گفتمان اعتدال چگونه به وجود آمد؟
گفتمان آقاي روحاني بر محور اعتدال، متاثر از نگاه ايشان از گذشته و سابقهي ذهنياي بود كه از قبل داشتند. حتي زماني كه به دوستانشان توصيه كرده بودند حزب درست كنند مبناي تشكيل حزب همين اعتدال بود. به نوعي اعتدال يك گفتمان از دوره مجلس سوم يا دوم بود كه ايشان در غالب گروهي به نام عقلا درست كرده بود كه معتدلين اعضاي آن بودند.
آقاي روحاني يك اعتقاد هم داشته و دارد كه ايران را كسي به تنهايي نميتواند اداره كند. شايد اين اعتقادات اين مجموعه را ساخت. به هر رو 16 سال در دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي و تقريبا هشت سال اخير در مركز تحقيقات استراتژيك، به شكلگيري فكري ايشان خيلي كمك كرد.
شورای عالی امنیت ملی، یک نهاد امنیتی نیست
خيليها فكر ميكنند شوراي عالي امنيت ملي جايي امنيتي است؛ درحاليكه تصوير درستي از آن ندارند. شوراي عالي امنيت ملي زمان ما، در واقع يك كابينه در سايه بود. آقايان هاشمي و خاتمي شوراي عالي امنيت ملي بسيار برجستهاي را ميخواستند كه آقاي روحاني و تيم دبيرخانه، اين شورا را ايجاد كرد. در اين شورا معاونتهاي مختلف فرهنگي داشتيم، معاونت اقوام داشتيم كه بهترين و روشنفكرانهترين سياست قومي ايران در آن مقطع در شوراي امنيت ملي ايجاد شد، كميته اقتصادي داشتيم كه افراد برجسته اقتصادي در آن تردد داشتند. كميته محيط زيست داشتيم كه بخشي از اقدامات سالمسازي آب تهران از طريق دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي انجام ميشد و سياست خارجي و داخلي كه بخش اصلي كار آن بود.
مرکز تحقیقات استراتژیک، یک دولت سایه بود
در حقيقت اين مركز دولت سايه بود. در كنار آن ما مركز تحقيقات استراتژيك داشتيم كه آن هم پاتوق غالب افراد دانشگاهي بود. به يك نوع، ديدگاههاي امروز آقاي روحاني حاصل همنشيني 16 ساله با بخش اعظم روشنفكري و نخبگان جامعه است. به ويژه در اين 8 سال اخير چون نخبگان جامعه سرخورده بودند، مركز تحقيقات استراتژيك، يك مركز حاكميتي و پاتوقواره براي نخبگان بود. پروژههاي زيادي در مركز تحقيقات بود كه مجريان پروژهها در مورد عملكردشان توضيح ميدادند. جالب است بدانيد آقاي روحاني در روش تحقيق، بهطور مسلط نظر ميداد و ايرادات جدي در مورد روشهاي تحقيق ميگرفت كه اعضاي علمي از آن متعجب ميشدند.
بناي دولت اين نيست كه حرمت كسي را بريزد
حتما لازم نيست صرفا دولت آقاي روحاني كارهايي بكند. وقتي جامعه احساس ميكند يك سري كارهاي غير معقول صورت نميگيرد، آرام خواهد شد. واقعا در دولت تدبير و اميد قرار نيست در زندگي خصوصي مردم دخالت شود، بناي دولت اين نيست كه در ادارات در زندگي خصوصي افراد ورود كنند، بناي دولت اين نيست كه حرمت كسي را بريزد، بلكه بناي دولت بر اين است كه به فضل و فضيلت احترام قائل شود و آدمهاي بيفضيلت را بزرگ نكند. حتي كارهاي غيراخلاقي نكند.
باید کسانی سر کار بیایند که نماد اخلاق باشند
الان در جامعه واقعا بياخلاقي رواج يافته است. زماني در گذشته بحثي در مورد رسانه اخلاقي داشتيم. بعد فكر كردم اصلا مگر ميشود رسانه اخلاقي شود؟ روزنامه من چطور ميشود اخلاقي شود؟ روزنامهاي كه قرار است خبر دولت و سخنرانيها را بزند كه همه غيراخلاقي است و وقتي برخي بايد يكسري گفتوگوهاي غيراخلاقي را بازتاب بدهند، اخلاقي عمل كردن در رسانه اصلا شدني نيست. باید در عرصه كاري افرادي بيايند كه نماد اخلاق باشند، در عرصه آموزش كسي بيايد كه نماد علم جامعه باشد، جامعه احترام به علم و احترام به استاد را حس كند. نه نماد بداخلاقي را.
نهادسازی مهمترین کار دولت آینده
من
معتقد به نهادينهسازي سياسي در ايران هستم كه متاسفانه در ايران وجود
ندارد؛ اگر آقاي روحاني بتواند نهادبندي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و... مناسب
را بهوجود بياورد، دستاوردهاي خوبي را شاهد خواهيم بود. هر پديدهاي در
جامعه از اخلاق گرفته تا مشاركت و.. متشكل از دو ضلع، يكي نهاد و يكي فرهنگ
هستند؛ تا اين دوضلع آن درست نشود، آن پديده از بين ميرود. نمونه بارز آن
اينكه ما بعد از انقلاب اسلامي نتوانستيم بسياري از مفاهيم انقلاب اسلامي
را نهادسازي كنيم و امروز وجود ندارند. انقلاب يك هژموني ميشود و
هژمونيها كنار ميروند. پس بايد به فكر نهادبندي باشيم. در دوران آقاي
خاتمي سعي شد مقداري از اين امر مهم انجام شود، شوراي مدارس داشتيم شكل
ميداديم؛ اما در انجمنهاي صنفي خيلي گسترده نتوانستيم نهادسازي كنيم. به
نظر من يكي از كارهاي مهم بايد اين مساله باشد.
در کشور ما دموکراسی رادیکال حاکم است و این خوب نیست
يكي از اقدامات مهم است. در عرصه سياسي هم يكي از كارهاي مهم نهادهاي حزبي است. من يك نظر انقلابي دارم و يك نظر واقعگرايانه. در نظر انقلابيام همين نوع انتخابات را بيشتر ميپسندم كه به آن دموكراسي راديكال ميگويند. يك نوع دموكراسي كه در غرب شكل گرفته هيمنه حزبي است كه مردم به احزاب رأي ميدهند و به عبارتي دموكراسياي است كه توسط احزاب كنترل ميشود؛ اما ما نوع انتخابات مان در ايران دموكراسي راديكال است كه يك باره شب انتخابات يك نفر ميآيد وموج پشت او راه ميافتد؛ اما اين براي ثبات كشور مفيد نيست. برخي دوستان من كه گرايششان مطالعات فرهنگي با ديدگاه انتقادي است به من ايراد ميگيرند چرا دنبال نهادبندي هستيد. دموكراسي راديكال خوب است. پاسخ من اين است كه اين نوع دموكراسي لذتبخش است اما موجب ثبات جامعه نميشود، ضررهاي خود را هم دارد، انحراف ميآورد و اشتباه ميكند. كمااينكه در تاريخ ما هم رخ داد.
باید عقلانیت را حاکم کرد
در حوزه اجرايي هم بايد عقلانيت حاكم شود؛ وقتي اين محقق شود و افرادي روي
كار بيايند كه براساس عقبه كارشناسي حرف ميزنند و تصميم ميگيرند، حتما
اين وضع بهتر از قبل خواهد شد. اگر در دولت آقاي روحاني نخبگان جايگاه پيدا
كنند، روند مناسبي را شاهد خواهيم بود. امروز دنيا با نخبگان، با فكر و با
ايدههاي جديد جلو رفته است. اقتصاد اروپا و امريكا ورشكست ميشود، چهار
نظريهپرداز ميآيند و اثرگذار ميشوند. دنيا مرهون نظريهپردازان بزرگ است
يا در سياست ميآيند و تاثيرگذارند.
جامعه ما باید نقدپذیر باشد
متاسفانه ما فضايي را در جامعه ايران درست كرديم كه آدم نظريهپرداز بزرگ، نه اينكه نداشته باشيم؛ شناخته نشدند. من تعبيري دارم كه كسي كس نميشود در ايران. اين فضا بايد در ايران باز شود و اين امر زماني محقق ميشود كه نظريهپرداز، اول شالودهشكني ميكند؛ يعني كسي وقتي نظريهپرداز ميشود، پارادايم درست ميكند كه پارادايمهاي قبلي را شالودهشكني كند و شالودهشكني نقد و انتقاد است. جامعه ما بايد نقد و انتقاد را بپذيرد.
نامه ای به وزیر آموزش و پرورش آینده و خواهشی از او
هر فردي وزير آموزش و پرورش شود از حالا ميخواهم يك نامهاي برايش بنويسم. نميدانم چه کسی وزیر می شود اما خيلي دوست دارم يك فرد دانشگاهي معتبر وزير آموزش و پرورش شود. ميخواهم از وزير خواهش كنم از كتب دبستان شروع كند به بچهها ياد بدهد كه نقد كنيد و انتقاد كنيد. چرا آقاي هاشمي از نيشابور به كازرون ميرود يك جا بچه نقد نميكند؟ ما هم ياد نگرفتيم به نقد بچههايمان احترام بگذاريم، نقد كنيم، نقد بشنويم؛ چرا؟ چون ما هم در مدارس ياد نگرفتيم و بچههاي ما هم در مدارس ياد نگرفتند.