سیاست خارجی ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اگرچه دارای رویکردهای مختلفی بوده است، اما هژمونی این دیپلماسی بر سنگ بنای گفتمان جمهوری اسلامی استوار شده است. اکنون که حسن روحانی کلید دولت را در اختیار گرفته است، برخی به تجویز بایدها، نبایدها و هنجارها و همچنین تبیین ایستارهایی (Perspective) می پردازند که با این بیان به نظر می رسد، دولت کلید باید شاه کلیدی برای سیاست خارجی بسازد. دکتر سید جلال دهقانی فیروزآبادی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و تحلیل گر مسایل بین المللی در یادداشتی تاکید می کند که مهم ترین مطالبه ای که از دولت آینده انتظار می رود محقق کردن گفتمان آرمان گرایی واقع نگر با حفظ توازن میان اصول آن است. این یادداشت که در سایت دیپلماسی ایرانی منتشر شده است، با تلخیص در گروه راهبرد خبرگزاری دانا بازنشر می شود:
اگر بخواهیم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به لحاظ گفتمانی در دوره های مختلف آسیب شناسی کنیم، می بینیم دو جزء آرمانگرایی و واقع نگری به عنوان یک کل واحد تعریف و اجرا نشده و بین آرمانگرایی و واقع نگری فاصله افتاده و تا امروز همه دولت ها این ویژگی را داشته و هیچ یک قابل استثنا نیستند. حتی در دولت نهم و دهم که اگر بخواهیم آنها را در چارچوب آرمانگرایی واقع نگر مورد ارزیابی قرار دهیم، می بینیم کاملا این دو جزء و عناصرشان با هم به مرحله ی اجرا در نیامده است. بنابراین مهم ترین موضوع در خصوص گفتمان آرمانگرایی واقع نگر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران حفظ توازن و تناسب بین آرمانگرایی و واقع نگری است. لذا اگر هر یک از این دو جزء را بدون جزء دیگر در نظر بگیریم، در عمل سیاست خارجی موفقیت آمیز و مطلوبی نخواهیم داشت. بر اساس این دو جزء، عناصر و دقایق گفتمان آرمانگرایی واقع نگر را به این صورت می توان تعیین و تبیین کرد.
آرمانگرایی
آرمانگرایی به معنیداشتن یک نظم مطلوب سیاسی و اجتماعی و ترسیم و تعقیب آن در عمل است. بنابراین در سیاست خارجی، آرمانگرایی نخست به معنای ترسیم و تعقیب یک نظم بین المللی مطلوب در عرصه بین المللی است که این مولفه ها را می توان برای آن برشمرد که قاعدتا در سیاست خارجی ایران باید مورد توجه قرار گیرد:
1-جهانگرایی اسلامی؛ به این معنا که اولین عنصری که در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام اسلامی مد نظر است تلاش برای برقراری جامعه ی اسلامی به عنوان هدف راهبردی است.
2-شالوده شکنی نظم بین المللی مستقر که آن هم جزئی از جهانگرایی اسلامی است. یعنی تلاش برای غیر طبیعی کردن ومشروعیت زدایی از نظم بین المللی مستقر. نظم بین المللی مستقر یکی از انواع نظم هایی است که می توانست یا می تواند مستقر شود؛غیر طبیعی کردن و مشروعیت زدایی از نظم موجود به معنای شالوده شکنی آن است.
3-ترسیم وتبیین نظم جهانی اسلامی مطلوب؛ طبعاً یکی از مهم ترین اهداف راهبردی سیاست خارجی تحقق اهداف معطوف به نظم جهانی است؛ به خصوص برای سیاست خارجی کشور هایی مثل جمهوری اسلامی ایران که دارای یک آرمان انسانی و جهانی است.
واقع نگری
جزء دوم گفتمان آرمان گرایی واقع نگر، واقع بینی یا واقع نگری است. یکی از ویژگی های سیاست خارجی این است که در عمل نمی توان یکی را بدون دیگری پیگیری کرد. زیرا سیاست خارجی دارای اهداف متعدد،متکثر و متنوعی است و سیاست خارجی ای موفقیت آمیز خواهد بود که بتواند بین این اجزاء توازن و تناسب ایجاد کند.یکی از مهم ترین حوزه های مدیریتی سیاست خارجی،میزان توانایی دولت در پیگیری همزمان این اجزاء است.زیرا اگر یک جزء را گرفته و دیگری را واگذاریم،در سیاست خارجی شکست خواهیم خورد. عناصر واقع نگری که باید در چارچوب آرمانگرایی واقع بین تامین کرد را می توان در چهار عنصر خلاصه کرد.
اولین عنصرواقع نگریمصلحت گرایی و امنیت طلبیاست.در سیاست خارجی همه ی کشورها اولین و مهم ترین هدف و انگیزه تامین امنیت و بقا یا اصطلاحا منفعت ملی است؛ ما در ادبیات سیاسی اسلامی خودمان به آن مصلحت طلبی یا مصلحت گرایی می گوییم. البته مصلحت اعم از منفعت مادی ومعنوی است. لذا در سیاست خارجی مصالح را باید تشخیص داد.
دومین عنصراقتدار افزاییو کسب توانایی های سخت و نرم در عرصه ی بین المللی است. اقتدار افزایی به معنای کسب قدرت،حفظ قدرت و افزایش قدرت است.
سومین عنصر،خرد گرایی یا عقلانیتاست. در سیاست خارجی متداول بیشتر عقل ابزاری کاربرد دارد.در حالی که عقلی که ما بر اساس اندیشه های اسلامی به کار می بریم عقل جامع است.
عنصر چهارمحزم اندیشی و مشکل گشاییاست که یکی از مؤلفه های گفتمان سیاست خارجی است.به این معنا که در سیاست خارجی باید مشکلات را شناسایی کرد و بتوان آن ها را حل کرد.