گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - بنفشه غلامی: هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق امریکا و یکی از بزرگترین تئوریسینهای سیاست خارجی امریکا، در مقالهای در روزنامه ساندی تایمز به مناسبت انتشار کتاب جدیدش با عنوان «نظم جهانی»، پیشبینی کرده است جهان در معرض بزرگترین خطرات تاریخ خود قرار گرفته است. خطری که میتواند بسیار عظیمتر از جنگهای صلیبی در اروپا باشد. با این تفاوت که اگر جنگهای صلیبی تنها اروپا را درگیر کرده بود، بحرانهای کنونی خاورمیانه تمام جهان را تحت تأثیر خود قرار داده است.
پیشبینیهای کیسینجر برای آینده جهان نه تنها در میان رسانهها بازتاب فراوانی داشت که حتی واکنش مقامات سیاسی جهان را نیز برانگیخت.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق امریکا در یادداشتی بر آنچه کیسینجر در ساندی تایمز نوشته بود، مقالهای در روزنامه واشنگتن پست امریکا منتشر کرد و نوشت: جهان امروز برای امریکا پر از بحران و تنش است. از یک سو مقابله روسیه با اوکراین، سیاستهای امریکا را به چالش میکشد و از سوی دیگر داعش در عراق و سوریه حریف میطلبد و بیماری ابولا در غرب آفریقا هماوردی ندارد و در شرق و جنوب دریای چین نیز مواجه با مسایل مرتبط با چین هستیم. ضمن آن که چالشهای اقتصادی، توان امریکا را گرفته است. کیسینجر خیلی خوب اینها را شناسایی کرده و متوجه است جهان نسبت به زمانی که او وزیر خارجه بود، بسیار تغییر کرده است.
هیلاری کلینتون سپس همان طور که انتظار میرود، راه مقابله با بحرانهای جهانی که کیسینجر برشمرده بود را رهبری امریکا دانسته است.
اما آیا واقعا گره نظم نوین جهانی به دست امریکا باز میشود؟ روزنامه فایننشال تایمز در نگاهی به نقش امریکا در 25 سال اخیر مینویسد: بعد از فروپاشی دیوار برلین، امریکا تلاش کرد نقش هژمونی خود در جهان را حفظ کرده و حتی بر آن بیفزاید اما در دوره جورج بوش پسر، جهان چیزی جز تکقطبی از امریکا ندید. پس از بروز واقعه 11 سپتامبر بود که بوش دست به نظامیگری در جهان زد و به افغانستان و پس از آن عراق لشکر کشید. حاصل این جنگها چیزی جز شکاف در ائتلاف غربیها و سرخوردگی جامعه امریکا نبود. پس از بوش، اوباما تلاش کرد این چهره امریکا را بهبود بخشد و به همین دلیل یکباره نیروهایش را از عراق و افغانستان بیرون کشید. اما همین کار باعث بدتر شدن شرایط امنیتی در جهان شد. طوری که اکنون خاورمیانه با چالشهایی جدی روبهرو شده است. با این اوصاف، راه حل چه میتواند باشد؟
اکونومیست مینویسد: هنری کیسینجر در مقاله خود فقط به شرح مشکلات و دشواریهای پیش روی جهان پرداخته است و به نظر میرسد او خود راه حلی برای جهان امروز و بحرانهای آن ندارد. ضمنا او که در حال حاضر تبدیل به یک مشاور ثروتمند شده است، رییس جمهوری مورد انتقادی مثل بوش را تحسین کرده و سیاستهای او را شجاعانه قلمداد کرده است. پس در چنین شرایطی جز این که اذعان دارد جهان به سوی تاریکی میرود، کاری نمیتوان انجام داد.
پیشبینیهای کیسینجر برای آینده جهان نه تنها در میان رسانهها بازتاب فراوانی داشت که حتی واکنش مقامات سیاسی جهان را نیز برانگیخت.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق امریکا در یادداشتی بر آنچه کیسینجر در ساندی تایمز نوشته بود، مقالهای در روزنامه واشنگتن پست امریکا منتشر کرد و نوشت: جهان امروز برای امریکا پر از بحران و تنش است. از یک سو مقابله روسیه با اوکراین، سیاستهای امریکا را به چالش میکشد و از سوی دیگر داعش در عراق و سوریه حریف میطلبد و بیماری ابولا در غرب آفریقا هماوردی ندارد و در شرق و جنوب دریای چین نیز مواجه با مسایل مرتبط با چین هستیم. ضمن آن که چالشهای اقتصادی، توان امریکا را گرفته است. کیسینجر خیلی خوب اینها را شناسایی کرده و متوجه است جهان نسبت به زمانی که او وزیر خارجه بود، بسیار تغییر کرده است.
هیلاری کلینتون سپس همان طور که انتظار میرود، راه مقابله با بحرانهای جهانی که کیسینجر برشمرده بود را رهبری امریکا دانسته است.
اما آیا واقعا گره نظم نوین جهانی به دست امریکا باز میشود؟ روزنامه فایننشال تایمز در نگاهی به نقش امریکا در 25 سال اخیر مینویسد: بعد از فروپاشی دیوار برلین، امریکا تلاش کرد نقش هژمونی خود در جهان را حفظ کرده و حتی بر آن بیفزاید اما در دوره جورج بوش پسر، جهان چیزی جز تکقطبی از امریکا ندید. پس از بروز واقعه 11 سپتامبر بود که بوش دست به نظامیگری در جهان زد و به افغانستان و پس از آن عراق لشکر کشید. حاصل این جنگها چیزی جز شکاف در ائتلاف غربیها و سرخوردگی جامعه امریکا نبود. پس از بوش، اوباما تلاش کرد این چهره امریکا را بهبود بخشد و به همین دلیل یکباره نیروهایش را از عراق و افغانستان بیرون کشید. اما همین کار باعث بدتر شدن شرایط امنیتی در جهان شد. طوری که اکنون خاورمیانه با چالشهایی جدی روبهرو شده است. با این اوصاف، راه حل چه میتواند باشد؟
اکونومیست مینویسد: هنری کیسینجر در مقاله خود فقط به شرح مشکلات و دشواریهای پیش روی جهان پرداخته است و به نظر میرسد او خود راه حلی برای جهان امروز و بحرانهای آن ندارد. ضمنا او که در حال حاضر تبدیل به یک مشاور ثروتمند شده است، رییس جمهوری مورد انتقادی مثل بوش را تحسین کرده و سیاستهای او را شجاعانه قلمداد کرده است. پس در چنین شرایطی جز این که اذعان دارد جهان به سوی تاریکی میرود، کاری نمیتوان انجام داد.