مجید یوسفی؛ گروه فرهنگ؛ خبرگزاری دانا؛ ایران به وسعت تاریخش و به قدمت دیارش پر از قهرمان های متنوع و دراماتیک است. در تاریخ معاصر ما واقعه دفاع مقدس و هشت سال جنگ تحمیلی اتفاقی است که از دل آن می توان هزاران ماجرای دراماتیک و سینمائی بیرون کشید. شاید حرف گزافی نباشد که می توان به تعداد شهدای دفاع مقدس فیلم سینمائی ساخت؛ زیرا هر کدام از آنها ماجرای خود را داشتند و هر ماجرا خاصیت تبدیل شدن به یک فیلم سینمائی را دارد و این مهم خاصیت دراماتیک این واقعه می باشد. اما نه تنها هزاران فیلم در این باره ساخته نشده بلکه هنوز که هنوز است و بیشتر از سی سال از جنگ می گذرد بسیاری از فرماندهان جنگ برای مردم ایران ناشناس اند. فرماندهانی که اگر یکی از آنها را آمریکا و هالیودش داشتند ده ها اثر متفاوت و البته جذاب از آن می ساختند و او را تبدیل به ابر قهرمان خود می کردند.
کافیست از مردم بخواهیم که دو خط درباره شهید ستاری و شخصیتش اش توضیح دهند که، که بود و چه کرد. متوجه می شویم که دست همه خالی است و این ضعف سینمای ایران در معرفی قهرمانان خود است.
در چند سال اخیر با ورود سازمان اوج به عرصه سینما تلاشی برای معرفی قهرمانان ملی این سرزمین انجام گرفته است که با فیلم هایی همچون چ، ایستاده در غبار و به وقت شام به تصویر کشیده شده اند؛ اما این تلاش کافی نیست و باید سمت و سوی سینمای ایران به سمت معرفی قهرمانان ملی تغییر کند.
فیلم منصور یکی از آن تلاش هایی است که برای معرفی قهرمان ایرانیان شکل گرفته است.
فیلم منصور اثری سینمایی است که با سوژه قرار دادن شهید ستاری به عنوان قهرمان فیلم به شخصیت این فرمانده نیروی هوایی ارتش می پردازد.
سوژه فیلم شخصیت شهید منصور ستاری است که در بحبوحه جنگ و در زمانی که ناوگان هوایی ارتش به دلیل نامدیریتی های انجام شده ضعیف شده است و بسیاری از خلبانان ارتش بعد از انقلاب کشور را ترک کرده اند و نیروی انسانی ارتش مختل شده است، سعی بر تقویت صنعت ساخت هواپیماهای جنگی دارد اما در کنار تحریم های خارجی درگیر کارشکنی و مانع تراشی مسئولان و تحریم های داخلی می شود.
شركت ياشي؛ شركتي كه تجهيز هواپيماهاي كشور را بر عهده دارد علیه ستاری اقدماتی انجام می دهد. «ستاري »هواپيماهاي نيروي هوايي و همچنين بودجه را از شركت خارج ميكند و اين مسئله سبب ميشود تا رئيس شركت مداخلات و سنگ اندازی هایي را بر علیه او ايجاد كند؛ اما «ستاري» با تمهیدات مختلف نه تنها اين موانع را بر طرف مي سازد بلكه درصدد ساخت هواپيما بر مي آيد. كاري كه همه، آن را در شرايط جنگي كشور ناممكن مي دانند. ستاري اين هدف را با افت و خيزهاي فراواني كه براي او ايجاد میشود عملي مي سازد و نهايت هواپيماي جنگي« آذرخش» را مي سازد و به پرواز در مي آورد.
منصور را ما می توانیم تقریبا در همه سکانس های فیلم مشاهده کنیم و این تلاشی است برای جا انداختن قهرمان در ذهن بیننده که به نظر می رسد کارگردان در این امر موفق بوده است.
از نقاط قوت فیلم نمایش قهرمان بدون شعارزدگی است. شخصیت منصور علاوه بر نقاط قوتی که دارد نقاط ضعفش هم نمایش داده می شود. ما با یک فرمانده نیروی هوایی طرف هستیم که از زنش حرف حساب میبرد و مرد خانه است. او در فیلم هم یک فرمانده با ابهت است که پلمپ دادستانی کشور را با یک میله میشکند و از آن به عنوان «یک مشکل ساده» یاد میکند و هم مردی میانسال است که در خانه مانند یک پسربچه پرشور و هیجان عاشق ماکتهای هوایپمایش است و با آنها سرگرم میشود. نشان دادن انواع خصوصیات اخلاقی ستاری و شادیها و غصههایش و حتی کلکلهایش در گفتگو با مردم عادی، کاری کرده که این قهرمان قابل لمس باشد.
نقطه قوت دیگر فیلم مواجه شدن قهرمان فیلم با شخصیت های سیاسی آن زمان کشور است که فیلم را برای اهالی سیاست جذاب کرده است. بازیگرانی در این فیلم در نقش آیت الله خامنه ای و مرحوم هاشمی رفسنجانی به ایفای نقش پرداخته اند.
می توان گفت سیاوش سرمدی در اولین فیلم خودش توانسته موفق شود و آنچه که می خواسته را در پرده نقره ای به نمایش بگذارد. سرمدی پیش از این مستند هایی همچون ادواردو، معتاد به نفت و تهران تقاطع سئول را ساخته بود.
از حواشی این فیلم می توان به حذف سکانس مربوط به مرحوم هاشمی رفسنجانی اشاره کرد که به درخواست خانواده ایشان صورت گرفته بود. آنچه از گفته خانواده هاشمی برداشت می شود این بوده که علت حذف سکانس ، نمایش اهمیت ندادن آیت الله هاشمی به شهید ستاری است که در دفتر آقای هاشمی اتفاق می افتاد.