در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۶۹۲۵
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۲:۰۴
چگونه بحران ها را مدیریت کنیم؟
ما در مدیریت بحران مشکل داریم. بحران به سرعت ظرف چند ساعت یا چند روز، از وضعیت نارنجی به وضعیت قرمز تبدیل می شود و از شورای تامین به شورای امنیت کشور و از آنجا به سرعت به شورایعالی امنیت ملی منتقل می شود و مساله ای که در حد یک مساله متوسط امنیت داخلی است، به عنوان یک بحث ملی در دستور شورایعالی امنیت ملی قرار می گیرد. در واقع به دست خود مساله ای کوچک را به عنوان معضلی بزرگ جلوه می دهیم.
یکی از اصول مهمی که در بحث مدیریت بحران باید مدنظر قرار گیرد این است که نباید بحران را بزرگ تر از حد خود دید و تبلیغ کرد.
گاهی مدیران رده پایین برای فرار از مدیریت بحران محدود، آن را بزرگ جلوه می دهند تا حل آن را به مدیران رده بالاتر محول کنند. من در سخنرانی سال 1379 در سمیناری امنیتی که در وزارت کشور برگزار شده بود، گفتم که ما در مدیریت بحران مشکل داریم. بحران به سرعت ظرف چند ساعت یا چند روز، از وضعیت نارنجی به وضعیت قرمز تبدیل می شود و از شورای تامین به شورای امنیت کشور و از آنجا به سرعت به شورایعالی امنیت ملی منتقل می شود و مساله ای که در حد یک مساله متوسط امنیت داخلی است، به عنوان یک بحث ملی در دستور شورایعالی امنیت ملی قرار می گیرد. در واقع به دست خود مساله ای کوچک را به عنوان معضلی بزرگ جلوه می دهیم.

به لحاظ ساختاری احتمال وجود چند دلیل برای بروز چنین اتفاقاتی در کشور وجود دارد:

نخست اینکه نظام از هر کنش اجتماعی نگران است و به سرعت در بالاترین سطح، واکنش نشان می دهد. 

دوم اینکه مسوولین رده های میانی، نگران پیامدهای تصمیم های خود هستند و برای استحکام می خواهند آنها را به تایید مقامات رده بالا برسانند. 

سوم اینکه اصولا در نظام ایران در هر تصمیمی برای مشروعیت یابی بیشتر تلاش شود تا به تایید بالاترین رده تصمیم گیری برسد و همین امر هم موجب سلب مسوولیت رده های پایین تر می شود. از سوی دیگر چون بالاترین رده ها مایل به نوعی اجماع نظر هستند، از میان پیشنهادات، معمولا حد وسط مورد تصویب قرار می گیرد که تقریبا کمتر مثمر ثمر خواهد بود. 

چهارم، غوغاسالاری سیاسی است که می تواند نظام مدیریت کشور را فلج کند تا سیاست زدگان از هر تصمیمی برای از میدان به در کردن حریف بهره گیرند. پس برای در میدان ماندن، ضرورت دارد میدان را خالی کرد تا بالاترین مسوول تصمیم گیری کند. این ویژگی در سیاست گذاری ما کم و بیش وجود داشته است.

پنجم، نداشتن تجربه و تخصص لازم برخی افرادی است که در رده های مختلف مسوولیت قرار دارند، یعنی ممکن است این افراد از تخصص و دانش کافی بهره ای نداشته باشند. 

ششم، عدم گزارش دهی صحیح است. معمولا حادثه ای که رخ می دهد، در گزارش های مربوط بزرگ نمایی می شود. متاسفانه گزارش دهی در کشور از دقت کافی برخوردار نیست. در شهری اگر اتفاقی می افتد، در همان تلکس اولیه از طرف فرماندار یا نیروی انتظامی آنجا، گزارش دقیقی ارسال نمی شود. به یکباره حادثه را بزرگ می کنند و فورا ماجرا را به آمریکا و صهیونیسم بین الملل ارتباط می دهند! به طوری که تصویر واقعی از آن مساله به مسوولین بالا نمی رسد و متاسفانه واقعیت ها با اغراق و مبالغه توام می شود.

هفتم اینکه گاهی از افرادی که به آنها مسوولیت می دهیم، حمایت کافی نمی کنیم. وقتی فردی در حیطه وظایف کاری خود کاری را انجام می دهد، اگر اشتباه هم کرده باشد (اشتباه، نه خیانت)، باید از او حمایت شود و اشکال او را مرتفع و تذکرات لازم داده شود، اما ناگهان او را بی حیثیت می کنیم؛ در حالی که این گونه برخوردها نه با اصول حکومت داری و نه با اصول اخلاقی سازگار است.

منبع: کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای / نوشته دکتر حسن روحانی
به نقل از: عصرایران
ارسال نظر