عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی مطرح کرد:
گروه راهبرد خبرگزاری دانا (داناخبر) - فائز دینپرست *: تردیدی نیست که آمریکا کارنامه بسیار سیاهی در قبال ایران داشته است. کودتا علیه دولت قانونی ایران در 28 مرداد 32، حمایت از شاه در برابر اراده مردم ایران، بلوکه کردن اموال ملت ایران، حمله نظامی به طبس، طراحی کودتای نوژه، چراغ سبز به صدام برای جنگ با ایران، حمایت تسلیحاتی و اطلاعاتی از صدام در طول جنگ هشت ساله با ایران، حمله به سکوهای نفتی ایران، ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران با 280 مسافر، حمایت از سازمان منافقین، اعمال تحریمهای ظالمانه و گسترده و بعضا بی نظیر مانند تحریم بانک مرکزی ایران فقط بخشی از کارنامه اعمال آمریکا در قبال ایرانیان است. وارن کریستوفر، وزیر امور خارجه دولت دموکرات کلینتون، ایران را یاغی خواند و جرج بوش جمهوریخواه، ایران را عضوی از محور شرارت.
گمان نمیکنم هیچ منصفی به هیچ دلیلی این موارد را که بعضا تداوم هم دارد، فراموش کند.
برخی فعالان سیاسی و دانشجویی، با استناد به این سابقه بدکاری آمریکا، مذاکرات متعدد ظریف و جان کری و به ویژه مورد اخیر پیادهروی مشترک وزرای خارجه ایران و امریکا را نادرست میدانند. استدلال این دوستان این است که با توجه به کارنامه مملو از اقدامات خصمانه آمریکا، چرا باید با او رفاقت کنیم؟ به عنوان یک ملت و دولت عاقل، چرا باید به آمریکا اعتماد کنیم و با او طرح دوستی در حد بگو و بخند و قدمزنی مشفقانه وزرای خارجهمان بریزیم؟ در مناسبات فردی، زمانی روابط بیشتر ایجاد میشود که دو طرف مشترکات بیشتری داشته باشند و اگر هم اختلافاتی داشتهاند، آنها را حل کرده باشند، پس به میمنت و مبارکی این نبود یا کاهش جدی اختلافات است که فرصتی برای گپ و گفت و چاق سلامتی با همدیگر ایجاد میکنند. موضع حقانیت و مظلومیت ما که روشن است، ولی مگر آمریکا عوض شده است که اینک سفره رفاقت با او بگسترانیم؟
پاسخ روشن است: آمریکا در مجموع عوض نشده است. همان رفتارهای سوء همچنان جریان دارد و داستان ما و آمریکا داستان ظالم و مظلوم است، این پاسخ هرچند درست است اما ناقص است. منطق روابط بین اشخاص با منطق روابط بین دولتها کاملا متفاوت است. دولتهای مختلف تعارضهای جدی در حوزه منافع و ارزشهای خود دارند. روابط بینالملل عمدتا عرصه تعارضها و اختلافات است تا اشتراکات.
تجربیات جنگهای طولانیمدت خسارتبار کشورها را به اینجا رسانده که به جای سلاح آتشین با ابزار گفتوگو به اختلافاتشان بپردازند. خندههای وزرای خارجه و دست فشردنها به معنای دوستی و یکرنگی نیست، شاید در پس این عکسهای زیبا از جلسات صبحانه و شام کاری و خندههای مشترک انبوهی از تفاوتها و تعارضها نهفته باشد.
داستان دیپلماسی، داستان خریدار و فروشنده آپارتمان در یک مشاور املاک است که در میان انبوه ادعاهایی چون «اصل برای ما دوستی با شماست»، «اگر معامله هم نشد مهم نیست، اینکه دوست خوبی مثل شما پیدا کردیم برای ما کافی است»، «مهم این است که این جوان خانهدار شود» و... دو طرف معامله و مدیر دفتر املاک در فکر حداکثرسازی منفعتشان هستند. فروشنده به اینکه به حداکثر قیمت ممکن بفروشد و خریدار به اینکه به پایینترین قیمت ممکن بخرد. بنگاه املاک نیز در پی آن است تا معامله جوش بخورد تا به حق کمیسیون خود برسد.
در دنیای دیپلماسی، مذاکره (چه تلفنی، چه حضوری؛ چه نشسته و چه ایستاده) تلاشی برای کاهش تاثیر منفی اختلافهاست و نه نتیجه حل اختلافها. مذاکره میکنیم تا شاید قدری از اختلافاتمان کاسته شود؛ نه اینکه چون اختلاف نداریم پس فرصتی است تا با هم حرف بزنیم.
مذاکره دیپلماتهای ایرانی هم با همتایان آمریکاییشان، پاداشی برای تغییر رفتار امریکا نیست، بلکه تلاشی است معقول و با احتمال تاثیر در تغییر محدود و نسبی رفتار امریکا تا کمتر آسیب ببینیم و قدری بیشتر نفع ببریم.
هنر دیپلماسی را باید با منطق خودش نقد کرد و نه با منطق رفاقت در روابط انسانی. درستی یا نادرستی رفتارهای دیپلماتیک با تاثیرات آن در کاهش فشارها به منافع ملی و افزودن به آن سنجیده میشود.
رفتاری اصولی که تعلیق تحریمی را کارسازی کند هزار مرتبه از غیض بر او که تحریمی برانگیزد، ارزشمندتر است. تماس تلفنی و قدم زدنی که بتواند درآمدهای بلوکه مردم ایران را آزاد کند، هزاران بار برتر از سخنان بیتاثیر و خصمانهای است که هیچ تاثیری جز تسریع و تشدید فرآیند ظالمانه برای تکرار تجربه نفت در برابر غذای عراق برای ایرانیان و صفر کردن صادرات نفت ایران دربرنداشته است.
*استادیار علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
منبع: ایران