نازنین دادور، خبرگزاری دانا، سرویس سبک زندگی؛ بسیاری از افراد که طلاق گرفته اند از نظر روحی و روانی افت شدید می کنند و با از دست دادن اعتماد به نفس نسبت به قبل ، توانایی مدیریت زندگی خود را ندارند.
با گسترده شدن زندگی شهری لزوم پرداختن به مسائل بعد از طلاق و مدیریت اتفاقات بعد از آن مخصوصا در میان جوانان بیش از پیش احساس می شود. بر اساس مطالعات جامعه شناختی، طلاق فرآیندی است که ابتدا دارد، اما انتهایی ندارد، به این معنا که طلاق صد در صد اتفاق نمی افتد و صرفا این مسئله به شکل حقوقی پایان می پذیرد، اما مسائل عاطفی ناخودآگاه در ذهن طرفین می ماند.
اغلب افرادی که طلاق گرفته اند ، توانایی کافی در خود برای ازدواج مجدد نمی بینند . واکنش افراد بعد از متارکه متفاوت است .مردها ، طلاق را یک حادثه ناگهانی می دانند و زنان ، نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی . شاید به همین علت ، زنان احساسات منفی کمتری درباره طلاق خود دارند اما این مسئله تنش بیشتری در آنها به وجود می آورد.
طلاق یکی از دشوارترین روی دادهای زندگی هر انسانی است؛ پدیده ی تلخ و استرس زایی که برخی از زوج ها آن را تجربه می کنند. این پدیده در طول تاریخ بشریت وجود داشته است و در جهان کنونی نیز متأسفانه سیر آن رو به افزایش است! برخی از روان شناسان معتقدند طلاق برای عده ای، حتی از مرگ نزدیکان شان نیز دشوارتر است؛ زیرا مرگ واقعیت مطلق است. انسان بعد از دوران سوگواری به پذیرش نسبی می رسد؛ اما طلاق چنین نیست. فرد تا مدت ها با مسائل و مشکلات عاطفی، مادی و قانونی آن درگیر است. مراحل هیجانی بعد از طلاق، شباهت بسیاری به مراحل سوگواری دارد. این مراحل عبارت است از انکار، خشم، افسردگی و پذیرش. فردی که طلاق می گیرد، ضروری است این مراحل را طی کند تا به آرامش نسبی برسد و زندگی جدید خود را در تجرّد آغاز کند.
زوج هایی که از همسرشان بی وفایی می بینند و تحت تأثیر آن از همسرشان جدا می شوند، هیجان های منفی تری را تجربه می کنند تا کسانی که به دلیل بیماری، نازایی و... جدا می شوند. به علاوه، طلاق توافقی در مقایسه با طلاق اجباری تأثیر منفی کم تری بر افراد دارد. در مقابل، نوع زندگی زناشویی نیز مهم است. افرادی که زندگی رضایت بخش و شادی داشته اند، در مقایسه با افرادی که دائماً در تعارض و کشمکش بوده اند، دشوارتر با پدیده ی طلاق کنار می آیند؛ زیرا در بسیاری از این افراد، طلاق عاطفی زودتر از طلاق قانونی اتفاق می افتد.
یک روانشناس بالینی می گوید بسیاری از اختلالات روانی پس از طلاق و یا شکست های عاطفی به دلیل کامل نشدن مراحل سوگ عاطفی پس از گذشت۶ماه است.
دیبا مبین روانشناس بالینی و مشاور خانواده اظهار داشت: غم از دست دادن نزدیکان همواره دشوار است گاهی افراد با پذیرش واقعیتها، خود را به سرعت با شرایط جدید همسو میکنند ولی گاهی فقدان یک فرد چه در قالب مرگ، طلاق و یا حتی شکست عاطفی باشد باعث میشود تا جای خالی آن برای نزدیک ترین افراد غم بزرگی را به همراه آورد. این در حالی است که شدت سوگ عاطفی بستگی به مدت رابطه عاطفی دارد و بین۲تا۶ماه به طول خواهد انجامید و اگر زمان آن بیش از این ادامه پیدا کند این خلأ به شکل اختلالات روحی- روانی در فرد بروز میکند.
وی تصریح کرد: رابطه و ازدواجی که قرار بود تا پایان عمر به طول انجامد وقتی به شکل طلاق و جدایی به پایان میرسد درواقع گویا طرفین برای هم مرده اند و همین امر باعث میشود طرف مقابل دچار سوگ عاطفی ناشی از دست دادن شوند، به همین دلیل برای بازگشتن به شرایط عادی باید مراحل پنجگانه سوگ را طی کنند در غیر این صورت موضوع برای آنها تمام نشده و مانند یک کتاب نیمه کار باز میماند.
این روانشناس با بیان اینکه اولین مرحله سوگ از انکار شروع میشود، افزود: همه افراد پس از فقدان وارد فضای انکار میشوند افرادی که کسی را از دست داده اند در همان ساعات و حتی روزهای اولیه مرگ عزیز خود را باور نمیکنند و همواره منتظر هستند تا درب باز شده و آن فرد زنده و سالم به آغوش خانواده بازگردد، افرادی که دچار شکست عاطفی شده اند نیز همین واکنش را در ابتدا دارند.
مبین ادامه داد: بعد از تمام شدن رابطه، فرد هنوز برای پذیرش جدایی آمادگی ندارد و نمیخواهد شکست عاطفی، طلاق و جدایی را قبول کند در چنین شرایطی او فکر میکند با صحبت نکردن در مورد آن میتواند از وقوع آن جلوگیری کند اما در نهایت انکارش به پایان میرسد و مجبور میشود باور کند.
این روانشناس بالینی تاکید کرد: خشم، عصبانیت و گاهی طغیانگری بخش دیگری از مراحل سوگ است که این واکنش نیز طبیعی و قسمتی از مکانیزم دفاعی بدن محسوب میشود در این مرحله فرد وقتی با واقعیت شکست عاطفی روبرو میشود، غم از دست دادن آن باعث میشود تا فرد خود و یا حتی دیگران را سرزنش کند ولی باید توجه داشت که در این مرحله حساس باید با روحیه دادن، مشاوره گرفتن و بهره بردن از مهارتهای ارتباطی فرد سوگوار را آرام کرد چرا که در این مرحله گاهی افراد به دلیل کنترل نکردن خشم خود باعث آسیب رساندن به خود و یا دیگران میشوند.
مبین، اندوه و گوشه نشینی را یکی دیگر از مراحل سوگ عاطفی بیان کرد و افزود: با فروکش کردن خشم، فرد سوگوار دچار غم سنگینی میشود بطوری که گریه و از دیگران کناره گیری کردن بخش اعظمی از از رفتار روزانه او میشود.
وی، چانه زنی را مرحله چهارم سوگ دانست و تاکید کرد: پس از گذراندن واکنشهای متفاوت، فرد احساس ناتوانی شدیدی کرده و در ذهن خود شروع به چانهزنی میکند بدین ترتیب که اگر این طور بود و یا اگر آن اتفاق رخ میداد الان همه چیز درست بود درواقع این مرحله به فرد کمک میکند که این واقعیت را بپذیرد که همه چیز در دستان او نیست و باید تابع شرایط پیش آمده باشد.
مبین گفت: پس از گذراندن مراحل ذکر شده، فرد شکست خورده، سوگ عاطفی را میپذیرد، به عبارتی آخرین مرحله است و فرد میتواند به زندگی عادی خود برگردد.
وی اظهار داشت: گریه، خشم، گوشه نشینی و انکار واقعیت همگی طبیعی و بخشی از سوگ عاطفی است و نباید افراد را بابت این واکنشهای طبیعی سرزنش کرد آنچه مهم است نباید اجازه داد فرد بیش از۶ماه درگیر این وضعیت شود چرا که سوگ طولانی مدت موجب بروز اختلال در فرد میشود.
مبین خاطرنشان کرد: هر اندازه فرد منطقیتر باشد و با این واقعیت منطقیتر کنار بیاید، بهتر میتواند مراحل سوگ را پشت سرگذارد و سوگ زمانی خاتمه مییابد که شخص مرحله نهایی را پشت سر گذاشته و به پذیرش برسد. در مشاوره سوگ نیز باید فرد سوگوار را مطمئن ساخت که احساساتی که تجربه میکند طبیعی است و این احساسات برای مدتی همراه او هستند.