پیراهن تیم ملی، برایم نعمت است
به گزارش گروه ورزشی خبرگزاری دانا، کاکا که مجدداً به تیم ملی برزیل دعوت شد، با سایت فیفا مصاحبه ای کرده است که آن را مشاهده می کنید.
موریسی رامالیو (سرمربی سائوپائولو) این روزها از شما بسیار زیاد تعریف میكند و میگوید شما چنان با انرژی تمرین و بازی میكنید كه انگار یك جوان تازه كار هستید. آیا در گذشته بازیكن دیگری به همین شكل برای شما امیدساز بوده است؟
بله، باید جنارو گاتوزوی ایتالیایی را نام ببرم. در سالهای طولانی كه در آث.میلان بودم، او همیشه بسیار پرشور و جدی بود و برایش فرق نمیكرد كه این جلسه تمرینی است یا مسابقه و بازی رسمی است یا دوستانه. كاتوزو یك منبع حیات و الهام برای هر كس در سنسیرو بود.
شما همیشه مظهر جوانی و آینده تلقی میشدید اما حالا تبدیل به مهره مسن و پیشكسوت تیمتان شدهاید. آیا هضم این مسئله بیش از حد سخت نیست؟
به هر حال این هم بخشی از زندگی یك ورزشكار است و دورهای كه باید سپری كند. البته برای من این رل كاملاً تازه و یك اتفاق كاملاً بدیع نیست. در سال 2010 و بعد از اتمام جامجهانی آن سال نیز من چنین وضعی در تیم ملی برزیل داشتم. من از معدود چهرههای قبلی تیم بودم و طبعاً به چشم پیشكسوت تیم به من نگاه میشد. برخی از آنها به نزدم میآمدند و میگفتند كاكا تو الگوی من در كودكیام بودی و من میخواستم مثل تو بازی كنم. در آن زمانها بود كه برای اولین بار حس كردم جهان پیرامونم عوض شده و من دیگر آن جوان پدیدهوار سابق نیستم. در جریان تمرینات و صحبتهای گروهی هم وقتی نوبت من میرسد، میبینم همه به حرفهایم دقت میكنند تا ببینند چطور آنها را به مسیر درست هدایت میكنم و راهكارهای پیشنهادیام چیست.
اما فوتبال ملی برزیل دوران بسیار بدی را سپری میكند و شوك آن باخت وحشتناك 1ـ7 برابر آلمان در جامجهانی امسال هنوز در جایجای برزیل حس میشود.
به هر حال اكثر ملیپوشان برزیل مثل معمول دور از وطن و در سایر كشورها بازی میكنند و وقت برای كار ریشهای با آنها وجود ندارد. آنان دیر میآیند و زود میروند و نمیتوان فقط با نفرات مقیم وطن به مقصود رسید. كلاً معتقدم كه برزیل هنوز استعدادهای ناب فراوانی در فوتبالش دارد و بازیكنانی كه میتوانند از عهده هر دیداری برآیند اما ما به لحاظ ساماندهی كارها، امور تشكیلاتی و قرار دادن هر چیزی در فریمهای زمانی و مكانی لازم و شكل و فرم دادن به برنامههایمان ایراد داریم و در این زمینه اروپاییها از ما بسیار قویتر هستند.
یعنی دقیقاً چه باید كرد؟
باید یك برنامهریزی چند ساله برای تغییر و تبیین اهداف تیم ملی و كار در این زمینه داشته باشیم و برای شكستهای احتمالی نیز خود را آماده كنیم. كار ریشهای و قرار دادن قابلیتهای بالای فنی برزیلیها در قالب برنامههای گروهی و تشكیلاتی زمان زیادی را میطلبد و نمیتوان در كوتاه مدت به همه چیز رسید. در این زمینه آلمان كه جامجهانی 2014 را در خاك ما برد، میتواند بهترین الگو برای ما باشد. آنها از 2004 جوانگرایی و كار ریشهای روی نسلهای تازه خود را شروع كردند و از ناكامیها نترسیدند تا سرانجام در سال 2014 بهره آن را گرفتند.
دونگا یك بار هم پیشتر سرمربی سلهسائو بوده و شما سالها را او كار كردهاید. آیا وی مردی هست كه بتواند زرد و آبیها را از این مرحله گذار عبور بدهد و به دوران اوجشان در گذشته رجعت بدهد؟
بله، او میتواند. دونگا مردی است كه شاگردانش را به فلسفه كاری خود معتقد و در این راه آنها را كاملاً با خود همسو میكند. دونگا به صراحت و به سرعت این نكته را بر شاگردانش مشخص و محرز میكند كه بدون حضور و تلاش تمام عیار سهم و جایی در تركیب انتخابی وی نخواهند داشت و حتی برای خود من نیز در اواخر سال 2006 و به عنوان یكی از بازماندگان جام جهانی آن سال این چوب خط را تعیین كرد.
شما هرگز با تیم ملی خداحافظی نكرده بودید و این بدان معناست كه امید داشتید دوباره دعوتتان كنند اما الان چگونه میخواهید در قالب این تیم جا بگیرید؟
من همیشه پوشیدن پیراهن ملی برزیل را یك نعمت برای خود و پاداش برای درخشش احتمالیام در دیدارهای باشگاهی میدانم. من اگر در دیدارهای سائوپائولو چیزی باشم كه دونگا به این نتیجه برسد چیزی برای ارائه به تیم ملی هم دارم، دعوتم میكند و در غیر این صورت راه به جایی نخواهم برد. سیستم كار برای هر كسی باید همین گونه باشد. من هیچگاه تیم ملی برزیل را از نظرم دور نگه داشتهام اما تحمیل عقیده هم نكرده و منتظر نظر و انتخاب مربیان تیم ملی ماندهام و الان نیز همین طور است.
درست است كه اینك دوباره برای سائوپائولو بازی میكنید اما فقط بازیكن قرضی این تیم هستید و عضو تیم اورلاندوسیتی آمریكا به حساب میآیید. چگونه شد كه به فكر بازی در لیگ این كشور افتادید؟
به هر حال بدم نمیآمد كه لیگ دیگری را تجربه كنم و چیزهای تازهای را بیاموزم. من هرگز در این لیگ بازی نكردهام و هر مقطعی در زندگی یك ورزشكار الزامها و ویژگیهای همان زمان را دارد و شكی در این قضیه نیست. در حال حاضر فقط به سائوپائولو كه در آن به سر میبرم فكر میكنم و متمركز بر بازی در این تیم و مشغول یادآوری و تجدید خاطرات خود در اوایل دهه قبلی هستم و هر موقع كه زمان بازی برای اورلاندو رسید، به حضور در آن جا هم فكر خواهم كرد.
وقتی كفشها را بیاویزید، آیا در فوتبال خواهید ماند؟
هنوز به این نتیجه فكر نكردهام زیرا نزدیك به بازنشستگیام نیستم. من تا پایان دسامبر 2014 (10 دی 1393) در سائوپائولو میمانم و بعداً طبق قراردادم باید به مدت سه سال برای اورلاندو در لیگ حرفهای آمریكا (MLS) توپ بزنم. تازه بعد از آن است كه باید به بازنشستگی و در مورد طرحهایم برای آن ایام فكری بكنم.
موریسی رامالیو (سرمربی سائوپائولو) این روزها از شما بسیار زیاد تعریف میكند و میگوید شما چنان با انرژی تمرین و بازی میكنید كه انگار یك جوان تازه كار هستید. آیا در گذشته بازیكن دیگری به همین شكل برای شما امیدساز بوده است؟
بله، باید جنارو گاتوزوی ایتالیایی را نام ببرم. در سالهای طولانی كه در آث.میلان بودم، او همیشه بسیار پرشور و جدی بود و برایش فرق نمیكرد كه این جلسه تمرینی است یا مسابقه و بازی رسمی است یا دوستانه. كاتوزو یك منبع حیات و الهام برای هر كس در سنسیرو بود.
شما همیشه مظهر جوانی و آینده تلقی میشدید اما حالا تبدیل به مهره مسن و پیشكسوت تیمتان شدهاید. آیا هضم این مسئله بیش از حد سخت نیست؟
به هر حال این هم بخشی از زندگی یك ورزشكار است و دورهای كه باید سپری كند. البته برای من این رل كاملاً تازه و یك اتفاق كاملاً بدیع نیست. در سال 2010 و بعد از اتمام جامجهانی آن سال نیز من چنین وضعی در تیم ملی برزیل داشتم. من از معدود چهرههای قبلی تیم بودم و طبعاً به چشم پیشكسوت تیم به من نگاه میشد. برخی از آنها به نزدم میآمدند و میگفتند كاكا تو الگوی من در كودكیام بودی و من میخواستم مثل تو بازی كنم. در آن زمانها بود كه برای اولین بار حس كردم جهان پیرامونم عوض شده و من دیگر آن جوان پدیدهوار سابق نیستم. در جریان تمرینات و صحبتهای گروهی هم وقتی نوبت من میرسد، میبینم همه به حرفهایم دقت میكنند تا ببینند چطور آنها را به مسیر درست هدایت میكنم و راهكارهای پیشنهادیام چیست.
اما فوتبال ملی برزیل دوران بسیار بدی را سپری میكند و شوك آن باخت وحشتناك 1ـ7 برابر آلمان در جامجهانی امسال هنوز در جایجای برزیل حس میشود.
به هر حال اكثر ملیپوشان برزیل مثل معمول دور از وطن و در سایر كشورها بازی میكنند و وقت برای كار ریشهای با آنها وجود ندارد. آنان دیر میآیند و زود میروند و نمیتوان فقط با نفرات مقیم وطن به مقصود رسید. كلاً معتقدم كه برزیل هنوز استعدادهای ناب فراوانی در فوتبالش دارد و بازیكنانی كه میتوانند از عهده هر دیداری برآیند اما ما به لحاظ ساماندهی كارها، امور تشكیلاتی و قرار دادن هر چیزی در فریمهای زمانی و مكانی لازم و شكل و فرم دادن به برنامههایمان ایراد داریم و در این زمینه اروپاییها از ما بسیار قویتر هستند.
یعنی دقیقاً چه باید كرد؟
باید یك برنامهریزی چند ساله برای تغییر و تبیین اهداف تیم ملی و كار در این زمینه داشته باشیم و برای شكستهای احتمالی نیز خود را آماده كنیم. كار ریشهای و قرار دادن قابلیتهای بالای فنی برزیلیها در قالب برنامههای گروهی و تشكیلاتی زمان زیادی را میطلبد و نمیتوان در كوتاه مدت به همه چیز رسید. در این زمینه آلمان كه جامجهانی 2014 را در خاك ما برد، میتواند بهترین الگو برای ما باشد. آنها از 2004 جوانگرایی و كار ریشهای روی نسلهای تازه خود را شروع كردند و از ناكامیها نترسیدند تا سرانجام در سال 2014 بهره آن را گرفتند.
دونگا یك بار هم پیشتر سرمربی سلهسائو بوده و شما سالها را او كار كردهاید. آیا وی مردی هست كه بتواند زرد و آبیها را از این مرحله گذار عبور بدهد و به دوران اوجشان در گذشته رجعت بدهد؟
بله، او میتواند. دونگا مردی است كه شاگردانش را به فلسفه كاری خود معتقد و در این راه آنها را كاملاً با خود همسو میكند. دونگا به صراحت و به سرعت این نكته را بر شاگردانش مشخص و محرز میكند كه بدون حضور و تلاش تمام عیار سهم و جایی در تركیب انتخابی وی نخواهند داشت و حتی برای خود من نیز در اواخر سال 2006 و به عنوان یكی از بازماندگان جام جهانی آن سال این چوب خط را تعیین كرد.
شما هرگز با تیم ملی خداحافظی نكرده بودید و این بدان معناست كه امید داشتید دوباره دعوتتان كنند اما الان چگونه میخواهید در قالب این تیم جا بگیرید؟
من همیشه پوشیدن پیراهن ملی برزیل را یك نعمت برای خود و پاداش برای درخشش احتمالیام در دیدارهای باشگاهی میدانم. من اگر در دیدارهای سائوپائولو چیزی باشم كه دونگا به این نتیجه برسد چیزی برای ارائه به تیم ملی هم دارم، دعوتم میكند و در غیر این صورت راه به جایی نخواهم برد. سیستم كار برای هر كسی باید همین گونه باشد. من هیچگاه تیم ملی برزیل را از نظرم دور نگه داشتهام اما تحمیل عقیده هم نكرده و منتظر نظر و انتخاب مربیان تیم ملی ماندهام و الان نیز همین طور است.
درست است كه اینك دوباره برای سائوپائولو بازی میكنید اما فقط بازیكن قرضی این تیم هستید و عضو تیم اورلاندوسیتی آمریكا به حساب میآیید. چگونه شد كه به فكر بازی در لیگ این كشور افتادید؟
به هر حال بدم نمیآمد كه لیگ دیگری را تجربه كنم و چیزهای تازهای را بیاموزم. من هرگز در این لیگ بازی نكردهام و هر مقطعی در زندگی یك ورزشكار الزامها و ویژگیهای همان زمان را دارد و شكی در این قضیه نیست. در حال حاضر فقط به سائوپائولو كه در آن به سر میبرم فكر میكنم و متمركز بر بازی در این تیم و مشغول یادآوری و تجدید خاطرات خود در اوایل دهه قبلی هستم و هر موقع كه زمان بازی برای اورلاندو رسید، به حضور در آن جا هم فكر خواهم كرد.
وقتی كفشها را بیاویزید، آیا در فوتبال خواهید ماند؟
هنوز به این نتیجه فكر نكردهام زیرا نزدیك به بازنشستگیام نیستم. من تا پایان دسامبر 2014 (10 دی 1393) در سائوپائولو میمانم و بعداً طبق قراردادم باید به مدت سه سال برای اورلاندو در لیگ حرفهای آمریكا (MLS) توپ بزنم. تازه بعد از آن است كه باید به بازنشستگی و در مورد طرحهایم برای آن ایام فكری بكنم.