارها صحبت از اجرای طرح تحول کرده‌اید اما چرا هلال احمر ایران نیاز به تحول دارد؟

همان طور که می‌دانید جمعیت هلال احمر یک سازمان بین المللی است، هم نقش داخلی ایفا می‌کند و هم نقش بین المللی.

از طرفی هم قرن حاضر را قرن پیچیدگی‌ها و ابهامات می‌نامند و اتفاقات آن را غیرقابل پیش‌بینی بیان می‌کنند. به این معنی که شما به هیچ وجه نمی‌توانید حوادث نزدیک را پیش بینی کنید.

در گذشته حوادث به راحتی در کنترل بود اما امروزه با تغییرات عظیمی که در عرصه علم رخ داده، دانشمندان برجسته دنیا معتقدند که دانش بشری در دهه‌های بعدی ظرف چند ماه 2 برابر خواهد شد. در حالی که در گذشته قرن‌ها طول می‌کشید که دانش بشری 2 برابر شود.

به همین علت تولید علم بسیار کند بود و اگر برگردیم به 30 سال پیش هیچ کس پیش بینی امروز را نمی‌کرد. اینکه این تحول عظیم رخ دهد و اگر من در حوزه فعالیت خود شما بخواهم مثال بزنم فعالیت شبکه‌های مجازی تأثیرگذار که به راحتی می‌توان با یک خط نوشته کل دنیا را تحت تاثیر قرار داد.

مثلا 50 سال پیش اگر می‌خواستند بدانند آن سوی دنیا چه خبر است، باید به فرودگاه می‌رفتند و منتظر پیاده شدن مسافران می‌شدند تا از آنها بپرسند که چه خبر بوده یا به آنها نگاه می‌کردند تا با آداب و رسوم و فرهنگ آنها آشنا شوند. اکنون اما به این صورت نیست به هیچ وجه نه مرز می‌شناسد نه حد و حدود.

در این شرایط  اگر ما خودمان را آماده نکنیم همیشه منفعل هستیم و ناآماده و تا آخر پیرو دیگران می‌مانیم.

برای این تحول چکار باید انجام شود؟

به این دلیل که جمعیت ما یک جمعیت بین‌المللی و پاسخگوست نمی‌توانیم آماده نشویم. برای اینکه بتوانیم آینده را خوب پیش‌بینی کنیم، باید خودمان را هماهنگ با تحولات آینده کنیم.

برای این کار نیاز به این داشتیم تا سازمانمان را از یک سازمان واکنشی «سخت افزاری» به یک سازمان «مغز افزاری» تأثیرگذار در سطح بین المللی برسانیم.

بنابراین هدف اصلی ما این است که جمعیت هلال احمر ایران یک جمعیت «مغز افزار» تأثیرگذار در سطح بین المللی باشد.

چگونه قرار است به این نقطه برسید؟ آیا حتما نیاز به تحول در سازمان آن هم به صورت اساسی بود؟

برای اینکه به این نقطه برسیم وضعیت فعلی ما را کمک نمی‌کرد. با این چشم انداز و این وضعیت، نیازمند یک تحول بودیم. و برنامه تحول 4 ساله را آماده کردیم.

ان شالله گام نخست در جمعیت اجرا خواهد شد. این طرح دارای 4 نقطه چرخشی یا نقطه عطف است. یعنی 4 گام باید برداشته شود تا به چشم انداز مدنظر برسد.

ان شالله جمعیت ما بعد از پیاده شدن گام اول طرح تحول یک جمعیت پاسخگو، چابک و اثرگذار در سطح بین المللی خواهد بود.

منظورتان از اثرگذاری چیست؟ مگر سازمان شما اثرگذار نیست؟

در گذشته نه فقط سازمان ما، بلکه خیلی از سازمان‌های کشور یک نقش «وظیفه مداری» داشتند و نقش «وظیفه‌ای» ایفا می‌کردند، اما در دنیا نه تنها از این «وظیفه مداری» عبور کرده‌اند، بلکه از «اثربخشی» اقدامات نیز عبور کرده‌اند و به «اثرگذاری» در زندگی مردم رسیده‌اند.

اکنون می‌گویند کاری که می‌کنید باید نتیجه‌اش در زندگی مردم و شاخص‌های مربوط به رفاه و سلامت مردم دیده شود.

امروز می‌گویند این مهم نیست که بگویید بجای 10 درمانگاه 100 درمانگاه احداث کرده‌ام. اصلا درمانگاه احداث کردن آمار نیست، هیچ تاثیری ندارد.

اصلا هنر نیست که بیاییم در گزارشمان بگوییم تعداد بیمارستانهایمان 2 برابر شده است.

خب چگونه می خواهید به مردم گزارش عملکرد بدهید؟

طرح تحول ما می‌گوید باید از این اقدامات عبور کنیم ما باید بیاییم ببینیم اقدامات ما چه تأثیراتی در حوزه‌های عملکردی دارد. در بخش امداد، بخش سلامت و ... چه تأثیری گذاشته است.

بنابراین با تکیه بر این چارچوب و چشم انداز تبدیل شدن به یک جمعیت برتر در منطقه، طرحی آماده شده تا جزو 5 جمعیت برتر و اثرگذار در سطح بین‌المللی برسیم.

از اقداماتی بگویید که قرار است با اجرای طرح تحول شاهد آنها باشیم؟

در گام نخست ما راه اندازی مرکز ملی آینده‌نگاری یا دیدبانی را داریم که برای اولین بار در ایران چنین مرکزی تاسیس خواهد شد.

با استفاده از این مرکز می‌توانیم نیاز‌های جمعیت هلال احمر را برطرف، حوادث آینده را رصد و پیش بینی و خودمان را آماده کنیم تا بتوانیم در مقابل حوادث آماده و پاسخگو باشیم.

مگر اکنون سازمانی مسوول پیش بینی حوادث نیست؟ یا مسوول پاسخگویی به تبعات حوادث نیست؟

خیر! برای نمونه در مورد همین طوفان تهران مثال می‌زنم که هیچ سازمانی پس از آن پاسخگو نبود. هیچ سازمانی آمادگی لازم برای وقوع آن را نداشت. حتی مردم ما هم آموزش ندیده بودند.

در حالی که در کشورهایی که این حوادث به صورت روتین در آنها رخ می‌دهد، مردم آموزش دیده‌اند و اقداماتی که به سلامتشان کمک می‌کند را بلد هستند. اما متأسفانه در کشور ما این آگاهی وجود ندارد و از 5 نفری که در طوفان تهران کشته شدند، بیشترشان به علت عدم آگاهی و ندیدن آموزش‌های لازم بود.

طوفان یک حادثه بسیار ساده بود. در آینده درگیر حوادث بسیار بزرگتری می‌شویم؛ مانند تغییرات اقلیمی که الان دنیا بسیج شده و روی آن دارند کار می‌کنند.

بیماری‌های نوپدید و حوادث نوپدید باعث می‌شود تا ما سازمان خود را یک سازمان واکنشی زلزله محور نگه نداریم و تمام فکر و ذکرمان این باشد که زلزله می‌خواهد بیاید چکار کنیم.

بالاخره برای وقوع زلزله هم باید آماده باشیم.

زلزله تنها یک حادثه است. می‌خواهیم سازمانمان برای 32 حادثه‌ای که احتمال وقوع آن در کشور ما جود دارد آماده شود. باید بتوانیم خودمان را آماده و تجهیز کنیم، آموزش دهیم و علاوه بر ایفای نقش خودمان، آموزش همگانی را هم در دستور کار قرار دهیم.

اولین گام این بود که زیر ساخت این مسائل در جمعیت هلال احمر فراهم شود. اول باید مرکز ملی آینده نگاری را راه‌اندازی می‌کردیم و مرکزی را راه‌اندازی می‌کردیم که می‌توانست رصد کند.

وقتی من می‌گویم که جمعیت هلال احمر قرار است از «سخت افزاری» به نه «نرم‌افزاری» بلکه به «مغز افزاری» برسد.

الان ما در طرح‌های منطقه‌ای ایفای نقش نمی‌کنیم. طرح ملی هم که برای حوادث نداریم و مشخص نیست که برای حوادث مختلف قرار است چه کاری شود و هلال احمر چه وظایفی بر عهده دارد.

چنین چیزی وجود ندارد. فقط در سازمان ما یک تفکیک کار و تقسیم وظایف صورت گرفته است. اما اینکه تبدیل به طرح ملی، استانی، شهری و روستایی شود و بر اساس آن بتوانیم ایفای نقش کنیم، چنین چیزی وجود ندارد.

این طرح‌هایی که می‌گویید چه چیزی را بیان می کنند؟


با توجه به طرح‌های مشخص، وظیفه هر یک از دستگاه‌ها در هنگام وقوع حوادث مشخص است و مثلا در موقع وقوع زلزله مشخص است که ارتش چه وظیفه ای دارد وزارت بهداشت، شهرداری آتش نشانی نیروی انتظامی و ... چه نقشی ایفا خواهند کرد.

یعنی شما می‌آیید نه تنها این وظایف را مشخص می‌کنید؛ زمانی که «مغز افزار» باشید، تأثیرگذاری این طرح را در مجامع بین المللی مطرح می‌کنیم و این اقدامات الگوی سایر جمعیت‌ها می‌شود.

پس به عقیده شما اثرگذار بودن در این است که دیگران از شما الگوبرداری کنند.

بله وقتی الگوی ما را استفاده کنند می‌شویم اثرگذار اما الان تاثیر پذیریم. اگر بخواهیم در مورد مدیریت بحران حرف بزنیم تمام مدیران کشور از نوشته‌ها و برنامه‌های دیگران (دیگر کشورها) کپی می‌کنند. در حالی که تجربه‌های ارزشمندی داریم و حتماً باید از دانش موجود هم استفاده کنیم و می‌توانیم خودمان به مغزافزاری برسیم.

در بحث الگوسازی و رویه سازی‌ها به جایی برسیم که هم نیاز خودمان را بر طرف کنیم و هم در سطح بین المللی الگوی دیگران باشیم.

الان الگوهای ما کپی شده است و رفتیم دیدیم فلان تکنولوژی را دارند، ما آن را آوردیم و اینجا با استانداردهای پایین داریم استفاده می‌کنیم.

طرح تحول ما را از یک سازمان متکی به سخت افزار ارتقا می‌دهد به یک سازمان مغز افزاری که متکی به دانش، توانمندی‌ها، سرمایه انسانی ما است و بتوانیم پاسخگوی نیازهای ملی خودمان باشیم.

این مساله باید در مورد تمام حوادث اتفاق بیفتد نه فقط یکی دو حوادث مانند زلزله و سیل.

فکر نمی کنید این چشم انداز خیلی رویایی است؟

به عقیده خیلی‌ها این چشم انداز ما خیلی رویایی و آرمانی است. وقتی می گویم آرمانی یا رویایی چون خواسته‌ها وقتی قابل دسترسی باشند به آنها رویا گفته نمی‌شود اما اگر انسان احساس کند که خواسته‌هایش غیرقابل دسترسی هستند، می‌گوید رویاست.

تصور خیلی‌ها این است که برنامه ما رویا است و به نظر من نمی‌توان به آنها خرده گرفت؛ چرا که با واقعیت امروز ما بسیار فاصله دارد.

ولی گام‌هایی که ما شروع کردیم و و جهشی که داریم در این حوزه، این امید را می‌دهد که این برنامه رویا نیست و واقعیتی است که بزودی تحقق پیدا می‌کند.

خدمتتان عرض کنم که در ساختار کشور ما همه سازمان‌ها و وزارتخانه‌ها یک الگوهای کپی برداری شده مدیریت استراتژیک را دارند. و کمتر سازمانی توانسته این را به مرحله تاثیرگذاری برساند.

چون چنین چیزی در کشور ما وجود نداشته و معمولا تا وسط راه رفتیم. اما عملا دانشی که ما تزریق کردیم با روش‌های روز و سنتی ما نتوانسته نقطه عطف داشته باشد.

برگردیم به ماجرای رویا بودن و نبودن.

بله عرض کردم که چون کسی تا به حال ندیده، می‌گوید رویا است ولی در همین چند ماه اخیر که طرح تحول در جمعیت دنبال می‌شود ما امیدوار شدیم که رویا به حقیقت بپیوندد.

روی چه حساب و کتابی این حرف را می‌زنید؟

اولا ما معتقد بودیم که کار ما باید ممیزی و نظارت بشود. یک سازمان بین المللی که در ایران هم حاضر است به عنوان ناظر و ممیز، حتما کار ما را رصد کند. آنها آمدند و رصد و بررسی کردند، فرمت کار را کاملا تایید کردند و گفتند چارچوب طرح کاملا علمی، قابل تحقق و نتیجه بخش است.

همچنین از نمایندگان فدراسیون جهانی به خاطر تجربه‌شان دعوت کردیم بیایند نظر بدهند بگویند الگوی ما آیا در دنیا تجربه شده؟ آیا شدنی است؟ آنها آمدن دیدند و 3 صفحه کامل در مورد آن نوشتند.

به علاوه خودمان هم در کنار ستاد که وظیفه اجرایی دارد، گروه نظارتی داریم. همگی این مسائل گویای این است که طرح ما قابل تحقق است و صرفا رویایی نیست.

برای اجرای طرح تحول مشکل بودجه دارید یا خیر؟

در کشور ما هیچ سازمانی مشکل پول و سخت افزار ندارد در کشور ما تنها مشکل «مغز افزار» بودن است.

توجه داشته باشید اگر این طرح اجرا شود، برای کشور ما خوب خواهد بود و این نشان می‌دهد که یک سازمان در زمینه‌ای که خلاء وجود دارد کاری انجام داده است.

منظورتان چیست؟

در سطح بین المللی کارهای ما اثربخش خواهد بود و ما از یک مدیریت «درون داد» و «برون داد» عبور می‌کنیم و به یک مدیریت «اثر بخش» تبدیل می‌شویم.

فرض کنید در گذشته در کشور هر کس در سطوح مختلف گزارش می‌داد، گزارشش تماما برون داد و درون داد بود. مثلا می‌گفت وزارت من قبل از آمدنم 10 میلیون تومان بودجه داشت اما من توانستم آن را به 100 میلیون برسانم. این فرد شاخص درون داد را به عنوان شاخص موفقیت خودش حساب می‌کند.

یا بگوید قبل از من 2 تا ساختمان داشتیم بعد از من شد 20 تا. به این هم شاخص برون داد گفته می‌شود که بازهم شاخص مناسبی نیست.

این شاخص‌ها برای چند سال پیش بود و اکنون دیگر این شاخص‌ها مطرح نیست. الان اگر در سطح بین الملل این گونه آمار بدهیم کسی به آنها توجه نمی کند چون مال چند سال پیش است.

در مدیریت نوین از درون داد و بیرون داد عبور کرده‌اند و حتی از اثربخشی هم عبور کرده و به اثرگذاری رسیده‌اند. ما اگر توانستیم در جامعه تعداد دانشجویان را از عددی به عدد دیگر برسانیم آیا واقعا اثربخشی آن هم چند برابر شده است؟

آیا سرمایه‌ای که اختصاص پیدا کرده با این تناسب دارد یا خیر؟ بنابراین وقتی مبنا اثرگذاری است، قطعا تاثیراتش را از جامعه می‌گیرد.

الان در سلامت وقتی ما پرداخت از جیب مردم را مثال می‌زنیم و می گوییم طبق برنامه 5 ساله چهارم قراربود آن را به 30 برسانیم، اما با وجود اینکه سرانه سلامت افزایش پیدا کرد، شاخص پرداخت از جیب مردم به جای اینکه پایین بیاید از 55 رسید به 70.

پس همیشه این نیست که شما هرچقدر پول بریزید کمک می‌کند، وقتی محور اثرگذاری باشد آن وقت سیستم بهینه خواهد بود.

سازمان شما هم که این مشکلات را دارد.

کار بسیار سختی است که به آنچه گفتم برسیم. ما گام اول را محقق می‌کنیم. اما توجه کنید که معمولا سازمان‌های ما در ستاد قوی هستند ولی در صف ضعیف هستند.

ستادهای هرمی شکل، منسوخ شده‌اند. اکنون سازمان‌های ما با ستادهای پرحجم فعالیت می‌کنند و موازی کاری بسیاری صورت می‌گیرد و آخر سر هم به نتیجه نمی‌رسد.

در سیستم بروکراتیک سازمانی یک نامه 10 تا پاراف می‌خورد تا برسد به دست کارشناسی که توان اجرایی ندارد. ما به کمک خدا این مشکلات را رفع می‌کنیم. البته مشکلاتی داریم چون ستاد ما هم پر حجم است.

برای رفع این مشکل چه برنامه‌ای دارید؟

تمرکز زدایی یکی از اصول ما است و بدون تعارف از امسال آن را اجرایی می‌کنیم.

ارسال نظر