به گزارش گروه فناوری خبرگزاری دانا، دلیل بیعلاقگی صنعت به پروژههای دانشگاهی و تحقیقاتی این است که صنعتگران اعتقاد دارند اگر بخواهند برای هر کاری تحقیق کنند، این کار زمانبر و هزینه بر است. چراکه انجام تحقیقات زمان میبرد و نیروی زیادی را به کار میگیرد از این رو صنعتگر ترجیح میدهد طرحهای وارداتی را با هزینههای کمتر که از سالم بودن طرح هم مطمئن است، تولید کند چون به مرحله اجرا درآوردن یک طرح کار بسیار پیچیدهای است.
بین تولید علم و مصرف علم تناسبی وجود ندارد
در کشورهای جهان سوم، صنعت از دانشگاه انتظار دارد که در جهت حل مسایل مهندسی بکوشد، مشکلات خط تولید را حل کند، در مهندسی معکوس از نمونه خارجی کمک گیرد و کارهایی از این دست انجام دهد. این در حالی است که به اعتقاد محمد رضا موحدی، یکی از اساتید دانشگاه شریف، دانشگاه چنین رسالتی را برای خودش نمیبیند و تمایل دارد که در لبه جلوی علم و فناوری عمل کند. چراکه در دانشگاه از دانشجویان خواسته میشود تولیدات علمی داشته باشند و مقالاتشان در سطح مجلات بین المللی باشد. از این رو دانشگاهیان توسعه فناوریهای جدید را رسالت خود میدانند.
در نتیجه این عدم هم خوانی و انتظارات متفاوت صنعت و دانشگاه از یکدیگر، ارتباط میان این دو عرصه به خوبی برقرار نمیشود. دانشگاه نمیتواند مشکل صنعت را حل کند، از این رو ارتباط میانشان کاهش پیدا میکند و در مقابل دانشگاه هم فکر میکند صنعت اهل کار کردن با دانشگاهیان نیست.
بنابراین با وجود این عدم همخوانی کشور نمیتواند به درستی از ظرفیتها و منابع موجود استفاده کند و اگر ما نتوانیم به درستی از ظرفیتهایمان استفاده کنیم، بسیار طبیعی است که دیگران این کار را میکنند. البته به جای اینکه بگوییم میان صنعت و دانشگاه شکاف است؛ باید بگوییم بین تولید علم و مصرف علم تناسبی وجود ندارد.
مدیر کل برنامه ریزی و سیاست گذاری معاونت پژوهش و فناوری وزارت علوم، میگوید: مشکل دیگر این است که حوزه فناوری کشور ما چند تکه است، این مساله از ایرادهای محوری است. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان متولی مراکز فناوری کشور باید به صورت انحصاری روند یافتههای علمی به فناوری کشور را دنبال کنند.
اغلب استادان دانشگاه میتوانند در کارخانهها و در کل در بخش صنعت موثر باشند، اما اصولا در این زمینه علاقهای از خود نشان نمیدهند. همین عدم علاقه و عدم شناخت نسبت به یکدیگر باعث میشود ارتباطی برقرار نشود و اگر هم ارتباطی برقرار شد این ارتباط، ارتباطی خاص و مقطعی باشد. از طرف دیگر صنعتگر هم اصلا حاضر نیست دانشجویان دانشگاه را به عنوان کارآموز بپذیرد و اگر هم این امر صورت گیرد از سر بیمیلی و اجبار است. علاوه بر این در دانشگاهها برای طرحهای تحقیقاتی عملی کم هزینه سرمایه گذاری میشود و نگاه ویژهای روی این موضوع نیست، بنابراین طبیعی است که محصولی از دانشگاه بیرون نمیآید.
یکی دیگر از کارشناسان امر، اجرایی نشدن کارهای تحقیقاتی و پروژههای دانشگاهی را از دلایل عمده ایجاد شکاف میان این دو عرصه دانست؛ چراکه اصولا یا پروژههای تحقیقاتی قابلیت کالا شدن را ندارند و یا سرمایه گذاران تمایلی به سرمایه گذاری بر روی کارهای دانشگاهی ندارند.
همدانی گلشن، رییس دانشگاه صنعتی اصفهان نیز در این باره میگوید: متاسفانه چون به سمت مدرک گرایی رفتیم، میبینیم دانشگاه صنعتی ما که باید نیروی مهارتی و کاربردی تربیت کند به دنبال تربیت و آموزش دانشجوی دکترا میرود، همان دکترایی که در دانشگاههای دیگر هم تربیت میشود. ما باید برای مشاغل دانشگاهی و مشاغل علمی پژوهشی با توجه به مرزهای دانش، نیروهای متخصص تربیت کنیم و برای صنعت و رفع نیازهای جامعه نیروهای کاربردی و مهارتی تربیت کنیم.
هزینههای تشویقی نقش مهمی در گرایش این دو حوزه به یکدیگر دارد
به هرحال نمیتوان در رابطه با این موضوع یک راه حل کوتاه و کلی ارایه کرد، چراکه این مساله نیاز به فرهنگ سازی بلند مدت دارد. اما به هرحال این دو عرصه باید بکوشند تا توقعات و نیازهایشان را واقعیتر کنند و بیشتر به تواناییهایشان نزدیک شوند. صاحب نظران این امر برای حل این مشکل راهکارهایی ارایه کردهاند که در پیشبرد اهداف این دو حوزه موثر است.
یکی از اساتید دانشگاه صنعتی شریف معتقد است: صنعت باید برنامه دراز مدتی تدوین کند تا بتواند در حوزه فناوری نوین گام بگذارد. از طرف دیگر دانشگاه هم باید سطح توقع خودش را پایین آورد تا بتواند راهکارهای منطقی تری ارایه کند.
علاوه بر این، صنعت کشور به جای اینکه به دنبال قراردادهای پژوهشی باشد، باید سعی کند از ارگانهای سیاست گذار مانند وزارتخانهها بخواهد برای انجام کارهای تحقیقاتی در دانشگاهها اعتبارات پژوهشی در اختیار دانشگاهیان قرار دهند و مطمئن باشند نتیجه این اقدام را در دراز مدت خواهند دید.
تشکیل شرکتهای دانش بنیان یکی دیگر از راهکارهای ارایه شده است. البته شرکت دانش بنیان مقولهای است که کم کم در کشورمان در حال شکل گیری است. این شرکتها باید از دل دانشگاهها بیرون آیند تا بتوانند به صورت حرفهای به نیاز صنعت پاسخ گویند. پیدایش این شرکتها سطح تکنولوژی را در صنعت بالا میبرد اما باز هم این مساله نیارمند سرمایه گذاری ارگانهای متصدی امر صنعت است که باید از مجموعههای هدفدار حمایت کند تا دانشجویان حول یک محور مشخص و با یک برنامه مشخص پژوهشی تربیت شوند.
ایجاد مراکز تحقیقاتی در دل تمامی دانشگاههای فنی- مهندسی و پایه یکی از راهکارهایی است که میتواند در کم کردن این شکاف موثر باشد. همچنین دستگاههای مسوول باید به طور جدی از طرحهای ارایه شده حمایت کنند و دست مراکز علمی و دانشگاهها را از نظر پرداخت هزینهها باز بگذارند تا دانشجو و محقق هم دغدغه ذهنی نداشته باشد و بتواند با پشتکار بیشتری به کارش ادامه دهد. همچنین باید فرهنگ سازی شود و به صنعتگران آموزش داده شود که بدانند حمایت از کار و طرح محققان ایرانی ارزش صرف هزینه هنگفت را دارد.
البته درست است که اغلب صنعتگران هم از دل دانشگاه بیرون میآیند، اما هنگامی که فارغ التحصیلان دانشگاهی وارد صنعت میشوند، درگیر اقتضاعات عرصه صنعت شده اما هدف صنعت در کشورهایی نظیر کشور ما به طور کلی این نیست که فناوریهای نوین را گسترش دهد. صنعت کشور ما بیشتر در عرصه مهندسی فعالیت میکند، نه تحقیقاتی. فعالیتهای صنعتی کشور بیشتر حول پروژههای مهندسی، پیاده سازی و ساخت دستگاههایی است که در خارج از کشور وجود دارد. صنعت کشور ما باید در فعالیتهای خود تجدید نظر کند و در مقابل دانشگاه هم باید در صدد همکاری بیشتر و حل مشکلات صنعت باشد. این امر میسر نمیشود، مگر با برنامههای دراز مدت برای فرهنگ سازی تحقیقات در واحدهای صنعتی و نیز توسعه واحدهای تحقیق و توسعه در صنایع که به عنوان پل ارتباطی بین صنعت و دانشگاه عمل میکنند.
به این ترتیب باید دفتر برنامه تدوین شود و به دانشگاهیان و همچنین صنعت گران وظایف و فعالیتهایشان گوشزد شود و یک اهرم مدیریتی در راس کار باشد تا کارها با برنامه پیش رود. علاوه بر این تحقیقات دانشگاهی که در کشور انجام میشود باید در راستای نیازهای صنعت و جامعه باشد، لازمه آن هم اینست که تحقیقی که از ابتدا صورت میگیرد باید مدیریت شود و از ابتدا با توجه به محدودیتها و منابع موجود کار کارشناسی روی آن انجام شود تا بعد از اتمام کار، تحقیقات قابلیت استفاده در صنعت را داشته باشند.
علی جبار رشیدی، مدیر کل دفتر سیاست گذاری و فناوری معاونت پژوهش و فناوری وزارت علوم، معتقد است: معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری به موازات کار اجرایی که میکند باید ساختار سازی هم کند. در کنار اینها وزارت صنعت، معدن و تجارت هم در عرصه فناوری فعالیت دارند؛ بنابراین سرمایه و اعتبارات کشور بین ارگانهای مختلف تقسیم میشود در صورتیکه برنامهها و اعتبارات باید به صورت یک برنامه ملی و منسجم تدوین شود.
همچنین محمد مهدینژاد نوری معاون پژوهشی وزارت علوم در این زمینه میگوید: هزینههای تشویقی و اعتبارات پژوهشی که شورای عالی عتف لحاظ میکند، میتواند نقش مهمی در زمینه ترغیب و گرایش این دو حوزه به یکدیگر داشته باشد.
در صحبت با کارشناسان میتوان به این پی برد که اگر دانشگاههای صنعتی کشورمان به جای کار تئوری کار عملی انجام دهند، نیروهایی که در دانشگاههای تراز اول کشور تربیت میشوند توسط صنعتمان جذب میشوند و دیگر نمیگویند که این نیروها برای صنعت ما کاربرد ندارند و دانشگاهها نیز به اینکه نیروها را کارآمد تربیت نمیکنند، متهم نمیشوند.
در واقع این افرادی که در حال حاضر از دانشگاه فارغ التحصیل میشوند؛ نیروهایی کیفی هستند ولی علمشان متناسب با نیاز جامعه ما نیست و از این رو در صنعت و جامعه ما به کار نمیآید. در واقع این صنعت و دانشگاه، زبان یکدیگر را نمیفهمند؛ در صورتیکه این دو باید آنقدر به یکدیگر نزدیک شوند تا بتوانند خیلی راحت کارشان را انجام دهند. به عبارت دیگر صاحبان صنایع باید در شرکتها و کارخانجات یک مخزن افکار ایجاد کنند و فکرهای مختلف را به عنوان مشاوران صنایع دور هم جمع کنند. دانشگاهیان و نخبگان دراین مخزن افکار فقط ایدههای نو ارائه کنند و کار اجرایی را به صنعت بسپارند.
نکته دیگر اینکه در کشورهای پیشرفته صنعتی، دانشجویان موظفند در حین تحصیل در شرکتها و کارخانجات کار کنند. البته در کشورما هم دورههای کارورزی وجود دارد اما صاحبان صنایع هنوز توجیه نشدند که باید با کارآموزی که به کارخانه یا شرکتشان معرفی میشود، چگونه برخورد کنند.
دانشگاه در غالب تئوری بستر کار کردن را برای شخص فراهم میکند، اما کار اجرایی را به او آموزش نمیدهد و خود شخص باید از طریق همکاری با صنعت این مساله را تجربه کند.
در کشورهای پیشرفته صنعتی هم موضوع ارتباط بین دانشگاه
و صنعت به طور صد در صد حل و فصل نشده است و به هر حال مشکلاتی وجود دارد. اما آنچه
که جای تامل دارد این است که در کشور ما بسیاری از آموزشها هم به عهده دانشگاه گذاشته
نمیشود در حالیکه باید آموزشهای تخصصی به دانشگاهها واگذار شود نه اینکه در دست
شرکتهایی باشد که اصلا در این زمینه تخصصی ندارند.