استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران در گفت وگو با خبرگزاری دانا:
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا، در تازه ترین سخنان خود تاکید کرد مصوبه احتمالی کنگره این کشور مبنی بر تحریم های تازه علیه ایران را وتو خواهد کرد.
درباره چند و چون اختلافات دولت و کنگره آمریکا در سیاست خارجی این کشور با دکتر ابومحمد عسگرخانی، استاد گروه روابط بین الملل دانشگاه تهران، به گفت وگو نشستیم که متن آن در زیر می آید:
اختلافات کنگره و دولت آمریکا بر سر پرونده اتمی ایران را چگونه باید ارزیابی کرد؟
من به عنوان یک رئالیست اعتقاد دارم به لحاظ راهبردی و تصمیم گیری در حوزه سیاست خارجی آمریکا، این «حاکمیت» آن کشور است که عمل می کند نه اینکه گمان بریم احزاب دوگانه این کشور یا دولت و کنگره – هر یک جداگانه - فعال ما یشاء هستند. به عبارت دیگر در اصول و اهداف، تفاوتی بین این دو حزب وجود ندارد و صرفا تاکتیک ها و شگردها متفاوت هستند که در مبارزات انتخاباتی هم نمود پیدا می کنند.
مثالی به روشن تر شدن این بحث، کمک می کند. اکثر افراد تصور می کنند که جورج بوش «یکجانبه گرایی» را آغاز و باراک اوباما، آن را تمام کرد. حال آنکه این «حاکمیت» آمریکا بود که آغاز و پایان این راهبرد را در پیش گرفت. فراموش نکنیم «یکجانبه گرایی» در اواخر ریاست جمهوری بیل کلینتون آغاز شد؛ مقطعی که کنگره مصوبه ای داشت مبنی بر تروریستی خواندن گروه طالبان و لزوم برچیده شدن آن؛ اتفاقی که یک سال قبل از حادثه یازده سپتامبر روی داد. بلافاصله بعد از این مصوبه بود که موشک پرانی آمریکا به کابل آغاز شد. این یکجانبه گرایی در دولت اول بوش پررنگ شد اما در پایان همین دوره هم بود که به پایان رسید؛ زمانی که بوش، مقامات برجسته خود در وزارت خارجه و... را تغییر می دهد. در همین مقطع بود که گزارش بیکر – همیلتون از رییس جمهوری خواست برای حل بحران بی ثباتی در عراق، با همسایگان این کشور و به خصوص ایران مذاکره صورت گیرد.
بنابراین اصول آمریکا مشخص است. البته بازی های حزبی وجود دارد اما تعیین کننده نهایی نیست. کنگره و دولت در آمریکا، دو جزیره دور از هم نیستند بلکه نوعی از تعامل و تداخل را دارند.
لذا این بحث که کنگره به دنبال ایفای نقش پررنگ تر در مذاکرات هسته ای است، مساله تازه ای محسوب نمی شود کمااینکه پیشتر مشاهده می کردیم برخی نمایندگان کنگره، شخصا با شرکت های مختلف تماس گرفته و آنان را ترغیب و قطع روابط اقتصادی با ایران را درخواست می کردند. حتی نخست وزیر بریتانیا با چهره های تاثیرگذار کنگره تماس می گیرد و با تاکید بر لزوم «فشارهای مکرر» علیه ایران، همین میزان فشار را در مقطع کنونی برای نیل به مقصود، کافی می داند.
در واقع خواسته کنگره و دولت آمریکا یکی است؛ امتیازگیری از ایران در حوزه هایی چون پرونده اتمی، حزب الله، سوریه و... منتهی همان طور که اشاره شد، هر یک به روشی متفاوت. به یاد داشته باشیم موقعیت اوباما و دموکرات ها در داخل این کشور، به شدت نزول کرده است که نمونه آن در انتخابات اخیر مشاهده شد لذا به دنبال ترمیم چهره خود و جبران شکست های کارنامه خود هستند.
این حاکمیت که در سخنان خود به آن شاره کردید، به چه معناست؟
فرایند تصمیم گیری در سیاست خارجی آمریکا را می توان به یک قیف برعکس تشبیه کرد؛ داده ها وارد این قیف می شوند اما مرحله تحلیل، بدنه نازک قیف است. در این جا مولفه های مختلفی وجود دارد که یک تصمیم را می سازد؛ منظور من هم از حاکمیت، این بخش است. ساختار نظام بین الملل، جوامع درون دولت ها، افکار عمومی مردم آمریکا، رسانه های گروهی، گروه های فشار، بوروکرات ها و ... در درون جامعه آمریکا، بخشی از این بدنه را شکل می دهند. بنابراین نمی توان گفت رییس جمهوری یا کنگره، به تنهایی تصمیم می گیرند بلکه مجموعه ای از این عوامل شکل دهنده سیاست ها هستند.
مدت کوتاهی قبل، اوباما گفت در صورت توافق جامع با ایران، کنگره را قانع می کند. حال از وتوی مصوبه کنگره سخن می گوید. این تغییر به چه معناست؟ آیا باید به منزله اتخاذ موضعی سخت تر از سوی رییس جمهوری در نظر گرفته شود؟
اوباما معتقد است اکنون بهترین شرایط برای توافق وجود دارد. در سخنان دیشب هم خود هم تهدید کرد نه تنها مصوبه تحریم های تازه را وتو خواهد کرد که برای مردم آمریکا توضیح خواهد داد که چه کسی مسوول تبعات این رویداد است.
در واقع هم اوباما هم کنگره تلاش دارند افکار عمومی آمریکا را با خود همراه سازند. به گمان من کنگره، آینده را در نظر می گیرد تا بتواند بعدها مدعی شود که راه قوه مجریه درست نبوده است اما اوباما به دنبال عبور از گذرگاه فعلی است.