به گزارش خبرگزاری دانا به نقل از تسنیم، سریال «گذر از رنجها»، کاری از فریدون حسنپور است که بیش از یک ماه است مخاطبان شبکه یک سیما را با خود درگیر کرده، سریال تاریخیای که روایتگر وقایعی است که از ابتدای قرن حاضر یعنی حدود سالهای 1310 تا پیروزی انقلاب اسلامی را روایت میکند.
همزمان با این سریال، سریال «حانیه» نیز از شبکه دوم پخش شد که فارغ از هرگونه قیاس دو نکته ویژه در این دو اثر جلوه ویژهای دارد و آن اینکه دوربین این دو سریال از تهران خارج شدهاند و انقلاب اسلامی را از دریچههای شهرهایی مانند رشت و یزد نشان میدهند. مسئلهای که پیش از این خیلی کمتر در آثار این حوزه به چشم میخورد و غالباً روایتها از انقلاب اسلامی در تهران خلاصه میشد و این اتفاق کمی این برهه از تاریخ مهم و تاثیرگذار ایران را محدود میکرد.
«گذر از رنجها» با ریتمی تند و فراز و فرودهای نسبتاً خوب در داستانش، مخاطب را سوار بر قطار زمان کرد و از زمانی که شخصیت اصلی سریال یعنی «دنیا» متولد میشود مخاطب با تمام اتقاقات زندگی او همراه میشود، از برخورد بد خان با پدرش به خاطر قلم، تا ازدواجش با هدایت، پسر خان و پس از آن بازگشتش به روستا و در نهایت ازدواجش با آقای معلم و اتفاقات زندگی مشترکشان تا انتها. هر چند بازیهای فیلم غیر از چند شخصیت مشهور عموماً آنطور که باید از آی درنیامده بود و بخشی از آن به کارگردانی اثر بازمیگشت اما داستان «گذر از رنجها» به گونهای بود که مخاطب را سرگرم می کرد و او توقع چندانی نداشت که یک سریال با بازی و کارگردانی بسیار حرفهای ببیند.شیرینی و تماشای یک قصه بعد از مدتها برای جذاب بودن، تا حد قابل توجهی کفایت میکرد.
شاید یکی از مسائلی که باعث شد مردم ارتباط بیشتری با سریال برقرار کنند، انتخاب خرده روایتهایی است که قالب بدنه جامعه آن را تجربه کردهاند و یا اینکه به نوعی روایت آن را از بزرگان خود شنیدهاند. روایتهایی مانند حکومت کردن خانها در مناطق مختلف کشور، جایگاه سواد و شرایط سوادآموزی، تفکر مردم زمانه، سبک زندگی آن دوران و... اما در سراسر فیلم مسئلهای وجود دارد که باعث پیشروی دنیا میشود و آن اراده و حس عدالتخواهی و حق طلبی اوست، دنیا دوست دارد با سواد باشد، دنیا دوست دارد صنایع دستی بفروشد، دنیا دوست دارد با مردی که خودش انتخاب کرده ازدواج کند، دنیا دوست دارد که هیچ چشم داشتی به مال به دست آمده از راه نامشروع خان نداشته باشد، دنیا دوست دارد از امام خمینی(ره) و آرمانهایش صحبت کند و... تمامی رفتارهای دنیا نشان از میل به پیشرفت همراه با تفکر را نشان میدهد، دنیا شاید در جریان انقلاب اسلامی نقشی اساسی نداشته باشد، اما او خودش نماد یک انقلاب است در دوران خاموش پهلوی.
***
وجه دیگر سریال «گذر از رنجها» فریدون حسنپور است. حسنپور که خود اصالتی گیلانی دارد تقریبا در تمامی آثارش نگاهی بسیار ویژه به این خطه داشته است و به همین سبب همیشه روایتی خاص و شیرین را از مردمان این سرزمین نشان میدهد، یکی از معروفترین و محبوبترین آثار او فیلم «وقتی همه خواب بودند» است. فلیمی که همواره همگان را به یاد بازی خوب گلاب آدینه و محمدرضا فروتن میاندازد و دیالوگهایی که این دو با یکدیگر رد و بدل میکنند. اخیراً هم حسنپور فیلم سینمایی «من و زیبا» را نیز به سینماها آورد، فیلمی با بازی پرویز پرستویی و شهاب حسینی که روایتی جالب توجه داشت.
حسنپور نویسندهای است که دیالوگ را میشناسد و خوب میداند داستان خودش را چگونه روایت کند، اما همواره کارگردانی و برخی بازیها باعث شده نقاط ضعفی در کار دیده شود و کار را ضعیفتر از آنچه که هست نشان دهد. هر چند کار را اسان و ساده به نمایش میگذارد و مخاطب احساس بومی درون داستان و واقعی بودنشان را تاحدی درک میکند اما قدری بازیگری هم لازم است
***
«گذر از رنجها» به راستی گذری است از سختیها، سختیهایی که شاید آنقدر برای مردم عادی شده بود که دیگر روبه فراموشی میرفت و قدر شرایطی که در مقایسه با گذشته در آن هستند را نمیدانند. هر چند که هنوز راه زیادی تا رسیدن به جامعه مطلوب و بدون مزاحمتها و مشکلات پیش روی ماست. «گذر از رنجها» سعی کرد در تمام تصاویری که از سختیها و رنجها نشان میدهد، پیامهایی امیدوار کننده و به دور از کلیشه را به مخاطب القا کند، یکی از صحنههای تاثیرگذار سریال ازدواج مجدد دنیا است و شرایطی که او برای آقای معلم میگذارد که آن رضایت کامل مادرش حمید است و یا ارتباط و احترامی که میان افراد وجود دارد، ارتباط میان اعضای خانواده حمید و دنیا و سرگرمیهایشان یکی دیگر از مصادیق سبک زندگی آنها است که خیلی هم دور از ذهن و واقعیت جامعه ما نیست. اگر همین الان در برخی سریالهای سیما نگاه کنیم مواجه میشویم با تصاویری که هیچ غرابتی با سبک زندگی مردم واقعی ایران چه در گذشته و چه در حال ندارند.
«گذر از رنجها» روزهای پایانی پخش خودش را سپری میکند، سریالی که به واقع تاثیر خودش را گذاشت و مخاطبان بسیاری را درگیر خود کرد، اما اینکه چقدر تلویزیون ما به چنین سریالهایی نیاز دارد مسئلهای که مدیران سیما باید به آن بیاندیشند و سعی شود سریالها بیش از آنکه به دنبال نوآوریهای خاص و بازیگران مطرح باشند در ابتدا به فکر روایتی قصهگو و مردمی باشند و سپس دیگر فاکتورها را در نظر بگیرند.