فاطمه
ترکاشوند کارشناس ارشد مشاوره ؛ خبرگزاری دانا؛ از دغدغه های اصلی جامعه و از رایج
ترین علت طلاق و شایع ترین عامل زمینه ساز خشونت خانوادگی در کشور که افراد زیادی
با آن درگیر هستند خیانت یا همان پیمان شکنی است.
این پیمان شکنی که نوعی اختلال و بیماری
در رفتار به شمار میرود،می
تواند خشم یا انتقام، عدم رضایت جنسی
در رابطه ، عدم رضایت عاطفی در رابطه،کاهش اشتیاق و علاقه به همسر، اعتماد به نفس
پایین،اعتیاد به شبکه های مجازی، اعتیاد به مواد مخدر را در خود جای دهد. مشخص ترین این علت ها، تعارض بالا و صمیمیت عاطفی یا
جنسی کم است که تأثيرات بسیار کوچک آن می تواند منجر به عدم تعادل در قدرت و
انتظارات نامعقول از طرفین شود.این تعارض های ارتباطی مزمن یا
فاصله عاطفی فراتر از عوامل مخرب اولیه عمل می کنند و می توانند تلاش های زوجین
برای پایان دادن به پیمان شکنی یا درمان را بی اثر کنند.زیرا
با توجه به عوارض نابهنجار و نامطلوبی که به
همراه دارد، آسیبها و مشکلات مختلفی را هم برای همسرپیمان شکن و هم برای همسرآسیب دیده ایجاد می کند و از جمله
آسیبهایی که به دو طرف وارد می کند از جمله:
§
استرس ناشی از
عدم حمایت از سوی همسر
§
آشفتگی و سردرگمی
فرزندان
§
عدم تمایل
برای اعتماد به دیگران از سوی فرد خیانت دیده
§
عدم تمرکز بر
روی مسائل مهم زندگی
§
احساس گناه و
ضرر در مورد وقت
§
عصبانیت و
پرخاشگری
§
افسردگی و
گوشه نشینی
همچنین باقی
نماندن بر پیمان های زناشویی و عهد شکنی در زندگی مشترک سبب بروز اختلافات شدیدی
می شود که پایه های اصلی زندگی را تخریب می کند چنانچه در قرآن خیانت یکی از
گناهان کبیره است و برای آن وعده آتش دوزخ داده شده و در آیه ۲۷ سوره انفال در این
رابطه آمده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ
وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِکُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ؛ اى کسانىکه
ایمان آوردهاید به خدا و پیامبر او خیانت می کنید و [نیز] در امانتهاى خود
خیانت نورزید و خود میدانید «که نباید خیانت کرد».
اما احساساتی
که هر دو زوجین در این بی فاویی تجربه می کنند احساس شرمندگی، خشم، اضطراب،
افسردگی، احساس قربانی شدن و نشانه های اختلال استرس پس از سانحه را تجربه می کند
برای همسر آسیب دیده.از طرف دیگر همسر پیمان شکن نیز
ممکن است احساس کناه، افسردگی، و مجموعه ای از احساسات شدید منفی نسبت به خودش
احساس کند.و اما راهکارهایی که تا حدودی
می تواند به بهبود رابطه منجر شود:
- رابطهای
عالی بسازید. وقتی نیازهای احساسی و فیزیکی انسان در زندگی مشترک رفع شود، دیگر به
رفع آنها در جای دیگر، علاقهی چندانی نشان نمیدهد. بسنجید که تا چه میزان خواستهها
و نیازهای همسرتان را رفع میکنید و برعکس. در زمینههایی که ضعف میبینید،
صادقانه با همسرتان صحبت کنید و چیزهایی را که برای خوشحالی در آن زمینه خاص به
آن نیازمندید با او درمیان بگذارید.
- باهم کار
مشترکی انجام بدهید که شما را به چالش بکشد و رشد دهد. اگر دسترویدست بگذارید و
رابطه را مدیریت نکنید دیر یا زود باید مهر طلاق را بر صفحه شناسنامه خود به وضوح
ببیند.. باید با چالش مواجه شوید تا متوجه شوید چطور پای ارزشها، ترجیحات، ایدهها
و خواستههای شریکتان میایستید، برای پذیرش آنها یا متقاعدکردن او برای تغییرشان
تلاش میکنید و همچنین او چقدر این کارها را انجام میدهد.
و در پایان
اگر نمی توانید از پس این دزد زندگی برآیید نزد پلیس فتا بروید، این پلیس می تواند
متخصصی کاربلد و مناسب باشد و هر از گاهی برای داشتن رابطهای مثبت و پرانرژی به
او مراجعه کنید. این پلیس کمکمان میکند تا نقشه راه کاملتری بهدست آوریم تا
بتوانیم رابطهای زیباتر و لذتبخشتر بسازیم .فراموش
نکنید که « بعداً » اصولاً خیلی دیر است...