به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) نام فتحالله مجتبایی - دارای مدرک دکتری ادیان از دانشگاه هاروارد، استاد ممتاز بازنشسته دانشگاه تهران، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی و... - نزد آنها که دستی در پژوهشهای ادیان هند و عرفان و ادب پارسی دارند همواره تداعیگر پژوهندهای سترگ و محققی چیره دست است که البته باوجود دانش وسیع در زمینههای مذکور و به نسبت سالیان دراز تحقیق و تتبع کمتر دست به قلم میبرد و در تالیف کتاب و مقاله بسیار بر خود سخت میگیرد و به هیچ روی جانب دقت را فرو نمیگذارد.
روزنامه ایران متن یکی از مقالات مجتبایی را آورده که نخستین بار در مجله نامه فرهنگستان (دوره پنجم، شماره سوم، اردیبهشت 1381) و سپس در کتاب «بنگاله در قند پارسی» (به کوشش شهریار شاهین دژی، تهران، سخن، 1392) به چاپ رسیده است.
در مثنوی مولانا جلال الدین، بزرگ خداوندگار عرفان ایرانی ـ اسلامی، داستانی آمده است که بر اساس آن، فیلی در خانه تاریک جای میگیرد و هندوان به دیدن آن میروند (پیل اندر خانه تاریک بود/عرضه را آورده بودندش هنود) اما به سبب تاریکی و نبود نور، هر یک از آنان یکی از اندام فیل را لمس کرد و طبیعتا فقط بر همان جزئی که پساویده بود واقف شد و از همین روی جمع هندوان از شناخت حقیقت فیل محروم ماندند و هر یک آرای گوناگونی در باب شکل و هیات فیل عرضه کردند (هم چنین هر یک به جزوی که رسید/فهم آن میکرد هر جا میشنید/از نظرگه گفتشان شد مختلف/آن یکی دالش لقب داد آن الف).
پر واضح است که در این داستان فیل نمادی است از «حقیقت» و مقصود از «هنود» ما انسان هاییم که در راه پر سنگلاخ شناخت حقیقت گام بر میداریم.
همان طور که دکتر مجتبایی به خوبی نشان دادهاند این داستان اصل و منشایی هندی دارد که در آثار دینی و عرفانی هندویی و بودایی و جاینی از روزگاران بسیار دور به چشم میخورد. شهرت این داستان نزد هندوان تا آنجا است که به عنوان «قاعده پیل و کوران»ضرب المثل شده است.
دکتر مجتبایی بر این باوراست که قدیمیترین روایت این داستان همان روایتی است که در مجموعه اودانه بودایی، که در بردارنده پارهای از گفتارهای منسوب به بودا است و گویا در سده سوم پیش از میلاد جمعآوری و تحریر شده، آمده است (قس: ناس، ص174، که معتقد است این داستان نخستین بار در ادبیات آیین جاین روایت شده است). ذکر این نکته ضروری مینماید که داستان مذکور با برخی تفاوتها در جزئیات، در آثار عربی و سپس فارسی راه یافته و بجز مولانا، مؤلفانی چون ابوحیان توحیدی در المقابسات، محمد غزالی در احیاء العلوم و کیمیای سعادت، سنایی غزنوی در حدیقه الحقیقه، عزیزالدین نسفی در کشف الحقایق و الهی سیمابی در منازل القلوب (شرح رساله قدس روزبهان بقلی) این داستان را آوردهاند.
نکته شایان توجه و بدیعی که دکتر مجتبایی در این مقاله بدان اشارت کرده این است که در همه روایتهای این داستان ـ بجز روایتی از آنکه در مثنوی تقریر شده است ـ فیل نه در خانه تاریک بلکه در میان کوران است.
در این روایتها جان کلام ناتوانی حواس ظاهر است در شناخت حقیقت اشیا و نادرستی پندار کسانی که بخش کوچکی از حقیقت را دریافته و گمان بردهاند که بر تمامی آن دست یافتهاند.
اما در روایت مولانا، که معروفترین روایت آن نیز هست، آغاز داستان تغییر کرده و همان طور که گفتیم فیل نه در میان کوران که در خانهای تاریک قرار گرفته است. تاکنون هیچ یک از محققانی که در این باب قلم زدهاند این سوال را طرح نکرده بودند که «این تغییر در آغاز داستان چرا و چگونه روی داده و مولانا از چه روی صورت اصلی داستان را دگرگون کرده و کوران را از صحنه بیرون رانده و پیل را در خانه تاریک جای داده است».
مجتبایی در پاسخ به این پرسش بر این باور است که این تغییر از سوی مولانا در آغاز داستان نه اتفاقی و از سر بیاطلاعی از اصل و منشا آن ـ (اتفاقا مولانا بر خلاف سنایی که محل داستان را «غور» گفته است، میدانسته که داستان اصلی هندی دارد) ـ بلکه کاملا آگاهانه صورت گرفته است.
مولانا در پی این است تا اختلافات پیروان ادیان و مذاهب را دستامد اختلاف در نظر گاه نشان دهد و طرفه آنکه به داستان محل اشاره در شرح این بیت معروف استشهاد کرده است:
از نظرگاه است ای مغز وجود / اختلاف مومن و گبر و یهود
باری، در این قسمت از مثنوی، بحث دایر مدار «نظر» و «نظرگاه» است و همه اختلافات و منازعات حاصل اختلاف در نظرگاه.
«شک نیست که در مقامی که سخن از نور و ظلمت و نظر و نظرگاه است، کور و کوری نمیتواند شاهد مثال و مصداق معنا باشد. سخن از وسعت دامنه دید و رفع حجابهای ظلمانی است. جوینده حقیقت سالک کور نیست، بلکه کسی است که میکوشد تا از ظلمت جهل به انوار معرفت برسد و برای وصول به این مقصد بصیرت و بینایی و داشتن چشم و چراغ شرط است:
واصلان را نیست چشم و چراغ / از دلیل راهشان باشد فراغ