
به گزارش پایگاه خبری دانا، گروه فرهنگ و هنر، محمدامین قاسمی پیربلوطی؛
فراتر از خاکریزها
فیلم سینمایی «پالایشگاه»، محصول سال ۱۴۰۱، یکی از آثار قابل توجه در سینمای دفاع مقدس سالهای اخیر است. این فیلم که ابتدا با نام «گلهای باوارده» شناخته میشد، اولین بار در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر (بهمن ۱۴۰۱) به نمایش درآمد و مورد توجه قرار گرفت و سرانجام در آذر ۱۴۰۲ به اکران عمومی رسید. مهرداد خوشبخت، کارگردان فیلم که پیشتر با «آبادان یازده ۶۰» ارادت خود را به روایتهای ناگفتهی مقاومت آبادان نشان داده بود، این بار نیز به سراغ داستانی واقعی و کمتر شنیدهشده از روزهای آغازین جنگ رفته است. «پالایشگاه» یک درام جنگی پراکشن است که آگاهانه دوربین خود را از خطوط مقدم نبرد فاصله داده و بر سنگری متفاوت تمرکز میکند: سنگر مهندسان و کارگران فنی که نبردشان، نبردی برای حفظ شریانهای حیاتی اقتصاد و صنعت کشور در دل آتش و خون بود.
جدال برای بقای غول آهنی
داستان در پاییز ۱۳۵۹، در اوج روزهای التهاب و آغاز جنگ تحمیلی رخ میدهد. آبادان در محاصرهای همهجانبه قرار گرفته و پالایشگاه عظیم شهر، بهعنوان قلب تپنده صنعت نفت ایران و یکی از بزرگترین سرمایههای ملی، زیر آتش بیامان توپخانه دشمن است. شهر در حال تخلیه است و فرماندهی نظامی برای جلوگیری از دستیابی دشمن به امکانات راهبردی، به فکر انهدام کامل تأسیسات است. در این میان، گروهی از مهندسان و کارگران وفادار پالایشگاه، به رهبری مهندس کیان (با بازی بانیپال شومون) و با همراهی شخصیتهایی چون شادمان (امیررضا دلاوری)، تصمیمی جسورانه و وطنپرستانه میگیرند. آنها میدانند که در انبارهای پالایشگاه، تجهیزات حیاتی، گرانقیمت و کمیابی وجود دارد که برای راهاندازی و تعمیر سایر پالایشگاههای کشور حیاتی است. این گروه مصمم میشود در یک ماموریت تقریباً غیرممکن، این تجهیزات را پیش از نابودی کامل، از زیر آتش دشمن خارج کرده و از طریق رودخانه به ماهشهر منتقل کنند.
نبردی بر پرده: نقاط قوت و ضعف
بزرگترین نقطه قوت «پالایشگاه»، سوژه ناب و پرداختن به «مهندسی جنگ» است. فیلم در بخش فنی و اجرایی، اثری قابل دفاع و استاندارد محسوب میشود. صحنههای اکشن، انفجارهای عظیم و بازسازی فضای وهمآلود و جنگزده پالایشگاه، آنقدر باورپذیر و تأثیرگذار از کار درآمده که سیمرغ بلورین بهترین جلوههای ویژه بصری را از جشنواره فجر برای آن به ارمغان آورد. خود پالایشگاه، با آن ابهت آهنین، در قابهای خوشبخت به یک شخصیت زنده و مجروح تبدیل شده که نفس میکشد و برای بقا میجنگد. در بخش بازیگری، انتخاب بانیپال شومون برای نقش اصلی، به خوبی جواب داده و او توانسته چهره یک قهرمان متخصص و مصمم را به نمایش بگذارد. در کنار او، حضور کوتاه اما درخشان و متفاوت نادر سلیمانی نیز در خاطرهها میماند. با این همه، «پالایشگاه» در بخش فیلمنامه از انتقادها مصون نمانده است. به نظر میرسد اثر در میانه راه، میان تبدیل شدن به یک اکشن جنگی تمامعیار و یک درام انسانی، دچار لکنت میشود. برخی منتقدان معتقدند که خردهپیرنگهای شخصی، مانند رابطه کیان و همسرش (با بازی الهام نامی)، عمق کافی پیدا نمیکنند و گاهی تمرکز اصلی را که همان مأموریت پرتعلیق است، مختل میکنند.
ثبت «مهندسی جنگ»: برگ برنده فیلم
وجه تمایز و برگ برنده اصلی «پالایشگاه»، نمایش دقیق و پرجزئیات «مهندسی جنگ» است. این فیلم به مخاطب عمومی نشان میدهد که جنگ، فقط نبرد سربازان و اسلحه نیست؛ بلکه نبرد مغزها، تخصص، لجستیک و خلاقیت است. قهرمانان فیلم با دانش فنی خود میجنگند. آنها مسلسل به دست ندارند، اما باید در لحظه برای چالشهای عظیمی مانند مهار آتش، جابجایی توربینهای غولپیکر یا ساختن یک اسکله موقت زیر آتش توپخانه، راهحل مهندسی پیدا کنند. این تمرکز بر هوش و تخصص، روایتی نو و بسیار ارزشمند در گنجینه سینمای دفاع مقدس است.
حرف آخر: تماشا کنیم یا نه؟
«پالایشگاه» یک ادای دین شایسته به قهرمانان گمنام صنعت نفت ایران است؛ افرادی که شاید نامشان در جایی بر سر زبانها نباشد، اما نقشی حیاتی در سرنوشت جنگ ایفا کردند. گرچه فیلم در اجرا و فیلمنامه بینقص نیست، اما آنقدر داستان مهم، واقعی و پرکششی برای تعریف کردن دارد که تماشای آن، بهویژه برای علاقهمندان به تاریخ معاصر و سینمای دفاع مقدس، یک تجربه ارزشمند و آگاهیبخش محسوب میشود. فیلمی یادآوری میکند که قهرمانی، پیش از هرچیز به تخصص و تعهد توأمان نیاز دارد.