در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۸۹۹۶۸
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۵
استاد انسانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی:
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به «تراکم سرمایه های عاطفی» در ایران، جذابترین بخش این جامعه برای مطالعه و پژوهش را بُعد زبانشناسانه آن ارزیابی کرد.
جذاب ترین بخش جامعه ایران، بُعد زبانشناسانه آن استبه گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) نعمت الله فاضلی متولد ۱۳۴۳ روستای مصلح آباد اراک، انسانشناس و استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی است.

وی که دکتری انسانشناسی اجتماعی- فرهنگی با رویکرد بین رشتهای با علاقه بیشتر به گرایش «مطالعات فرهنگی» دارد حدود سی عنوان کتاب به فارسی و انگلیسی تالیف کرده که از آن جمله می توان «مردم نگاری سفر»، «انسانشناسی مدرن در ایران معاصر»، «مردم نگاری هنر»، «تاریخ فرهنگی ایران مدرن» و «پشت دریاها شهری است» را ذکر کرد.

روزنامه ایران در گفت وگو با وی به بررسی کارنامه این انسانشناس پرداخته است که متن آن در زیر می آید:

فرض کنید در موقعیتی قرار گرفته اید که قرار است تمام کتاب های حوزه انسان شناسی و فرهنگ شناسی از میان بروند، در این میان شما و تنها شما این حق انتخاب را دارید که یک کتاب را از تمام آنها حفظ کنید؛ در این صورت انتخاب نعمتالله فاضلی کدام کتاب خواهد بود؟
این پرسش بسیار دشواری است اما اگر قرار باشد من از این میراث فکری یک کتاب را انتخاب و حفظ کنم، اول کتاب «تفسیر فرهنگ ها» از کلیفورد گیرتز، انسان شناس آمریکایی و از شارحان مکتب تفسیرگرایی و بعد از آن کتاب اخیر خودم با عنوان «پشت دریاها شهری است» را برمی دارم که نخستین کتاب مستقلی است که مردم نگاری شهری را به زبان فارسی برای مردم ایران و به طور کامل معرفی می کند.

از میان این دو کدام یک را انتخاب می کنید؟ کتاب خودتان یا کتاب گیرتز؟
من هم مثل هر انسانی طبیعتاً دوست دارم اثری از خود باقی بگذارم و بنا بر این اگر قرار باشد تنها یک کتاب را انتخاب کنم کتاب خودم را حفظ می کنم که به نظرم معرفی خوبی از جامعه ایرانی به دست می دهد.

در پس - زمینه سایت شخصی شما، چند واژه تکرار می شود: عشق، مدرنیسم، نگاه نو و خنده؛ نخ تسبیحی که این واژه ها را به هم متصل می کند چیست؟
معتقدم که جامعه ما در پنجاه سال اخیر تحولی به سوی امروزی شدن یا تجدد تجربه کرده است، بنا بر این مهمترین رسالت فکری محققان و روشنفکران جامعه ایران تلاش برای شناسایی و معرفی آن است، به همین دلیل در اغلب آثار من واژه تجدد یا معادل های آن به کرات به کار رفته است.

در مورد شادی نیز معتقدم که مهمترین کاری که امروز هر نویسنده و مبلغ فرهنگ باید انجام دهد خلق امید اجتماعی است، به این معنی که به مخاطبان ایرانی این امکان را بدهد که از طریق آگاهی، دانش و خودآگاهی نسبت به جامعه معاصر خود و پویایی ها و خلاقیت های آن، تلاشهایی که ما برای بهبود زندگی خود انجام داده ایم، شکست ها و موفقیت هایی که به دست آورده ایم، سازگاری هایی که با نظام جهانی داشته ایم و بهره برداری هایی که از میراث تاریخی و فرهنگی خود انجام داده ایم، این امکان را پیدا کند که نسبت به گذشته، امروز و آینده خود امیدوار باشد و نظام مثبت خوش خیم به دست بیاورد و بتواند راه ب هروزی و سعادت خود را از طریق مطالعه آثار ما پیدا کند.

به همین دلیل مسأله شادی برای من فقط یک امر روانی یا عاطفی نیست، من در آثارم همیشه از نوعی شادی معرفتی، شادی اجتماعی، شادی فرهنگی و شادی فکری صحبت میکنم یا بهتر بگویم پیامی که نوشتههای من برای خواننده ایرانی دارد این است: باید به قابلیتها و توانمندیهای خود اعتماد داشته باشیم، ظرفیتهای نهادی خود برای توسعه را بشناسیم، باید نسبت به خلاقیت و توانهای فکری و نوآوران که در تاریخ و فرهنگ ما وجود دارد آگاه باشیم و اگر ما ایران تاریخی و تاریخ ایران و انسان ایرانی و جهان امروزی را خوب بشناسیم دلیلی برای نومیدی و افسردگی و در خود فرو رفتن وجود ندارد، بنابراین تلاش کردهام که نوعی امید اجتماعی را در نوشتههایم و در پی آن در خوانندگانم خلق کنم.

در خاطر دارم که در یادداشتی که به مناسبت تولد چهل و سه سالگی خود نوشته بودید، نه صریحا، اما تلویحا به این مضمون اشاره کرده بودید که نسل شما هم از نسل های سوخته جامعه ایران است و به جامعه مخاطره آمیز ایرانی و مواجهات همیشگی با مرگ اشاره کرده بودید. این نوشته را چطور با دیدگاهی که الان بیان کردید جمع خواهید کرد؟
من به خودم به عنوان فردی از یک نسل سوخته نگاه نمیکنم و در آن یادداشت هم، چنین حرفی نزدهام اما واقعیت این است که جامعه معاصر ما مثل هر جامعه دیگر امروزی، دو روی سکه توسعه و تخریب، امید و ناامیدی، تردید و عدم قطعیت و پارادوکس و تناقض نهفته در جامعه امروز را تجربه میکند. به همین دلیل برای فردی مثل من که دائم به زندگی خودم و جامعه خودم می اندیشم، گاهی با آن روی سکه هم سروکار پیدا می کنم. با این حال در مجموع فکر می کنم در نوشته های من، در سی جلد کتابم و صدها مقاله ای که منتشر کرده ام، رویه امید، خلاقیت، کنشگری، پویایی، عاملیت، مسوولیت پذیری و پاسخگویی بر رویه شکست، ناامیدی، ناکامی و تخریب غلبه داشته باشد.

چند لحظه پیش که راجع به مدرنیسم صحبت می کردید اشاره داشتید که جامعه ایران پنجاه سال است که وارد دوران تجدد شده و اتفاقا شما هم در شهریوری که گذشت پنجاه سالگی را تمام کردید. چه رابطه ای میان این دو تا پنجاه وجود دارد؟ مثلا چرا آغاز تجدد در ایران را به صد یا صد و پنجاه سال پیش نسبت ندادید؟
بله، واقع این است که ما از زمان میرزا تقی خان امیرکبیر و عباس میرزا وارد دوران مدرن شده ایم اما هر چقدر که به امروز نزدیکتر می شویم شتاب این تجدد به طور تصاعدی بیشتر می شود و من هم چون در پنجاه سال آخر آن قرار گرفته ام، تجربه نزدیک و بلاواسطه ای از تجدد پرشتاب جامعه ایران کسب کرده ام و با خوبی ها و بدی هایش درگیری عمیق تری داشته ام، بنابراین طبیعی است که من بهتر بتوانم در مورد این پنجاه سال اخیر صحبت کنم. 

در مطلبی اشاره کرده بودید که جامعه ما جامعه ای مخاطره آمیز است، حالا فرض کنید یکی از مخاطرات مرسوم اهالی علوم انسانی دامن شما را بگیرد و به ناگهان امروز اعلام کنند که شما از شغل دانشگاهی تان بازنشسته شده اید. در این صورت چه کار خواهید کرد؟
همین کاری که تاکنون کرده ام؛ نوشتن و نوشتن و نوشتن. سخنرانی کردن و سخنرانی کردن و سخنرانی کردن. گفت وگو کردن و گفت وگو کردن و گفت وگو کردن. در تمام این سالها من همین کار را می کردم و بعد از این هم همین کار را خواهم کرد. واقع این است که ما نویسنده ها زندگی کارمندی نداریم، این طور نیست که کارمان از یک لحظه آغاز شود و در یک لحظه به پایان برسد. فکر نمی کنم ما هیچ وقت بازنشسته شویم.

معتقدید که فعال سیاسی نیستید. آیا همین نوشتن و سخنرانی و گفت وگو فعالیت سیاسی به شمار نمی آید؟
اگر فعالیت سیاسی به مفهوم نهادی آن باشد من فعال سیاسی نیستم، این طور نیست که عضو حزب یا سازمان مشخصی باشم اما اگر منظور دلالت سیاسی در نوشته های من باشد، مسلما همین طور است، هیچ نشانه ای وجود ندارد که فاقد دلالت سیاسی باشد.

جامعه ما این گونه است یا این روال کل جهان است؟
همه جا این طور است اما در مورد ما این پررنگتر یا به بیان بهتر عریانتر است، به این دلیل که سازوکارهای تولید و اعمال قدرت در ایران عریانتر از برخی دیگر جوامع است.

آخرین باری که به روستای زادگاهتان، مصلح آباد رفتید چه زمانی بود؟
برای عاشورا و تاسوعا در محرم گذشته.

هنوز کتابخانهای که در آنجا دایر کردید، وجود دارد؟
بله کتابخانه دکتر شریعتی مصلح آباد هنوز دایر است ولی تا آنجا که من اطلاع دارم فعالیت آن مثل گذشته زیاد نیست.

دکتر نعمت الله فاضلی امروز تا چه حد خود را به آن محیط روستایی متعلق می داند؟
به لحاظ احساسی و عاطفی هنوز تعلق دارم چون خانواده من هنوز در آنجا هستند اما مهمتر از آن، اینکه من در نوشته هایم به طور منظم از تجربه هایم در محیط های روستایی ایران استفاده میکنم و برای ارجاع به محیط روستایی ایران بسیار به مصلح آباد توجه دارم. در کتاب اخیرم که بزودی منتشر خواهد شد، به نام «تجربه تجدد»، یک فصل را در مورد مصلح آباد نوشتهام.

جذابترین بخش جامعه ایرانی برای شما کدام است؟
جامعه ایران جامعهای پرماجرا، پویا و سرشار از سرمایه های عاطفی و تراکم ارتباطی و آیینی است. من در اروپا هم زندگی کردهام اما در آنجا به هیچ وجه چنین چیزی وجود ندارد. تراکم سرمایه های عاطفی، تعاملات و ارتباطات و به ویژه ارتباطات آیینی اعم از سنتی و مدرن، باعث شده تا سطح تولید گفت وگو و گفتار و زبان، گپ وگفت ها، مذاکره ها به ویژه به کمک تکنولوژی های ارتباطی خیلی وسیع بشود. از این رو جذابترین بخش جامعه ایران بعد زبانشناسانه آن است. من در مقاله خود با عنوان کندوکاوی در گپ وگفت ایرانی در این مورد بحث کرده ام و به نظرم جذابترین بخش این جامعه همین حرف های ایرانی است.
ارسال نظر