گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - دکتر حسین شیخ رضایی*: «رانت علمی» و تبدیل شدن دانشگاه به محل رانت را از دو جنبه میتوان بررسی کرد؛ نخست اینکه به شکل موردی و خاص نسبت «دانشگاه» و «قدرت سیاسی» را در ایران بررسی کنیم و ببینیم چه امری زمینه ساز رانتخواری در حوزه دانش شدهاست. دوم در نسبت دانشگاه و قدرت سیاسی در محیط بینالملل تأمل کنیم و چگونگی برخورد با رانت خواری در حوزه علم را در کشورهای دیگر به بحث بگذاریم.
در اینکه دانشگاه میتواند محل فساد و رانتخواری شود، شکی نیست چراکه دانشگاه مرکز تولید علم است و فرآورده بسیار مهمی با نام «دانش» تولید میکند و مثل هر نهاد و کارخانهای به کسانی که محصول تولید شده را در مالکیت خود دارند، قدرت میدهد. از این رو، به راحتی میتوان از آن سوءاستفاده کرد. در مورد دانشگاهها در ایران، متاسفانه در یک دهه اخیر بر پایه نگاهی رسمی مواردی داشتهایم که دانشگاه به عنوان حقی عمومی در اختیار همه اقشار جامعه قرار نگرفت؛ انواع و اقسام گزینشها، فیلتر کردنهای دانشجویان، دادن سهمیههای خاص و مانع شدن از ورود افراد مختلف به دلایل گوناگون، دلیلی بر این مدعا است.
بنابراین در دورههایی شاهد بودیم که این تلقی حاکم بوده که وارد شدن به دانشگاه و برخورداری از تحصیلات دانشگاهی حقی نیست که هر شهروندی فارغ از گرایش سیاسی و جنسیتاش از آن برخوردار باشد؛ بلکه گاهی درس خواندن در دانشگاه لطفی فرض میشد که سیستم حاکم میتواند به بعضی داشته و به بعضی نداشته باشد!
آنگاه که چنین نگاهی حاکم بود، کسی که وزیر، مدیر کل، رییس دانشگاه و... بود قاعدتا بنا بر تشخیص خود برای داشتن لطف ویژه به گروهی خاص، ملاک تعیین میکرد. اگر از طیف سیاسی «الف» بود، به آدمهایی این حق را میداد که به آن طیف نزدیکترند و اگر از طیف سیاسی «ب» بود هم به گروه نزدیک به خود لطف ویژه داشت. اما آنچه کمتر درباره آن صحبت شده این است که چرا دانشگاه در متن تنشهای سیاسی دولتها قرار میگیرد؟ و چه سازوکاری به لحاظ ساختاری امکان چنین فسادی را فراهم میکند؟
فکر میکنم دلیل نسبتا اصلی و سادهای وجود دارد: در برخی دورهها، دانشگاههای ما به معنای واقعی کلمه استقلالی از خود نداشتند. در زمانهایی شاهد بودهایم که سیستمهای علمی در جامعه ما به طور کلی از بودجه، تعیین رییس، استخدام اعضای هیات علمی و در سالهای اخیر حتی در گرفتن دانشجوی تحصیلات تکمیلی، یعنی دانشجوی فوق لیسانس و دکتری، تابع و گوش به فرمان دولت و قدرت سیاسی بودند. بنابراین دانشگاه بیشتر به یک اداره مانند بود که عملاً استقلالی نداشت.
بنابراین طبیعی است که با تغییر سیاستها در دورههای مختلف، دولتها سعی کنند نیروهای همسو با خود را به نظام دانشگاهی تزریق کنند. تا وقتی دانشگاهی مستقل نباشد و اختیار جذب هیات علمی، جذب دانشجوی تحصیلات تکمیلی و محقق، تعیین سیاستهای علمی و فرهنگی و در یک کلام، اداره خود را بر مبنای نظامی مستقل و هیأت امنایی و انتخابی نداشتهباشد، مساله «رانت علمی» دور از انتظار نخواهد بود.
این در حالی است که در فضای بینالمللی و در کشورهای پیشرفته دانشگاهها بهطور قابلتوجهی استقلال دارند و خود تصمیم میگیرند چه افرادی را جذب کنند، ریاستشان بر چه مبنا و قاعدهای باشد و کلا به شیوهای دموکراتیک مسایل خود را حل کنند. البته این بدان معنا نیست که دولتها هیچ تاثیری بر دانشگاه ندارند، به هر حال دانشگاهها باید پژوهشهایشان را حول موضوعاتی سامان دهند که پولساز و درآمدزا است. یعنی باید کارفرمایی باشد که برای انجام پژوهشهای دانشگاهی هزینه کند. ارتش و نیروهای نظامی همیشه از بزرگترین اسپانسرها و حامیان مالی تحقیقات علمی در دنیا به شمار میروند و همواره با دانشگاهها در ارتباطند. اما نکته مهم این است که در جریان این تعامل و حمایت مالی، عملا استقلال این نهاد نقض نمیشود. چرا که تقسیمکاری صورت گرفته و وقتی یک نهاد نظامی، صنعتی یا نهادی بیرون از دانشگاه برای انجام کاری پژوهشی سفارشی به دانشگاه میدهد، آن نهاد تا پشت در دانشگاه یعنی تا تعریف طرح نفوذ میکند، اما نمیتواند سیاستگذاری دانشگاه را تحتتأثیر قرار دهد و افراد مد نظرش را به دانشگاه تزریق کند.
نمونههای زیادی در دنیا وجود دارد که برخی از مهمترین روشنفکران دانشگاهی که از قضا منتقد سیاستهای دولتی و نظامی کشورشان هم بودهاند، در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی مشغول به کار بودهاند که هزینهاش را مستقیم یا غیرمستقیم دولت و ارتش داده است، اما دولت به این حد از بلوغ رسیده که در فضای دانشگاهی مداخله مستقیم نکند و این بخش از جامعه مدنی را در تصاحب خود نگیرد.
اما اتفاق دیگر این است که سفارش دهنده به دانشگاه احساس کند که وقتی پول میدهند، چرا نظام دانشگاهی را طبق ایدهآل خود سامان ندهند! اینجا است که کار خراب میشود و فرد یا سازمانی که از بیرون به دانشگاه سفارش داده، تعیین بودجه هم میکند و میخواهد نحوه مدیریت دانشگاه را هم از روال آکادمیکش خارج کند، اگر استقلال دانشگاه را به این بهانه که از دانشگاه حمایت مالی میکنند زیر سوال ببرند، این فساد رخ میدهد و «رانتی» که این روزها از آن حرف زده میشود در واقع نمونهای از همین امر است.
*عضو هیات علمی گروه مطالعات علم، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
منبع: ایران
در اینکه دانشگاه میتواند محل فساد و رانتخواری شود، شکی نیست چراکه دانشگاه مرکز تولید علم است و فرآورده بسیار مهمی با نام «دانش» تولید میکند و مثل هر نهاد و کارخانهای به کسانی که محصول تولید شده را در مالکیت خود دارند، قدرت میدهد. از این رو، به راحتی میتوان از آن سوءاستفاده کرد. در مورد دانشگاهها در ایران، متاسفانه در یک دهه اخیر بر پایه نگاهی رسمی مواردی داشتهایم که دانشگاه به عنوان حقی عمومی در اختیار همه اقشار جامعه قرار نگرفت؛ انواع و اقسام گزینشها، فیلتر کردنهای دانشجویان، دادن سهمیههای خاص و مانع شدن از ورود افراد مختلف به دلایل گوناگون، دلیلی بر این مدعا است.
بنابراین در دورههایی شاهد بودیم که این تلقی حاکم بوده که وارد شدن به دانشگاه و برخورداری از تحصیلات دانشگاهی حقی نیست که هر شهروندی فارغ از گرایش سیاسی و جنسیتاش از آن برخوردار باشد؛ بلکه گاهی درس خواندن در دانشگاه لطفی فرض میشد که سیستم حاکم میتواند به بعضی داشته و به بعضی نداشته باشد!
آنگاه که چنین نگاهی حاکم بود، کسی که وزیر، مدیر کل، رییس دانشگاه و... بود قاعدتا بنا بر تشخیص خود برای داشتن لطف ویژه به گروهی خاص، ملاک تعیین میکرد. اگر از طیف سیاسی «الف» بود، به آدمهایی این حق را میداد که به آن طیف نزدیکترند و اگر از طیف سیاسی «ب» بود هم به گروه نزدیک به خود لطف ویژه داشت. اما آنچه کمتر درباره آن صحبت شده این است که چرا دانشگاه در متن تنشهای سیاسی دولتها قرار میگیرد؟ و چه سازوکاری به لحاظ ساختاری امکان چنین فسادی را فراهم میکند؟
فکر میکنم دلیل نسبتا اصلی و سادهای وجود دارد: در برخی دورهها، دانشگاههای ما به معنای واقعی کلمه استقلالی از خود نداشتند. در زمانهایی شاهد بودهایم که سیستمهای علمی در جامعه ما به طور کلی از بودجه، تعیین رییس، استخدام اعضای هیات علمی و در سالهای اخیر حتی در گرفتن دانشجوی تحصیلات تکمیلی، یعنی دانشجوی فوق لیسانس و دکتری، تابع و گوش به فرمان دولت و قدرت سیاسی بودند. بنابراین دانشگاه بیشتر به یک اداره مانند بود که عملاً استقلالی نداشت.
بنابراین طبیعی است که با تغییر سیاستها در دورههای مختلف، دولتها سعی کنند نیروهای همسو با خود را به نظام دانشگاهی تزریق کنند. تا وقتی دانشگاهی مستقل نباشد و اختیار جذب هیات علمی، جذب دانشجوی تحصیلات تکمیلی و محقق، تعیین سیاستهای علمی و فرهنگی و در یک کلام، اداره خود را بر مبنای نظامی مستقل و هیأت امنایی و انتخابی نداشتهباشد، مساله «رانت علمی» دور از انتظار نخواهد بود.
این در حالی است که در فضای بینالمللی و در کشورهای پیشرفته دانشگاهها بهطور قابلتوجهی استقلال دارند و خود تصمیم میگیرند چه افرادی را جذب کنند، ریاستشان بر چه مبنا و قاعدهای باشد و کلا به شیوهای دموکراتیک مسایل خود را حل کنند. البته این بدان معنا نیست که دولتها هیچ تاثیری بر دانشگاه ندارند، به هر حال دانشگاهها باید پژوهشهایشان را حول موضوعاتی سامان دهند که پولساز و درآمدزا است. یعنی باید کارفرمایی باشد که برای انجام پژوهشهای دانشگاهی هزینه کند. ارتش و نیروهای نظامی همیشه از بزرگترین اسپانسرها و حامیان مالی تحقیقات علمی در دنیا به شمار میروند و همواره با دانشگاهها در ارتباطند. اما نکته مهم این است که در جریان این تعامل و حمایت مالی، عملا استقلال این نهاد نقض نمیشود. چرا که تقسیمکاری صورت گرفته و وقتی یک نهاد نظامی، صنعتی یا نهادی بیرون از دانشگاه برای انجام کاری پژوهشی سفارشی به دانشگاه میدهد، آن نهاد تا پشت در دانشگاه یعنی تا تعریف طرح نفوذ میکند، اما نمیتواند سیاستگذاری دانشگاه را تحتتأثیر قرار دهد و افراد مد نظرش را به دانشگاه تزریق کند.
نمونههای زیادی در دنیا وجود دارد که برخی از مهمترین روشنفکران دانشگاهی که از قضا منتقد سیاستهای دولتی و نظامی کشورشان هم بودهاند، در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی مشغول به کار بودهاند که هزینهاش را مستقیم یا غیرمستقیم دولت و ارتش داده است، اما دولت به این حد از بلوغ رسیده که در فضای دانشگاهی مداخله مستقیم نکند و این بخش از جامعه مدنی را در تصاحب خود نگیرد.
اما اتفاق دیگر این است که سفارش دهنده به دانشگاه احساس کند که وقتی پول میدهند، چرا نظام دانشگاهی را طبق ایدهآل خود سامان ندهند! اینجا است که کار خراب میشود و فرد یا سازمانی که از بیرون به دانشگاه سفارش داده، تعیین بودجه هم میکند و میخواهد نحوه مدیریت دانشگاه را هم از روال آکادمیکش خارج کند، اگر استقلال دانشگاه را به این بهانه که از دانشگاه حمایت مالی میکنند زیر سوال ببرند، این فساد رخ میدهد و «رانتی» که این روزها از آن حرف زده میشود در واقع نمونهای از همین امر است.
*عضو هیات علمی گروه مطالعات علم، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
منبع: ایران