از آنجا که مطبوعات ایران تاریخ پر فراز و نشیبی را طی کرده است و فعالان این حوزه همیشه با مشکلات و محدودیتهایی مواجه بودند، از این رو برای ارزیابی وضعیت رسانه و مطبوعات کشورمان و بررسی جایگاه رسانه در ایران، گروه فناوری خبرگزاری دانا گفت و گویی با جواد دلیری، سردبیر روزنامه اعتماد ترتیب داده است که در ادامه میآید.
رسانه در کشور ما چه جایگاهی دارد؟ به جایگاهی که باید رسیده است یا نه؟
اگر از بیرون به حوزه مطبوعات بنگریم، نگاه و برخورد با مطبوعات و
روزنامهنگاران، داوریها، انتظارات و اظهارنظرها هنوز هم حاکی از نگاهی
نامهربانانه، ابزاری و تبلیغاتی است؛ نگاهی که فرصت و فضای تجربهکردن روزنامهنگاری
و مطبوعات آزاد، مستقل و کثرتگر را به شدت از جامعه ما گرفته است و از این رو،
روزنامهنگاران ایران، امروز هم کموبیش با همان مسایلی روبرو هستند که از سپیده دم
تولد مطبوعات در ایران حضور خود را به رخ کشیده است.
از زاویه نگاه به درون نیز سایه عدم حرفهایگرایی و نیز عدم تحقق و تامین
آزادی، استقلال و امنیت حرفهای، فقر آموزش تخصصی، سیاستزدگی، جابهجایی سریع و
گسترده نیروی انسانی و ... همچنان بر این حوزه سنگینی میکند.
به عقیده من مطبوعات به جایگاه اصلی خود نرسیدهاند و جایگاهی که باید داشته باشند هنوزپیدا نکرده اند.
آیا می توان گفت همین مشخص نبودن جایگاه مطبوعات، دلیلی است که باعث عدم کیفیت در مطبوعات می شود؟
همانگونه که اشاره داشتم اغلب رسانهها و مطبوعاتی که در کشور در حال فعالیت هستند، محدودیتهایی دارند و این محدودیتها فقط محدود به وجود خط قرمزها نیست، بلکه مشکلات داخلی، اعم از مشکلات مالی و کمبود نیروهای حرفهای از دیگر محدودیتهای این عرصه است که البته این محدودیتها برای مطبوعات و رسانههای دولتی بسیار پررنگ تر است.
خلاصه
تر اینکه، مشکلات معمول مطبوعات امروز ایران در چهار حوزه تعریف مى شوند:
مشکلات قانونى و سیاسى، مشکلات اقتصادى، مشکلات آموزشى، مشکلات حرفه اى.
شما کمتر روزنامه اى را پیدا مى کنید که در میدان گسترده اطلاع رسانى امروز، با دیدگاه ها و
تعاریف سلیقه اى با مقوله اى به نام «خط قرمز» مواجه نباشد. در
حالى که میدان محدود اطلاع رسانى در انتخابات ریاست جمهورى- از سوى
رسانه ملى- بازتر شد، همه اثرات مثبت آن را شاهد بودیم. همین اعتماد را باید مطبوعات
ما هم تجربه کنند و مسوولان مربوطه متوجه باشند که در مقام تعاریف قانونى از مساله
آزادى بیان و اطلاع رسانى با محک و سنجشى به نام «خط قرمز»، سلیقه اى
برخورد نکنند.
بنابراین شما وجود خط قرمزها را بزرگترین مانع فعالیت رسانه ها و مطبوعات می دانید؟
البته باید به نکته ای هم اشاره کنم که تنها بخشی از این مشکلات مربوط
به مسایل دولتی و قوانینی است که در این حوزه وجود دارد، بخش مهم و اساسی آن
مربوط به خود مطبوعات است، مانند عدم به کارگیری و تربیت نیروی متخصص، همچنین نبود
یک صنف برای این رشته، که این عوامل باعث شده تا متاسفانه مطبوعات کشور به صورت
حرفه ای اداره نشوند و نیروی ماهر و کارآمد هم تربیت نشود، متاسفانه بیشتر افرادی
هم که در این رشته تحصیل می کنند به دلایل مختلف حاضر به کار در این رشته نیستند.
باید گفت که تجربه و تحصیلات دو بال اساسی یک روزنامه نگار هستند که
هر کدام از آنها بدون دیگری فایده ندارد و فرد نمی تواند روزنامه نگار ماهری باشد.
اما در حال حاضر کم پیش میآید روزنامهنگاران و خبرنگاران ما این دو را باهم
داشته باشند.
وابستگی رسانه ها و مطبوعات به دولت و ارگان های دولتی را چگونه ارزیابی می کنید؟
در حال حاضر در ایران ما هیچ رسانه مستقلی نداریم که بتواند دخل و خرج
خود را یکی کند و همین امر زمینه ساز مشکلات فراوان برای مطبوعات می شود که گاهی
این مشکلات غیر قابل جبران خواهد بود. متاسفانه در ایران اداره کردن یک رسانه به
صورت مستقل بسیار مشکل است که در یک سال اخیر به دلیل بالا رفتن قیمت ها، این امر
تا حدودی غیر ممکن شده است. رسانه هایی هم که امروز موفق هستند و تا حدودی در بین
مردم از جایگاه خوبی برخوردارند، سالها ضرر دادند و به نوعی قبلا سوبسید پرداخت
کرده اند تا امروز بتوانند از آن استفاده کنند.
دستمزد کم روزنامه نگاران را هم باید به عوامل گفته شده اضافه کرد،
عواملی مانند عدم ثبات شغلی، توقیف روزنامه ها، ورشکستگی ... عواملی هستند که باعث
می شوند رغبت روزنامه نگاران به این شغل کم باشد، چرا که همان طور که گفته شد این
شغل صنف و بیمه ندارد، در صورتی که روزنامه نگاران شغل پر زحمت و پر فعالیتی دارند
اما درآمد آنها پاسخگوی زندگی امروزه آنها نیست، به همین دلیل روزنامه نگاران را
به سوی چند شغلی بودن می کشد که همین امر باعث می شود که بهره وری کار آنها پایین
بیاید.
موضوعی که مطرح است اینکه استقلال مطبوعات چقدر در تقویت جایگاه آنها موثر است؟
باید مشخص کنید منظور از استقلال چیست؟ ببینید اگر مراد از استقلال، استقلال تحریریه است که، یعنی اینکه تحریریه بتواند به اختیار خودش به سوژهها و موضوعات نزدیک شود و بدون هیچگونه احساس فشاری تا حد امکان به طرح و بحث پیرامون موضوع بپردازد.
مهمترین موانع در همه جای دنیا مالکان خود رسانهها هستند، چراکه تحریریه ها اغلب به دنبال آن هستند که به اخبار پرداخته و پیرامون آن بحث کنند و موارد مبهم را آشکار کنند از این طریق جامعه را مطلع کنند. اما مالکان رسانهها اغلب اهداف اقتصادی و سیاسی دارند و همانند تحریریهها هدفشان آگاهی بخشی و دانش افزایی نیست.
نکته دیگر اینکه مطبوعات ما کم جان هستند: جداى از کم جان بودن مطبوعات ما از نظر پوشش هاى خبرى در حوزه هاى مختلف، از حیث اقتصادى نیز توان لازم را نیافته اند.
تصدیق مى کنم که مطبوعات، وقتى از نظر اقتصادى با خطر قطع انتشار
مواجه باشند، آفت بلافصل چنین وضعیتى به عدم استقلال مطبوعات ما- به ویژه از
نظر آزادى قلم و انتشار اطلاعات- منتهى مى شود. اگر در همین رابطه حتى
آگهى هاى بازرگانى را نیز به دولتى تبدیل کنیم و همین آب باریکه را به
روى آنها ببندیم، چه اندازه به مطبوعات خدمت کرده ایم. بى گمان وقوع چنین
رخدادى به معناى زدن تیر خلاص بر پیکر نیمه جان مطبوعات ما قلمداد خواهد شد.
فقط در حد یک جمله یادآور مى شوم که؛ خدمت اصلى به مطبوعات ما
تنها در گرو رساندن آنها به استقلال مالى است. استقلالى که مطبوعات ما را در
چارچوب هاى پذیرفته شده قانونى فعال و
پویا مى کند و آنگاه شاهد اطلاع رسانى مناسب تر و آزادانه ترى
خواهیم بود.
خبرگزاریها تا چه حد توانستند بستر لازم را برای فعالیت حرفه ای روزنامه نگاران فراهم کنند . آیا این تکثر توسعه دهنده بوده و یا مانع رشد حرفهای روزنامه نگاری؟
خبرگزاری ها در چند سال اخیر بسیار برای فضای رسانه ای ایران مفید بودند و توانستند، انحصار خبری را بشکنند، تا قبل از این تنها خبرگزاری های دولتی فعالیت میکردند که با نیروی زیاد بهره وری کمی داشتند.
زمانی چند خبرگزاری داشتیم اما آنچه که در این چند سال اخیر شاهد آن بودیم فعالیت چندین خبرگزاری در کشور است. وجود این تعداد خبرگزاری در کشور بد نیست، اما به شرط آن که این خبرگزاری ها تخصصی کار کنند، یعنی این که حیطه و زمینه کاری خود را مشخص کنند و در آن زمینه فعالیت کنند نه این که هر وقت هر مطلبی را که دوست داشتند روی صفحه خبرگزاری خود قرار دهند، تخصصی شدن در هر زمینه ای هم نیاز به متخصصان آن رشته دارد و مدیران خبرگزاری ها باید این امر را قبول کنند، البته این امر به نگاه مدیریت کلان بستگی دارد که این نگاه را باید تغییر داد.
روزنامههایی که بههرحال محدودیتهای شدیدی دارند. روزنامههای دولتی که تکلیفشان معلوم است و روزنامههای غیردولتی که از این محدودیت رنج میبرند، خیلی نمیتوانند گفتمانهای موجود در جامعه را بازتاب بدهند. رادیو و تلویزیون هم که تکلیفش معلوم است. خبرگزاریها هم به همین شکل است. ما زمانی دو خبرگزاری داشتیم؛ واحد مرکزی خبر و ایرنا. حالا دهها خبرگزاری ایجاد شده است اما سوال این است که در عمل چند خبرگزاری خصوصی و چند خبرگزاری دولتی هستند ؟ و کدام یک و به چه میزان بسترها و زمینههای لازم برای فعالیتهای حرفهای را فراهم میکنند؟ واقعا کدام یک، دیدگاهها، عقاید و تفکرهای مختلفی را که در جامعه وجود دارد عرضه میکنند و به تعامل با یکدیگر میگذارند؟
من معتقدم در این فضا، عملکرد غیراقناعی و عدم پاسخگویی رسانههای داخلی به نیازها و کنجکاویها و تنوعهای موجود در جامعه باعث شده است که رویکرد بخشی از مخاطبان داخلی این رسانهها متوجه رسانههای برونمرزی شود که بسیاری از آنها حسننیت ندارند و دلسوز نیستند و از نمایندگیهای خاص سیاسی و قدرتها دفاع میکنند اما به دلیل ضعف عملکرد رسانههای داخلی در بعضی مواقع از یک موضع برتری بهرهمند میشوند.
با این عملکرد ضعیف رسانهای شاید اینگونه به نظر برسد که مخاطب راهی جز انتخاب از بین پیامهای رسانهای سطحی، چیزی ندارد اما عدهای اعتقاد دارند که همین گرایش به اینگونه رسانهها میتواند پلی باشد برای اینکه مخاطب خودش را ارتقا دهد. نظر شما چیست؟
بله، اینها پلی هستند بین مخاطب سادهپسند و سطحینگر با مخاطبی که محتوا و عمق پیام را در اولویت قرار میدهد. اما به شرط اینکه این پل در جایی بسته نشود و معبر تلقی شود نه توقفگاه.
مخاطب در ایستگاه رسانه مانند مطبوعات عامهپسند برای همیشه توقف نکند بلکه از آن به عنوان یک معبر برای رسیدن به یک مرتبه بالاتر استفاده کند. اما این مثلا برای همین مطبوعات عامهپسند حتی اگر این نقش را هم قایل نباشیم بالاخره جنبه سرگرمی سالم را دارند هرچند رسالتی را مبنی بر رشد آگاهی و پاسخگویی به نیازهای مخاطب برعهده ندارند و فقط به سرگرمی توجه میکنند.
بنابراین با وجود مطبوعات زرد مخالفتی ندارید؟
ببینید بحث مطبوعات زرد از قدیم مطرح بوده است، چیزی که ما آن را مطبوعات زرد می نامیم، مخاطب را به عنوان بازار یا کالا یا شی قلمداد می کند و مخاطب را در برخوردی تعاملی مد نظر دارد. رسانه های زرد، الزاما با قطع متفاوت منتشر نمی شوند و ساده نویس نیستند. حتی توجه به جذابیت های ژورنالیستی به معنای زرد بودن آنها نیست و در مرز حوزه آکادمیک و کار خبر رسانی فعالیت می کنند.
اما در تعریف کلاسیک، هر چیزی که جنبه خبری در آن به جنبه تحلیلیش غلبه داشته باشد و کمتر از تصویر استفاده کند، ممکن است ویژگی مطبوعات زرد شمرده شود.
می توان گفت سطل کاغذ باطله های بخشی از نشریات، ورودی بخشی از نشریات دیگر است و خبر هایی که شانس گذر از فیلتر رسانه های مصلح را پیدا نمی کنند، شانس این را دارند که وارد تور نشریات زرد شوند !
به نظرم باید این جنبه را نیز برجسته کرد که ویژگی مطبوعات زرد،
«فقدان کم ترین اخلاق» است. در نتیجه به جای انتشار اخباری که صحت و سقم آنها
قابل بررسی است، به شایعات میدان می دهند .
این نکته را هم اشاره کنم که اما امروزه با توجه
به رشد فضای اینترنتی و رسانههای آنلاین این عرصه بیشتر درگیر فضای زرد شده است.
وجود سایتهای این چنینی فضای مخدوش و درهمی را در عرصه اطلاع رسانی به وجود آورده
است و تمیز اخبار حقیقی از خبر کذبی که میخواهد جریان سازی کند، بسیار مشکل است.
اما به هرحال ارایه سریع اخبار عامل رشد این سایتها و خبرگزاریها بوده است و
معتقدم در رسانههای مکتوب کم کاری شده است.