به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) حجتالاسلام والمسلمین کاظم صدیقی استاد اخلاق و امام جمعه موقت تهران، در مصاحبه با فارس از تحولات فلسفه در حوزه های علمیه کشور در نیم قرن اخیر سخن گفت که بخش نخست آن در زیر می آید:
گفتید که فلسفه اسلامی را نزد آیتالله مصباح، فلسفه هگل را نزد شهید بهشتی و فلسفه ژیلسون را هم نزد آیتالله احمدی گذرانید. در خصوص دیدگاه فلسفی شهید بهشتی توضیح میدهید که ایشان به کدامیک از مکاتب اسلامی نزدیکتر بود؟
آقای بهشتی واقعا در بحث علم و فقه و فلسفه ابعاد پختهای داشت، هم به لحاظ اخلاقی سعه صدر داشت و هم در تعقل، تواضع و تعبد به ولایت کم نظیر بود. البته وی به ظاهر غرب رفته و غرب دیده بود، ولی به اندازه عوام از نظر تعبد و در برابر احکام دین تسلیم بود و هیچ از اجتهاد کم نداشت و تسلیم محض بود.
روزی به آقای بهشتی گفتند: آن قدر فلان روزنامه علیه شما جوسازی میکند، شما چرا از خودتان دفاع نمیکنید؟ ایشان گفتند که امام(ره) فرمودند: دفاع نکنم!
شهید بهشتی یک بار فرمودند: خودشان یک دوره فلسفه را نزد استاد برجسته حوزه خوانده است. تعبیرشان این بود که من بحّاث بودم، با اینکه استاد ما در فن خود متبحر بود، گاهی هم اسفار میخواند و عبارات ابتدایی را با هم مرتبط میکرد، اما من اغنا نمیشدم خلاصه یک دوره فلسفه خواندیم، ولی آرامش نیافتم، تا به پیر طریقتی دست یافتم که دست ما را گرفت، تازه فهمیدیم فلسفه خواندنی نیست و اندیشه کردن است! کسی باید خودش چشمه جوشان باشد و عطش انسان را جرعه نوش کند. از او پرسیدیم آن پیر طریقت شما چه کسی بود که این هنر را داشت و شمای بیقرار را به سامان رساند؟ او فرمود: علامه طباطبایی که فلسفهشان هم گویا صدرایی بود.
با توجه به اینکه وضعیت حوزهها در آن زمان عموما فلسفهستیز بود، روی آوردن به فلسفه در آن زمان سخت نبود؟
بله! آقای طباطبایی جهاد عظیمی کردند، همه این ستیزها را پاک کرد، حتی امام(ره) در این حد نتوانست فلسفه را ادامه دهد، چرا که فضای حوزه اجازه این کار را نمیداد. همین الان هم این تفکیکیها به فلسفه میتازند و برخوردهای خطرناکی دارند، اما علامه در قم فلسفه را با این شرایط آغاز کردند.
بنده توفیق داشتم فلسفه را محضر علامه طباطبایی هم تلمذ کنم، عدهای در آن دوره به آقای بروجردی فشار آوردند که درس علامه را تعطیل کنند، مرحوم بروجردی هم به علامه پیام دادند که درس را تعطیل کند، اما آقای طباطبایی در پاسخ با نهایت احترام پیام داده بود که تمام آن چیزهایی شما در مقدمات اجتهاد کار کردید من هم کردم و اگر شما فتوا دادید، من هم صاحب فتوا هستم، لذا با همان دیدی که شما میگویید تعطیل کن، من با همان دید بر خود واجب میدانم که کار را ادامه دهم.
البته علامه در ادامه گفته بودند: مگر اینکه شما به عنوان پرچمدار شیعه حکم کنید که من حق ندارم درس را ادامه دهم و من این حکم را حکم حکومتی تلقی میکنم و درس را تعطیل میکنم در هر حال اگر فشار در حوزه زیاد شود و اجازه ندهند درسم را ادامه دهم، من هم علیآباد میروم و شاگردانم را بدانجا میبرم.
خود آقای مصباح تعریف میکرد که فلسفه را خوانده بوده و نیاز جدی به چیزی نداشته، چرا که نبوغ فکریاش هم زیاد بوده، اما زمانی که شنیده آقایی به تبریز آمده و درس اسفار میگوید: صرفا جهت اطلاع از وضعیت بدانجا رفتم، اما متوجه شدم که این فلسفه چیز دیگری است و مدتی که با علامه مانوس شدم، متوجه شدم که تاکنون با الفاظ بازی میکردم.
مقام معظم رهبری بر ترویج فلسفه اسلامی و حتی پرورش فلسفه کودکان تاکید دارند. علت این مسأله را چه میدانید؟
پختگی فکری و فهم عمیق از دین بدون فلسفه نمیشود، استادِ مرحومِ علامه به ایشان گفته بودند: پیش از فلسفه باید ریاضی بخوانی! به همین خاطر علامه هم سراغ استاد ریاضی رفته بود، یک ریاضیدان در نجف پیدا کرده بود که کتابهایش الان در دنیا مطرح است، او نیم ساعت تنها مقارن ظهر فرصت داشته، علامه هم دو سه کیلومتر در هوای گرم نجف با گالش پلاستیکی میرفته و محضر او تلمذ میکرده، خود علامه ریاضیدان و مهندس بزرگی بودند، این ریاضیات فکر ایشان را تنظیم کرده بود.
فلسفهای که مبتنی بر استدلال و منطق باشد، خیلی با ارزش است، کسی که فیلسوف است در فهم قرآن و احادیث استدلالی و سایر حوزهها فعال است، کسی که ریاضی نخوانده باشد، در برابر شبهات و دیگر مسایل به مشکل برمیخورد، زیرا «یُعَلّمُهُم الکِتاب و الحِکمَة». حتی اگر تمام مواد غذایی آماده باشد، کسی که آشپز نباشد نمیتواند غذای خوبی درست کند.
حوزه حکمی تهران مدتهاست که ضعیف شده است. با توجه به اینکه عضو شورای عالی حوزههای علمیه هستید و چند باری هم اساتید برجسته را به تهران دعوت کردهاید، فکر میکنید چگونه میتوان مکتب طهران را احیا کرد؟
- به هر حال چنین چیزی کار میبرد، این حوزه دچار رکود شده است، نظیر دورههای تحصیلی که حتی یک تعطیلات سه ماهه هم رکود در آن ایجاد میکند، از سال گذشته تا امسال دو بار حاج آقای فیاضی رئیس هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی را از حوزه قم به تهران دعوت کردیم، چرا که ایشان پس از آیتالله مصباح و آیتالله جوادی آملی، نفر سوم فلسفه در قم هستند. الان هم بنا داریم از اساتید دیگر برجسته قم برای زنده کردن حوزه حکمی تهران استفاده کنیم، شما هم دعا کنید ما به آرزوهایمان برسیم، چرا که آنچه شما در این زمینه احساس میکنید ما لمس کردهایم و جزوه اهداف ماست تا آسیبهایش را رفع کنیم.
البته باید توجه داشت در حوزه تهران کلام رهبری بسیار حایز اهمیت است و الحق درس ایشان دارای ابعاد حوزوی جامع است، حاج آقا مجتبی تهرانی در حوزه تهران هم نعمت بزرگی بودند، بعد از ایشان، حضرت آقا در درس فقهشان شاگردان زیادی را جمع میکنند و علاقهمندان میتوانند در محضر ایشان تلمذ کنند اما از آنجایی که استاد باید در معرض مراجعه شاگرد باشد و این فرصت کمتر برای شاگردان ایشان فراهم میشود، فضای حوزه هم باید رونق بیشتری گیرد و خلاءهای حوزه تهران رفع شود.
گفتید که فلسفه اسلامی را نزد آیتالله مصباح، فلسفه هگل را نزد شهید بهشتی و فلسفه ژیلسون را هم نزد آیتالله احمدی گذرانید. در خصوص دیدگاه فلسفی شهید بهشتی توضیح میدهید که ایشان به کدامیک از مکاتب اسلامی نزدیکتر بود؟
آقای بهشتی واقعا در بحث علم و فقه و فلسفه ابعاد پختهای داشت، هم به لحاظ اخلاقی سعه صدر داشت و هم در تعقل، تواضع و تعبد به ولایت کم نظیر بود. البته وی به ظاهر غرب رفته و غرب دیده بود، ولی به اندازه عوام از نظر تعبد و در برابر احکام دین تسلیم بود و هیچ از اجتهاد کم نداشت و تسلیم محض بود.
روزی به آقای بهشتی گفتند: آن قدر فلان روزنامه علیه شما جوسازی میکند، شما چرا از خودتان دفاع نمیکنید؟ ایشان گفتند که امام(ره) فرمودند: دفاع نکنم!
شهید بهشتی یک بار فرمودند: خودشان یک دوره فلسفه را نزد استاد برجسته حوزه خوانده است. تعبیرشان این بود که من بحّاث بودم، با اینکه استاد ما در فن خود متبحر بود، گاهی هم اسفار میخواند و عبارات ابتدایی را با هم مرتبط میکرد، اما من اغنا نمیشدم خلاصه یک دوره فلسفه خواندیم، ولی آرامش نیافتم، تا به پیر طریقتی دست یافتم که دست ما را گرفت، تازه فهمیدیم فلسفه خواندنی نیست و اندیشه کردن است! کسی باید خودش چشمه جوشان باشد و عطش انسان را جرعه نوش کند. از او پرسیدیم آن پیر طریقت شما چه کسی بود که این هنر را داشت و شمای بیقرار را به سامان رساند؟ او فرمود: علامه طباطبایی که فلسفهشان هم گویا صدرایی بود.
با توجه به اینکه وضعیت حوزهها در آن زمان عموما فلسفهستیز بود، روی آوردن به فلسفه در آن زمان سخت نبود؟
بله! آقای طباطبایی جهاد عظیمی کردند، همه این ستیزها را پاک کرد، حتی امام(ره) در این حد نتوانست فلسفه را ادامه دهد، چرا که فضای حوزه اجازه این کار را نمیداد. همین الان هم این تفکیکیها به فلسفه میتازند و برخوردهای خطرناکی دارند، اما علامه در قم فلسفه را با این شرایط آغاز کردند.
بنده توفیق داشتم فلسفه را محضر علامه طباطبایی هم تلمذ کنم، عدهای در آن دوره به آقای بروجردی فشار آوردند که درس علامه را تعطیل کنند، مرحوم بروجردی هم به علامه پیام دادند که درس را تعطیل کند، اما آقای طباطبایی در پاسخ با نهایت احترام پیام داده بود که تمام آن چیزهایی شما در مقدمات اجتهاد کار کردید من هم کردم و اگر شما فتوا دادید، من هم صاحب فتوا هستم، لذا با همان دیدی که شما میگویید تعطیل کن، من با همان دید بر خود واجب میدانم که کار را ادامه دهم.
البته علامه در ادامه گفته بودند: مگر اینکه شما به عنوان پرچمدار شیعه حکم کنید که من حق ندارم درس را ادامه دهم و من این حکم را حکم حکومتی تلقی میکنم و درس را تعطیل میکنم در هر حال اگر فشار در حوزه زیاد شود و اجازه ندهند درسم را ادامه دهم، من هم علیآباد میروم و شاگردانم را بدانجا میبرم.
خود آقای مصباح تعریف میکرد که فلسفه را خوانده بوده و نیاز جدی به چیزی نداشته، چرا که نبوغ فکریاش هم زیاد بوده، اما زمانی که شنیده آقایی به تبریز آمده و درس اسفار میگوید: صرفا جهت اطلاع از وضعیت بدانجا رفتم، اما متوجه شدم که این فلسفه چیز دیگری است و مدتی که با علامه مانوس شدم، متوجه شدم که تاکنون با الفاظ بازی میکردم.
مقام معظم رهبری بر ترویج فلسفه اسلامی و حتی پرورش فلسفه کودکان تاکید دارند. علت این مسأله را چه میدانید؟
پختگی فکری و فهم عمیق از دین بدون فلسفه نمیشود، استادِ مرحومِ علامه به ایشان گفته بودند: پیش از فلسفه باید ریاضی بخوانی! به همین خاطر علامه هم سراغ استاد ریاضی رفته بود، یک ریاضیدان در نجف پیدا کرده بود که کتابهایش الان در دنیا مطرح است، او نیم ساعت تنها مقارن ظهر فرصت داشته، علامه هم دو سه کیلومتر در هوای گرم نجف با گالش پلاستیکی میرفته و محضر او تلمذ میکرده، خود علامه ریاضیدان و مهندس بزرگی بودند، این ریاضیات فکر ایشان را تنظیم کرده بود.
فلسفهای که مبتنی بر استدلال و منطق باشد، خیلی با ارزش است، کسی که فیلسوف است در فهم قرآن و احادیث استدلالی و سایر حوزهها فعال است، کسی که ریاضی نخوانده باشد، در برابر شبهات و دیگر مسایل به مشکل برمیخورد، زیرا «یُعَلّمُهُم الکِتاب و الحِکمَة». حتی اگر تمام مواد غذایی آماده باشد، کسی که آشپز نباشد نمیتواند غذای خوبی درست کند.
حوزه حکمی تهران مدتهاست که ضعیف شده است. با توجه به اینکه عضو شورای عالی حوزههای علمیه هستید و چند باری هم اساتید برجسته را به تهران دعوت کردهاید، فکر میکنید چگونه میتوان مکتب طهران را احیا کرد؟
- به هر حال چنین چیزی کار میبرد، این حوزه دچار رکود شده است، نظیر دورههای تحصیلی که حتی یک تعطیلات سه ماهه هم رکود در آن ایجاد میکند، از سال گذشته تا امسال دو بار حاج آقای فیاضی رئیس هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی را از حوزه قم به تهران دعوت کردیم، چرا که ایشان پس از آیتالله مصباح و آیتالله جوادی آملی، نفر سوم فلسفه در قم هستند. الان هم بنا داریم از اساتید دیگر برجسته قم برای زنده کردن حوزه حکمی تهران استفاده کنیم، شما هم دعا کنید ما به آرزوهایمان برسیم، چرا که آنچه شما در این زمینه احساس میکنید ما لمس کردهایم و جزوه اهداف ماست تا آسیبهایش را رفع کنیم.
البته باید توجه داشت در حوزه تهران کلام رهبری بسیار حایز اهمیت است و الحق درس ایشان دارای ابعاد حوزوی جامع است، حاج آقا مجتبی تهرانی در حوزه تهران هم نعمت بزرگی بودند، بعد از ایشان، حضرت آقا در درس فقهشان شاگردان زیادی را جمع میکنند و علاقهمندان میتوانند در محضر ایشان تلمذ کنند اما از آنجایی که استاد باید در معرض مراجعه شاگرد باشد و این فرصت کمتر برای شاگردان ایشان فراهم میشود، فضای حوزه هم باید رونق بیشتری گیرد و خلاءهای حوزه تهران رفع شود.