گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - در 11 فوریه ۲۰۱۱ آتش انقلاباتی که از تونس به مصر سرایت کرده و آن زمان به بهار عربی معروف شد، حسنی مبارک را از مسند قدرت سرنگون کرد.
آن زمان امید در جامعه مصر موج می زد و جوانانی که در میدان تحریر گرد آمده بودند، نوید فردایی روشن را به هم می دادند اما با روی کارآمدن محمد مرسی، به نمایندگی از جماعت اخوان المسلمین، به سرعت این امیدها تبدیل به یأس و خیابان های قاهره و سایر شهرهای بزرگ مصر، مجددا صحنه درگیری و اعتراض و کشتار شد هرچند تمام این ناآرامی ها هرگز به آنچه که در لیبی و سوریه اتفاق افتاد، منجر نشد.
علت اینکه چرا وقایع در مصر به جنگ داخلی و از هم پاشیدن بنیادهای جامعه منجر نشد را باید در چند نکته مهم دید.
اولین و مهم ترین این نکات، نوع برخورد مبارک با خواست مردم مصر بود. مبارک خیلی سریع متوجه شد عمر سیاسی اش به پایان رسیده و دیگر پایگاهی در جامعه ندارد. بنابراین پیش از اینکه انقلاب رادیکال شود، از قدرت کناره گیری کرد.
نکته بعدی به عملکرد بد اخوان المسلمین بازمی گردد. این گروه بلافاصله پس از رسیدن به قدرت، در این توهم فرورفت که توانسته است قدرت را قبضه کند بنابراین خواهد توانست آنچه را برای دهه ها حسرتش خورده است، اکنون به منصه اجرا بگذارد.
نکته سوم، خواست قدرت های بزرگ خارجی بود. مصر مهم تر از آن بود که به راحتی به حال خود رها شود. بنابراین این کشورها و به خصوص آمریکا، با توجه به درس هایی که از انقلاب ایران گرفته بودند، تلاش کردند این بحران را مدیریت کنند و ارتش را تا موعد مناسب از دخالت در سیاست بر حذر داشتند.
اوج ناامنی و چشم انداز ناامیدکننده ای که در پی بحران های پی درپی و بی کفایتی دولت محمد مرسی به وجود آمده بود، سبب اقبال روزافزون ارتش در میان جامعه شد؛ آنچه که سبب شد نهایتا این ارگان که به طور کامل ساختارش را حفظ کرده بود، از فرصت سنجی اش نهایت بهره را ببرد و نهایتا به طور ضربتی از محاق خارج شده و قدرت را به دست گیرد.
قطعا ژنرال عبدالفتاح السیسی در انتخاباتی دموکراتیک به ریاست جمهوری مصر رسید، زیرا مردم مصر نه به او که به امنیت رای دادند، زیرا کشورهای همسایه خود را می دیدند که در چه بحران عمیق و فلاکت باری فرورفته اند.
جالب آنکه سیسی پیش از انتخابات اعلام کرده بود، اگر او برنده انتخابات شود گروه اخوان المسلمین دیگر وجود خارجی نخواهد داشت.
هرچند سیسی تا حدود زیادی به این وعده جامه عمل پوشاند، اما مصر در بحران عمیق اقتصادی-سیاسی فرورفته است.
آینده مصر در گرو سه عامل خواهد بود:
اول رویکرد خود سیسی که آیا همچون دیگر ژنرال ها در نیم قرن گذشته، قدرت را شخصی کند یا نه؟ دوم، نوع تعامل دولت مصر با کشورهای قدرتمند منطقه مانند ترکیه، عربستان و ایران و میزان حمایت متحدانی مانند ایالات متحده که آن هم تا حدود زیادی به مسایلی مانند نقش مصر در بحران فلسطین و حتی کشورهایی مانند لیبی و سوریه گره خورده است و سوم کفایت دولت جدید در به سامان رساندن سریع اقتصاد آشفته مصر و تامین امنیت مناطقی مانند صحرای سینا. اما در هرصورت می توان انتظار داشت شرایط این کشور حداقل در کوتاه مدت نسبت به دوران مبارک چندان تفاوتی نخواهد کرد.
منبع: شرق
آن زمان امید در جامعه مصر موج می زد و جوانانی که در میدان تحریر گرد آمده بودند، نوید فردایی روشن را به هم می دادند اما با روی کارآمدن محمد مرسی، به نمایندگی از جماعت اخوان المسلمین، به سرعت این امیدها تبدیل به یأس و خیابان های قاهره و سایر شهرهای بزرگ مصر، مجددا صحنه درگیری و اعتراض و کشتار شد هرچند تمام این ناآرامی ها هرگز به آنچه که در لیبی و سوریه اتفاق افتاد، منجر نشد.
علت اینکه چرا وقایع در مصر به جنگ داخلی و از هم پاشیدن بنیادهای جامعه منجر نشد را باید در چند نکته مهم دید.
اولین و مهم ترین این نکات، نوع برخورد مبارک با خواست مردم مصر بود. مبارک خیلی سریع متوجه شد عمر سیاسی اش به پایان رسیده و دیگر پایگاهی در جامعه ندارد. بنابراین پیش از اینکه انقلاب رادیکال شود، از قدرت کناره گیری کرد.
نکته بعدی به عملکرد بد اخوان المسلمین بازمی گردد. این گروه بلافاصله پس از رسیدن به قدرت، در این توهم فرورفت که توانسته است قدرت را قبضه کند بنابراین خواهد توانست آنچه را برای دهه ها حسرتش خورده است، اکنون به منصه اجرا بگذارد.
نکته سوم، خواست قدرت های بزرگ خارجی بود. مصر مهم تر از آن بود که به راحتی به حال خود رها شود. بنابراین این کشورها و به خصوص آمریکا، با توجه به درس هایی که از انقلاب ایران گرفته بودند، تلاش کردند این بحران را مدیریت کنند و ارتش را تا موعد مناسب از دخالت در سیاست بر حذر داشتند.
اوج ناامنی و چشم انداز ناامیدکننده ای که در پی بحران های پی درپی و بی کفایتی دولت محمد مرسی به وجود آمده بود، سبب اقبال روزافزون ارتش در میان جامعه شد؛ آنچه که سبب شد نهایتا این ارگان که به طور کامل ساختارش را حفظ کرده بود، از فرصت سنجی اش نهایت بهره را ببرد و نهایتا به طور ضربتی از محاق خارج شده و قدرت را به دست گیرد.
قطعا ژنرال عبدالفتاح السیسی در انتخاباتی دموکراتیک به ریاست جمهوری مصر رسید، زیرا مردم مصر نه به او که به امنیت رای دادند، زیرا کشورهای همسایه خود را می دیدند که در چه بحران عمیق و فلاکت باری فرورفته اند.
جالب آنکه سیسی پیش از انتخابات اعلام کرده بود، اگر او برنده انتخابات شود گروه اخوان المسلمین دیگر وجود خارجی نخواهد داشت.
هرچند سیسی تا حدود زیادی به این وعده جامه عمل پوشاند، اما مصر در بحران عمیق اقتصادی-سیاسی فرورفته است.
آینده مصر در گرو سه عامل خواهد بود:
اول رویکرد خود سیسی که آیا همچون دیگر ژنرال ها در نیم قرن گذشته، قدرت را شخصی کند یا نه؟ دوم، نوع تعامل دولت مصر با کشورهای قدرتمند منطقه مانند ترکیه، عربستان و ایران و میزان حمایت متحدانی مانند ایالات متحده که آن هم تا حدود زیادی به مسایلی مانند نقش مصر در بحران فلسطین و حتی کشورهایی مانند لیبی و سوریه گره خورده است و سوم کفایت دولت جدید در به سامان رساندن سریع اقتصاد آشفته مصر و تامین امنیت مناطقی مانند صحرای سینا. اما در هرصورت می توان انتظار داشت شرایط این کشور حداقل در کوتاه مدت نسبت به دوران مبارک چندان تفاوتی نخواهد کرد.
منبع: شرق