در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۴۴۴۴
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۲
25ارديبهشت، روز شهادت شيخ اشراق / 2
سهروردی فیلسوف هست و نیست، صوفی هست و نیست، فقیه هست و نیست. او این هر سه و است و هیچکدام نیست، سهروردی شیخ اشراق است، فیلسوف کشف و شهود.
امام خمینی در پیام تاریخی خود به گورباچف، رهبر سوسیالیسم جهان را به تامل درنگرش و جهان بینی فلسفه مسلمانان فرا می خواندو بطور ویژه از شیخ شهاب الدین سهروردی نام می برد و به او توصیه می کند به حکمت اشراق مراجعه نماید و از علمای فلسفه بخواهد که برایش " شرح کنند که جسم و هر موجود مادى دیگر، به نور صِرف که منزه از حس مى‏باشد نیازمند است؛ و ادراک شهودىِ ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسى است‏" (صحیفه امام، ج‏21، ص: 225)

15اردیبهشت روز شهادت شیخ شهید است، همو که معاصرانش شیخ الحادش نامیدندو اخلافش شیخ اشراقش خواندند. سهروردی پیش از آن که فیلسوف شرق باشد، شیخ اشراق است، عارف عاقل. او را می توان تجمیع عرفان و فلسفه دانست و جمع عقل و عشق. شیخ پایان نزاع ابن عربی و غزالی بود و آغاز راهی شگرف در فلسفه، راهی که به اندیشه صدرایی منتهی شد.

شیخ اشراق مرگی تراژیک داشت، تلخ تر از حلاج؛ و حیاتی پربار داشت، پربار تر از ابن عربی و غزالی و ابن رشد. رییس مکتب اشراق، تنها 38 سال زندگی کرد و در این زمان بسیار کوتاه در کنار همه ریاضت ها، سفرها، تلخی ها، تحصیلات و امور روزمره، 54 عنوان کتاب علمی و فکری نوشت، آثاری که در آنهابنیاد مکتب فکری جدید پی ریزی شد و ماجرای فکری و فلسفی اسلام را وارد فضای جدیدی کرد، فضایی که حتی تلاش های فکری اسپینوزا و یاسپرس و هگل نتوانست آن را در فلسفه غرب به وجود آورد.

سهروردی منتقد صریح عقل گریان مشایی بود. او ابن سینا را تنقید می کرد و استدلال عقلانی را ناقص می دانست. در کنار تعقل و استدلال، کشف و شهود را لازم می دانست. غایت عقل اندیشی سهروردی، نه در "مثل دهم" که در " نورالانوار" خلاصه می شد.

صراحت لهجه سهروردی را نه عالمان قشری روزگار خویش، تحمل می کردند و نه عارفان صوفی و نه حکمای عقل اندیش زمان. اگر چه شیخ اشراق با هر سه تجربه زیستی داشت، اما آنان شیخ را برنمی تافتند. سهروردی فیلسوف هست و نیست، صوفی هست و نیست، فقیه هست و نیست. او این هر سه و است و هیچکدام نیست، سهروردی شیخ اشراق است، فیلسوف کشف و شهود.

سهروردی همزمان که از علم حصولی سخن می گوید، علم حضوری را پیش می کشد، او همان دم که از ادراک عقلی سخن می گوید، ادارک خیالی و حسی را نیز جزو ادراکات انسانی معرفی می کند. شیخ اشراق ظلمت را در برابر نور می نمایاند و اوج انوار قاهره را نورالانوار می خواند.

شیخ اشراق، فیلسوف شرق نیز هست، او تنها اندیشمند سده های میانه هست که در کنار منابع فکری یونانی و اسلامی، به میراق فکری شرق باستان نیز توجه می کند و بويژه اندیشه های فلسفی زردشت را بازمی کاود و شاید در میانه این کنکاش های علمی است که به نظریه اشراق می رسد به فلسفه ای از شرق به غرب.

فقیهان ظاهر بین حلب، توانایی، دانایی و اندیشه های جدید دانشمند جوان سهرورد را برنمی تابند و او را چنان در برابر دیدگان فرزند سردار بزرگ جنگ های صلیبی، صلاح الدین ایوبی، بدبین می کنند که ملک ظاهر دستور به حبسش می دهد و در 5 رجب 587 در کنج زندان بر اثر گرسنگی جان می دهد.

شیخ فدای جاه طلبی های جاهلان متعصب و مصالح سیاسی ایوبیان می شود.شهید می شود و می رود. اما فلسفه اش شاهد تاریخ می گردد و می ماند و نسیمی تازه به جهان می افکند و فلسفیدن را از بن بست نجات می دهد. اندیشه شیخ شهید بعدها از سوی علمای بزرگی همچون صدرالمتالهین، علامه طباطبایی، علامه جعفری، امام خمینی (س) و شهید مطهری شکوفا می شود.
 
ارسال نظر