به گزارش خبرگزاری دانا، وقتی صحبت از «تحول» و آن هم «تحول بنیادین» میشود، یک معنا و مفهوم آن این است که جهت اقدامات و تلاشها و همچنین کیفیت و کمیت آنها برای رسیدن به آرمانها مناسب نبوده است و فاصلهی واقعیتِ میدانِ تعلیم و تربیت با آرمان آن بسیار زیاد است که پر کردن این فاصله جز با «انقلاب» و یا «تحول بنیادین» در این نظام ممکن نیست.
الزامات گام دوم انقلاب اسلامی توجه به این مهم را دوچندان میکند. در یک تحلیل اگر بخواهیم ابعاد این تحول را مورد مداقه قرار دهیم میتوانیم از تحول در نظام کلان مدیریتی آموزش و پرورش ، تحول در معلم و تربیت معلم، تحول در اهداف، محتوا و کتابهای درسی، تحول در روشها و... یاد کرد؛ سند تحول بنیادین برای پیگیری و تحقق همه ابعاد تحول از مدل زیرنظامها استفاده میکند. البته ابعاد تحول را به هر منظور و با هر مدلی اِفراز کنیم باید توجه داشته باشیم که طرح و برنامه تحول در همهی ابعاد جامع و متوازن باشد.
یکی از عناصر مهم نظام تعلیم و تربیت که باید از آن به عنوان نماینده واقعی این نظام در زندگی و محیط اجتماعی یاد کرد، «مدرسه» است. علیرغم اینکه «مدرسه» در دنیا و بین اندیشمندان و متخصصان این حوزه بسیار مورد توجه و بحث قرار گرفته است اما در کشور ما دامنهی ادبیات نظری و فکریِ حول این موضوع بسیار محدود است؛ که خود معلول کمتوجهی به اصل نظام تعلیم و تربیت در بین اندیشمندان، نخبگان، سیاستگذاران و مدیران کلان کشور است.
اما به هر حال آن قدری که به کتاب درسی، معلم و یا سایر عناصر نظام تعلیم و تربیت پرداخته شده است به مدرسه و ماهیت آن و مدلسازی آن خصوصاً با توجه به مبانی فکری و فلسفی ایرانی-اسلامی پرداخته نشده است.
اصل ضرورتِ وجود نظام تعلیم و تربیت هیچگاه مورد خدشه نبوده است و حتی انتقادات به سایر ارکان و عناصر تعلیم و تربیت مثل کتاب درسی و یا معلم، بیشتر معطوف به تغییر شکل و بهروزآوری این عناصر بوده نه حذف آنها.اما این وضعیت در مورد مدرسه صدق نمیکند و چه در گذشته و چه اکنون پرسشهای جدی در مورد اصل وجود مدرسه و ماهیت آن طرح شده است.
این طیف نگرشی از «مدرسهزدایی» و «مرگ مدرسه» شروع و تا انحصار نظام تعلیم و تربیت در مدرسه گسترده است. با گسترش فضای مجازی در زندگی و ورود آن به عرصه تعلیم و تربیت، چالشها و پرسشها از ماهیت مدرسه روزبهروز بیشتر شده است. در این میان و با پیدایش و شیوع ویروس کووید19 -که به شدت زندگی اجتماعی جوامع بشری را تحت تأثیر قرار داده است- در عمل و نظر، جایگاه مدرسه نزد افکار عمومی متزلزلتر از گذشته شده، و وزن نگرش سر طیف (مرگ مدرسه) را سنگین کرده است. این چالش در نظامهایی که مدرسه به عنوان «مرکز انتقال دانش» عمل میکرده است بسیار بغرنجتر است.
سؤال از کارکرد و ضرورت وجودِ مدرسه زمانی جدیتر میشود که بین مردم و دولت (حاکمیت) در مورد چرایی و چگونگی آموزش مدرسهای فاصله عمیقی وجود دارد و توسعه فضای مجازی و نیروهای مؤثر همچون شرکتهای غیردولتی و فرادولتی و حتی فراملی و بینالمللی در تعمیق این شکاف نقش فزایندهای دارند.
مدرسه که حقیقتاً میتوان از آن به عنوان «نماینده رسمی حاکمیت» در تعلیم و تربیت یاد کردامروز با چالش جدیِ وجود یا عدم وجود مواجه است و اگر نتواند ضمن مقاومت، خود را ارتقاء داده و بهروز کند ناگزیر باید شاهد مرگ خود باشد؛ که بالتبع چالشی عمیق برای نظام حاکم و حاکمیت پدید خواهد آورد. موقعیت پیش آمده به اندازه بزرگی تهدید پیش آمده میتواند فرصتی مناسب برای رشد و تعالی باشد و راه تحول را کوتاه و تسریع کند.
هر چند شرایط جدید به عنوان پیشران بازطراحی مفهوم، نقش و کارکرد مدرسه مطرح است اما بر این باور هستیم که تحقق تحول بدون این بازطراحی ممکن نبوده است. لذا با توجه به شرایط جدید و تغییرات گسترده در جامعه، و به منظور دستیابی به اهداف بلند کشور که علّتِ موجده آن در نظام تعلیم و تربیت است و در راستانی زمینهسازی و تحقق اهداف در گام دوم انقلاب اسلامی ضروری است ضمن ارائه تعریفی جدید از مدرسه بار دیگر ماهیت و چیستی آن رامورد سوال قرار دهیم.