در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۵۹۸۸
تاریخ انتشار: ۲۳ تير ۱۳۹۲ - ۱۲:۲۶
غنی نژاد و بهکیش، معتقدند که در منطق اقتصاد آزاد تحریم هیچ توجیهی ندارد و بر طبق این منطق، مردم ایران می‌توانند از جهانیان بخواهند که روش‌های غیرمنطقی را با روش‌های منطقی حل مسایل و گفت‌وگو جایگزین کنند. امید است که ایده ایجاد چنین جنبشی، متن جامعه را به سیاست‌های کلان کشور گره بزند و این پیام به جهانیان ابلاغ شود که تحریم بیش از هر چیز عملی علیه منافع مردم ایران است.
پیشینه تحریم اقتصادی ایران به جریان ملی شدن صنعت نفت در ایران و توسط دولت بریتانیا باز می گردد. بعد از انقلاب در واکنش به تسخیر سفارت ایالات متحده در ایران، آمریکا تحریم هایی را علیه ایران وضع کرد و بعد از آن در سال 1995،بیل کلینتون، رییس جمهور وقت آمریکا اقدام به وضع تحریم‌هایی کرد که به موجب آن شرکت های نفتیآمریکایی از سرمایه‌گذاری در طرح‌های نفت و گاز ایران منع شده بودند. همچنین روابط بازرگانی با ایران نیز یک‌جانبه قطع شد. این داده های تاریخی دارای وجوه تحریم های علمی نیز بوده است و اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد هم در مقاطع مختلف به تحریم علیه ایران اقدام کرده اند. تحریم اقتصادی ایران حربه ای به دور از توجیه منطق اقتصاد آزاد است که از سوی اکثر کشورهای غربی پیگری و در حال اجرا است. این حربه اگر چه از دیرباز و حتی در بحبوبه جنگ ایران و عراق هم اعمال می شد، روحیه تنگ اندیشی غرب را نشان می دهد. بهانه های مختلفی برای تحریم های اقتصادی علیه ایران از سوی سردم داران غربی مطرح شده است. از انرژی هسته ای گرفته تا سخنان محمود احمدی نژاد در سازمان ملل. دکتر موسی غنی نژاد و دکتر مهدی بهکیش در میزگردی در روزنامه دنیای اقتصاد به جنبش مدنی علیه تحریم پرداخته اند که خلاصه ای از این میزگرد در گروه راهبرد خبرگزاری دانا منتشر می شود


در روزهای اخیر آقای دکتر غنی‌نژاد پیشنهاد یا فراخوانی برای شکل‌گیری یک جنبش مدنی برای مبارزه با تحریم‌ها یا برقراری آنچه منطق منتسکیویی در روابط کشورها خوانده می‌شود، ارایه کرده‌اند؛ اگر موافق باشید بحث را از همین فراخوان آغاز کنیم. آقای دکتر این فراخوان را بر اساس چه ضرورتی مطرح کرده‌اید؟
غنی‌نژاد:
پس از انتخابات و در شرایطی که سیاست اعتدال و تدبیر با رای و خواسته مردم به پیروزی رسیده است، به نظر می‌رسد دیگر بهانه‌ای برای فشارهای بین‌المللی موضوعیت نداشته باشد. باید اکنون از موضع بهتری خواسته‌های بر حق خود را مطرح کنیم. در منطق اقتصاد آزاد تحریم وجاهتی ندارد. من و همفکرانم، بارها این موضوع را مورد تاکید قرار داده بودیم که نباید مسایل سیاسی را وارد حوزه روابط اقتصادی، به ویژه اقتصاد بین‌الملل کرد. دقیق‌تر بگویم اقتصاد را نباید به ابزار سیاست‌های خصومت‌آمیز تبدیل کرد. در واقع سیاست باید در خدمت صلح و گسترش روابط اقتصادی باشد، زیرا هرچه تعامل اقتصادی میان ملت‌ها بیشتر شود روابط بین‌المللی صلح‌آمیز‌تر می‌شود. دلیل اصلی شکل‌گیری بسیاری از نهادهای بین‌المللی، از جمله نهادهای وابسته به سازمان ملل و اساسا خود سازمان ملل این است که روابط اقتصادی توسعه پیدا کند و این توسعه مراودات اقتصادی کشورها، موجب صلح‌آمیز شدن روابط می‌شود. اهمیت این موضوع زمانی دوچندان می‌شود که بدانیم، زمینه‌های وقوع دو جنگ جهانگیر اول و دوم سیاست‌های حمایتی و جنگ‌های تعرفه‌ای بود که بعدها به فاجعه‌های انسانی تبدیل شد. بنابراین، هرچه اقتصاد آزاد‌تر باشد، زمینه‌های تخاصم‌های سیاسی کمتر می‌شود. در این میان آمریکا و برخی کشورهای غربی که پیرو آمریکا هستند، برخلاف این منطق عمل می‌کنند و برای این رفتار خود دموکراسی، آزادی و صلح را بهانه می‌آورند. ما باید این موضوع را برای افکار عمومی ایرانی و مردم دنیا روشن کنیم که اگر می‌خواهید، همه امور در خدمت صلح جهانی و روابط دوستانه باشد، در درجه نخست نباید در برابر تجارت آزاد مانع ایجاد شود، چرا که تجارت آزاد مهم‌ترین حامل روابط دوستانه است. از سوی دیگر، بحثی وجود دارد که طرف ایرانی نیز نگرانی‌هایی را برای جامعه جهانی ایجاد کرده است که این نگرانی‌ها باید رفع شود. اما واقعیت این است که هیچ‌گاه طرف ایرانی مدعی نشده که به دنبال تولید سلاح هسته‌ای است. ضمن آنکه نمایندگان آژانس بین‌المللی اتمی نیز به طور دائم در ایران حضور دارند و بازرسی‌ها‌ی سرزده خود را به انجام می‌رسانند. بنابراین یک سوی ماجرا ایران است که می‌گوید به دنبال تولید سلاح هسته‌ای نیست و یک سوی ماجرا نیز غربی‌هایی قرار می‌گیرند که بر خلاف ادعای خود یعنی «ایجاد روابط صلح‌آمیز» عمل می‌کنند. ما باید به کدام یک اعتراض کنیم؟ بنابراین ضرورت دارد، جامعه مدنی، اهل فکر، دانشگاهیان، نویسندگان و هنرمندان این موضوع را تبیین کنند که منطق تحریم‌ها چیست؟ اگر مسایل دولت‌های غربی، سیاسی است باید از طریق راهکارهای دیپلماتیک آن را حل و فصل کنند. چرا اقتصاد را ابزار دشمنی و تداوم این تخاصم قرار داده‌اند؟ افزون بر این، تحریم‌های یکجانبه آمریکا از زاویه روابط بین‌الملل و حقوق بشر فاقد مبنای حقوقی است. شاید لازم باشد اندکی هم در مورد این پرسش تامل کنیم که کدام تحریم در دنیا موفق بوده است؟ 50 سال است که کوبا در محاصره اقتصادی قرار دارد. کوبایی‌ها همچنان ضد‌آمریکایی‌اند؛ به‌رغم آنکه در فقر زندگی می‌کنند. حتی انزوای کره شمالی نیز به نفع جامعه جهانی تمام نشده است. در عراق نیز تحریم‌ها در نهایت به جنگ منتهی شد. به نظر می‌رسد که اینها برای افکار عمومی دنیا روشن نیست.
آقای دکتر دیدگاه شما در مورد ایده شکل‌گیری این جنبش مدنی چیست؟ آیا موافق این خیزش هستید؟
بهکیش:
من در اصول با آقای دکتر موافق هستم. خوب است به دهه‌های گذشته نگاهی کوتاه بیندازیم. بین دو جنگ جهانی، سوسیالیسم، جهان را درنوردید و نتیجه آن رکود و بدبختی بود. بعد از جنگ جهانی دوم کشورهای غربی به فکر تغییر مسیر افتادند. در این مسیر آزادی اقتصادی را ستون خیمه سازمان‌هایی قرار دادند که به تدریج به وجود آمدند. گات (که بعدها به سازمان تجارت جهانی تبدیل شد)، بانک ترمیم و توسعه (بانک جهانی) و صندوق بین‌المللی پول مهم‌ترین آنان هستند. در این سازمان‌ها اصل آزادی اقتصادی است و هر نوع محدودیت در آن خلاف مقررات است؛ چرا که ایجاد محدودیت در تجارت آزاد مانع رشد و توسعه است. حال با شرایطی مواجه هستیم که کشورهای بزرگ با اهداف سیاسی اقدام به ایجاد محدودیت در فعالیت‌های اقتصادی می‌کنند. در جهان امروز تحریم اقتصادی ابزار مناسبی برای تعامل نیست و همان گونه که دکتر غنی‌نژاد گفتند در بیشتر موارد موفق هم نبوده است. زیرا بیشتر مردم را تحت فشار قرار می‌دهد. این سنت نامناسب باید روزی از جهان رخت برکند و این امر شدنی نیست، مگر با یک حرکت جهانی.
مردم ایران تا به حال در شرایطی نبودند که این حرکت را شروع کنند، ولی امروز در نتیجه انتخابات 24 خردادماه می‌توان حرکت را آغاز کرد. برای شروع فکر می‌کنم باید میان تحریم‌های اروپا و تحریم‌های آمریکا تفکیک قائل شد. من فکر می‌کنم ‌آمریکایی‌ها به دلیل مجموعه مشکلاتی که از سال‌ها قبل، یعنی سال‌های نخست پس از پیروزی انقلاب با ایران داشته‌اند، چنین سیاست‌های خصمانه‌ای را در قبال ایران در پیش گرفته‌اند. مسایل اتمی نیز بهانه‌ای به دست آنان داد تا بتوانند با این تابلو اعمال فشارهای بیشتر علیه ایران را نزد مردم توجیه کنند. مساله اصلی آنان زمانی که اعمال این تحریم‌ها را آغاز کردند پرونده هسته‌ای ایران نبود. اما به دلیل آنکه چتر خوبی برای ادعاهای خود یافته بودند، مورد پشتیبانی جامعه جهانی نیز قرار گرفتند و به تدریج موضوع پرونده هسته‌ای ایران را به مساله‌ای جهانگیر تبدیل کردند. بنابراین، طی این سال‌ها، آمریکایی‌ها نخست به دلیل مجموعه مسایلی که به تعبیر برخی به زخم‌های کهنه تعبیر می‌شود با استناد به مساله اتمی به اعمال تحریم‌ها روی آوردند. اما در روابط ایران و اروپا زخم‌های کهنه‌ای دیده نمی‌شود. چالش اروپایی‌ها با ایران همان پرونده هسته‌ای است. البته به علت حضور بسیار قوی آمریکایی‌ها در بروکسل، مرکز اتحادیه اروپا، اروپایی‌ها به شدت تحت تاثیر آمریکایی‌ها هستند. تصور من این است که اگر ما می‌توانستیم استراتژی‌ای در مذاکرات برگزینیم که اروپا را از آمریکا جدا کنیم احتمالا به موفقیت‌های بیشتری دست می‌یافتیم. همان رویکردی که در زمان حضور آقای روحانی در شورای امنیت ملی دنبال شد. در واقع اگر می‌توانستیم مناقشات هسته‌ای را با گروه 1+5 حل و فصل کنیم، بخش عمده‌ای از مسایل موجود در روابط ایران- اروپا برطرف می‌شد و در نتیجه این هماهنگی بین‌المللی به وجود نمی‌آمد و از صدور قطعنامه‌های سازمان ملل ممانعت می‌کرد. اما مذاکره‌کنندگان ایرانی راه درستی را انتخاب نکردند. در نتیجه به دلیل عدم توجه به نوع بازی اروپا و آمریکا، در دامی افتادیم که آمریکایی‌ها توانستند همه را علیه ما تجهیز کنند. اکنون انتخاباتی صورت گرفته است و جو بین‌المللی هم به نفع ایران تغییر کرده است. من فکر می‌کنم کمپینی که آقای دکتر غنی‌نژاد از آن سخن می‌گوید، کاربرد نداشت. به این دلیل که جو به شدت منفی شده بود و هر فعال اقتصادی که به سوی ایران حرکت می‌کرد مورد تنبیه دولت‌های غربی قرار می‌گرفت. اکنون اما شرایط قدری هم با سرعت تغییر می‌کند، بدون آنکه عملا تغییر اجرایی چندانی صورت گرفته باشد. در این صورت سندیکا‌ها و نهادهای مدنی ایران می‌توانند با همتایان بین‌المللی خود در جهان به خصوص در اروپا همکاری کرده و هدف مشترکی را دنبال کنند. سندیکاها و نهادهای مدنی در ایران، پیش از انتخابات هدف مشترک خود را با معادل‌هایشان در خارج از مرزها از دست داده بودند.
آیا ظرفیت‌های استفاده‌نشده حقوقی یا قانونی مانند پیوستن به WTO وجود نداشت که ایران با توسل به این قوانین از تشدید تحریم‌ها جلوگیری کند؟
غنی‌نژاد:
بله پیوستن به سازمان تجارت جهانی می‌توانست در این خصوص کارساز باشد، منتها ما دیر کردیم. در گذشته، به توصیه چپگرایان حاضر در بدنه دولت، که معتقد بودند پیوستن به این سازمان به مصلحت نیست، این امکان را از دست دادیم. در سال‌های 1374 یا 1373 فضا برای الحاق به این سازمان مساعد بود، اما فرصت را از دست دادیم. در واقع اگر عضو این سازمان بودیم، می‌توانستیم تحریم‌کنندگان را تحت فشار قرار دهیم. اکنون اما عضو ناظر هستیم و تصور نمی‌کنم بتوان کاری از پیش برد.
بهکیش: در سازمان تجارت جهانی WTO مکانیسم حل اختلاف وجود دارد و اگر یکی از کشورها بر خلاف اصول این سازمان عمل کند، دولت‌ها می‌توانند شکایت کنند. اگر ایران نیز عضو این سازمان بود می‌توانست از اینکه دیگر کشورها بی‌جهت مانع تجاری ایجاد کرده‌اند، شکایت کند. اما من گمان می‌کنم اکنون موضوع مهم‌تر، افکار عمومی جهان است. افکار عمومی بی‌جهت علیه ایران منفی‌نگر شده است. در حال حاضر دولت و هر کس به هر طریقی که می‌تواند باید افکار عمومی را به نفع ایران تغییر دهد. در این صورت رفت‌وآمدها و مبادلات آغاز می‌شود.
از طریق یک جنبش مدنی؟ آیا این کمپین یا جنبش مدنی که پیشنهاد آن مطرح شده است در موارد مشابه به اهداف خود دست یافته‌اند؟
بهکیش:
این کمپین‌ها دایما در جهان در جریان است و البته اغلب سیاسی نیستند. این خیزش‌ها عموما مدنی و مردمی هستند و مطالباتی چون برابری و رفع محرومیت‌ها و محدودیت‌ها را دنبال کرده‌اند.
غنی‌نژاد: افکار عمومی در دنیای غرب مهم و تاثیرگذار است. برای مثال یکی از عواملی که سبب شد آمریکا در جنگ ویتنام عقب‌نشینی کند، کمپینی بود که از دانشگاه‌ها در آمریکا و اروپا شکل گرفت. آنها نمی‌توانند نسبت به افکار عمومی بی‌تفاوت باشند. اگر این کمپین بتواند روی افکار عمومی اثر بگذارد روی مسایل سیاسی نیز حتما اثرگذار خواهد بود. منتها مشکل این است که این کمپین در زمینه‌ای به وجود می‌آید که فضا کاملا سیاسی و علیه ایران است. یعنی اگر اکنون در آمریکا نظرسنجی صورت گیرد، شاید نظر بیشتر مردم این باشد که ایران به دنبال تولید سلاح هسته‌ای است. بنابراین اثر گذاشتن روی آنها دشوار است. مگر آنکه این اثرگذاری از سوی نهادهایی صورت گیرد که پذیرفته شود. البته بخشی از موفقیت یا عدم توفیق این کمپین متاثر از رویکردی خواهد بود که دولت ایران در عرصه روابط بین‌الملل در پیش خواهد گرفت.
شکل‌گیری این کمپین با محوریت ایران دارای چه ملزوماتی است؟ جنبش‌های مدنی در یک قرن گذشته، اغلب با به‌کارگیری شیوه‌هایی مانند اقامه دعوی حقوقی، تحریم، تحصن و بهره‌گیری از ظرفیت رسانه‌ها و تبلیغات به اهداف خود دست یافته‌اند؛ بنابراین پرسش بعدی این است که استراتژی این جنبش چه باید باشد؟
غنی‌نژاد: تجارت آزاد برابر است با روابط صلح‌آمیز، ایجاد مانع برای تجارت آزاد، در ذات خود، عملی تخاصم‌آمیز است. ادعای غربی‌ها این است که دولت را تحت فشار گذاشته‌اند. اما دولت را نمی‌توان از ملت جدا کرد و تحت فشار قرار داد. بر فرض محال حتی اگر غربی‌ها هدف درستی انتخاب کرده باشند و بخواهند دولت ایران را از انجام کاری منع کنند باز هم هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند. غربی‌ها نامناسب‌ترین وسیله را انتخاب کرده‌اند.
آیا من درست متوجه شده‌ام، شما بر این عقیده هستید که مبانی تجارت آزاد باید محور قرار گیرد؟
غنی‌نژاد:
بله همین طور است.
بهکیش: این کمپین که در مورد آن بحث می‌شود، ممکن است علیه مقوله تحریم در کل دنیا فعالیت کند یا فعالیت آن صرفا به موضوع تحریم‌ها علیه ایران معطوف شود. دیدگاه من این است که در این بحث روی ایران متمرکز شویم. با توجه به اینکه در دنیا تجارت آزاد محور قرار گرفته است، پیشنهاد من این است که استراتژی این جنبش نیز به گونه‌ای تعریف شود که بر محور روابط و تجارت آزاد استوار باشد. بر اساس همین اصل، غربی‌ها نمی‌توانند برای ادعایی که در هیچ دادگاهی ثابت نشده مانع تجاری ایجاد کنند. در این سو، اگر بخواهیم برای از میان برداشتن این موانع از ظرفیت‌های چنین جنبشی بهره بگیریم- که به طور قطع دولت جدید نیز به پشتیبانی از آن خواهد پرداخت- باید آمریکا را از اروپا جدا کنیم؛ چرا که فعالیت این جنبش در اروپا به چند دلیل آسان‌تر خواهد بود. نخست اینکه اقتصاد اروپا در وضعیت مناسبی قرار ندارد و دلیل دیگری که می‌تواند مورد توجه قرار گیرد این است که مشکلات ایران و اروپا تنها بر سر مساله هسته‌ای است.
ضمن آنکه اصول اروپایی‌ها محکم‌تر است و نسبت به آمریکایی‌ها اعتقاد بیشتری به دموکراسی دارند. دلیل چهارمی که می‌توان به آن افزود، این است که مبادلات تجاری ایران بیشتر با اروپا بوده است و اکنون که اقتصاد این منطقه دچار بحران شده است، آنان نیز علاقه‌مندند که مساله‌شان با ایران حل شود و تجارت‌ با ایران را از سر بگیرند.
بنابراین میان ایران و اروپا علایق متقابلی وجود دارد، در صورتی که برخی بر این عقیده‌اند که اروپایی‌ها به شدت تحت تاثیر آمریکایی‌ها هستند و غیر آن نمی‌کنند. من هم با این دوستان موافقم اما می‌گویم این دو را می‌توان از یکدیگر جدا کرد. اروپایی‌ها اکنون دچار مشکل هستند؛ پس بیاییم کمپین را ببریم در اروپا که اتفاقا نهادهای مدنی‌ قوی‌تری نسبت به آنچه در آمریکا وجود دارد، فعالیت می‌کنند. اما ایجاد ائتلاف با این نهادها و سندیکاها در اروپا مستلزم این است که برخی ایرانی‌ها که حتی از داخل آزرده شده بودند به میدان بازگردند و در این زمینه همکاری کنند زیرا انتخابات اخیر جو بسیار مناسبی در کشور به وجود آورده است. اگر به دموکراسی اعتقاد داریم باید در جهت خواسته مردم حرکت کنیم.
غنی‌نژاد: ببینید، مخاطب این کمپین بیشتر افکار عمومی است، منتها باید از پشتوانه‌ای قوی برخوردار باشد.
این پشتوانه چه باید باشد؟
غنی‌نژاد:
این پشتوانه، نویسندگان، اقتصاددان‌ها،‌ روشنفکران، فعالان مدنی، فعالان حقوق بشر و هنرمندان هستند که باید بتوانیم آنها را به عنوان نمایندگان جامعه مدنی قانع کنیم که آنان نیز مخاطبان همتای خود را در اروپا و به طور کلی در غرب برای پیوستن به این جنبش متقاعد کنند. خیزشی صلح‌آمیز که هدف بهبود روابط را دنبال می‌کند. در 24 خردادماه، حرکتی در ایران با عنوان تدبیر و امید شکل گرفت که همزمان «اعتدال» و «تعامل» در داخل و خارج از ایران را نیز شعار خود قرار داده است. البته این، صرفا خواست دولت نیست؛ این خواسته مردم هم بود که در انتخابات تبلور پیدا کرد. می‌خواهیم این پیام را از طریق جامعه مدنی ایران به جامعه مدنی دنیای غرب منتقل کنیم. البته نمی‌دانم تا چه حد می‌توان روشنفکران، اهل قلم و هنرمندان را قانع کرد که پای بیانیه‌ای که تجارت آزاد را اصل قرار می‌دهد، امضا کنند.
بهکیش: روشنفکران ما آزرده‌اند؛ باید کاری کنیم که روشنفکرها نیز به این حرکت بپیوندند. البته من فکر می‌کنم پس از 24 خردادماه، دیدگاه‌های آنان تا حدودی در حال تغییر است. من جایگاه روشنفکران را خیلی مهم می‌دانم.
چگونه باید روشنفکران را برای حمایت از این جنبش تشویق کرد؟ در شرایطی که می‌دانیم آنان نسبت به اصول تجارت آزاد دیدگاه مثبتی ندارند. به طور کلی چگونه می‌توان این اتحاد را در کشور به وجود آورد؟
غنی‌نژاد:
ببینید ما بر اساس منطق دنیا بحث می‌کنیم و منطق دنیا هم به طور اصولی تجارت آزاد است، حالا اگر برخی دولت‌ها این اصل را رعایت نمی‌کنند، مساله‌ای است که باید مورد تاکید و سرزنش قرار گیرد. به هر حال ما می‌خواهیم پیام صلح و دوستی مردم ایران را به گوش جهانیان برسانیم.
بهکیش: من فکر می‌کنم، روشنفکران ما در هشت سال گذشته، در بسیاری موارد روابط و جایگاهی را که برای فکر کردن و فعالیت نیاز داشتند از دست دادند. بنابراین آزرده‌ بودند. اما باور من این است که نگرش بسیاری از روشنفکران، قبل یا پس از 24 خردادماه تغییر کرد. در این انتخابات، اکثریت مردم به صورت قاطع رای دادند و روشنفکران بسیاری خود محرک بودند. مردم انتخاب‌ خود را کرده‌اند و پیام‌شان را دادند و این می‌تواند ابزار مناسبی برای این حرکت باشد.
غنی‌نژاد:‌ این یک فرآیند صلح‌آمیز است که در ایران آغاز شده و حامل پیام صلح است، البته برای آنکه به نتیجه برسد باید ممارست به خرج داد و مهم‌تر آنکه، این حرکت باید مورد پشتیبانی قرار گیرد. هدف کمپین این است که نه فقط دولت‌ بلکه، جامعه مدنی ایران نیز برای انتشار این پیام صلح‌آمیز، مهیا شود.

حال در شرایطی که گفته می‌شود، شکل‌گیری این خیزش مدنی یکی از موثر‌ترین شیوه‌ها برای مبارزه علیه تحریم‌ها است، این پرسش مطرح می‌شود که آیا ما دانش و هنر چنین کنش‌هایی را داریم؟
غنی‌نژاد:
اگر نداشته باشیم باید آن را کسب کنیم. اما این انتخابات نشان داد احساس مشترکی در ایرانی‌ها ایجاد شده و این می‌تواند شدیدا اثرگذار باشد. فکر می‌کنم ایرانی‌ها این هنر را دارند.
بهکیش: درزمان وقوع انقلاب مشروطیت، جمعیت ایران، حدود شش یا هفت میلیون نفر بوده است. اما 14 هزار نفر در سفارت انگلیس متحصن می‌شوند و تحصن آنان چند ماه طول می‌کشد تا سرانجام موفق می‌شوند مظفرالدین‌شاه را برای صدور فرمان مشروطیت مجبور کنند. آنها با بست نشستن و تحصن به هدف خود دست یافته‌اند. به هر حال این نوعی حرکت مدنی است که ایرانی‌ها بیش از 100 سال پیش آن را آزموده‌اند.

ارسال نظر