به گزارش خبرگزاری دانا و به نقل از مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «اخلاق در عصر مدرن» نوشته رضا داوری اردکانی عصر دیروز سه شنبه 12 شهریور ماه در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
دکتر رضا داوری در این نشست گفت: عنوان کتاب را ناشر اختیار کرد معمولا ناشران در اختیار عنوان ذوق بیشتری به خرج می دهند اما از نظر من این کتاب اخلاق در قرن مدرن نیست. البته برای برخی از مطالب این کتاب می توان این عنوان را برگزید. ولی برای همه مطالب عنوان اخلاق در عصر مدرن مناسب نیست.
وی افزود: مساله من این بوده که آیا فلسفه از عمل جدا می شود؟ نظر و عمل چه نسبتی با هم دارند؟ فلسفه با عمل چه نسبتی دارد؟ آیا عمل آنچه صورت می گیرد نیست با این رویکرد پس آن چه واقع می شود با فلسفه چه نسبتی دارد؟
وی درباره علت اهمیت حکمت عملی گفت: فلسفه امروز نمی تواند از حکمت عملی جدا باشد. نمی دانیم در دنیای امروز چه می کنیم و چه بر سر ما می آید فلسفه باید کمک کند و ببینیم در چه راهی هستیم چرا که بحثهای انتزاعی به تنهایی نمی تواند راه به جایی ببرد.
استاد دانشگاه تهران یادآور شد: وقتی وارد بحث عمل و سیاست اخلاق می شویم سوال هایی ایجاد می شود از جمله اینکه اخلاق چیست؟ فرق عالم جدید و عالم قدیم در چه موضوعاتی است. از یک سو با تفکرات ارسطو در دوره رنسانس قدری مشکل داشتم و از سویی دیگر می خواستم بدانم در دوره جدید سیاست با اخلاق چه نسبتی دارد.
وی تصریح کرد: در واقع سیاست پاسخگوی اخلاق نیست نه اینکه سیاست ضد اخلاق باشد ولی نمی توان از سیاست توقع داشت از قواعد اخلاقی پیروی کند. مطلبی دیگری که موجب نگارش این کتاب شد این بود که در دهه 50 کتابی نوشته بودم با عنوان «وضع کنونی تفکر در ایران» دوستی از من پرسید در این کتاب هیچ نشانه ای از امید وجود ندارد در واقع می توانم بگویم آن کتاب نوحه سرایی آدمی بود که در عالم انتزاعیات به سر می برد بعد انقلاب آن دوست پرسید نوشته های این دوره پر از شور و امید است و البته جواب من موجه بود و وقتی قرار باشد عالمی دوام پیدا کند سیاست بر مدار اخلاق بگردد دیگر جای نامیدی وجود ندارد در واقع باید جامعه دینی این گونه باشد هرچند که برآورده شدن این توقع بسیار دشوار است.
داوری تاکید کرد: در جهان کنونی و توسعه نیافته برقرار کردن نظم اخلاقی و بوجود آوردن سیاست اخلاقی کار آسانی نیست. قصد توجیه کردن دشواری ها را ندارم و اینکه چرا پیش رفتن به سمت اخلاق دشوار است ما قصد داشتیم دنیای بسازیم که بر مبنای صداقت باشد ولی امروزه از در و دیوار دروغ می شنویم و زشتی می بینیم.
رییس فرهنگستان علوم یادآور شد: درست است که این موضوعات ظاهرا مسایل اخلاقی است و به فلسفه ارتباطی ندارد ولی اهالی فلسفه باید بپرسند چه عواملی مانع از اخلاقی بودن یک جامعه شده است.
وی ادامه داد: همه حرف های خوب می زنند و از عدل، دین، مهر و دوستی سخن می گویند اما در عمل طور دیگری رفتار می کنند. این جدایی زبان از عمل ریشه در چه چیزی دارد؟ چرا حرف از دوستی می زنیم ولی از کینه توزی هم دور نیستیم چرا به آسانی دروغ می گوییم؟ چرا به نام دین و تقوا توهین می کنیم و از افترا بیم نداریم! هرچند افترا و تهمت در تاریخ بوده است ولی دروغ آنهم به نام دین و به پشتوانه آن کاری بس غیراخلاقی است. اینها مسایل جامعه امروز ماست که نمی توانیم نپرسیم و نمی دانیم چه بر سر ما آمده است.
وی گفت: در این نوشته به مرز سیاست نزدیک شدم اما به سیاست نپرداختم نمی توان در مورد مسائل جامعه بحث کرد اما به سیاست نپرداخت. با این که هیچ اظهار نظری در باب مسائل سیاسی جامعه نکردم طبیعی است که سیاست باید پاسخگوی این مسایل باشد توقع این بود که جامعه اسلامی اخلاقی تراز جوامع دیگر باشد و باید جواب بدهند که چرا جامعه ما اخلاقی نیست جامعه ما می بایستی اخلاقی ترین جوامع باشد و آیا این جامعه از جوامع دیگر اخلاقی تر است؟!
داوری گفت: ما وقتی کتابی می خوانیم فکر نکنیم که چرا نویسنده برای من ننوشته است این درست است که هر کتابی مخاطبی دارد و اصلا نوشته بی مخاطب نیست. عیب این کتاب این است که مسئله امروز را می بینم. در جوانی به بسیاری از سخنرانی های راشد گوش می کردم. ایشان می گفت توقع نباشد که در جهان دروغ و ریا و غیره نباشد در واقع این مسائل همواره در جهان بوده و بعد از این هم در جهان خواهد بود. مضمون این جمله این است که اگر شما می خواهید اخلاقی باشید کاری کنید که قبح و زشتی از بین نرود.
وی یادآور شد: درد من این است که ما قبح دروغ را از بین می بریم. قبح بداخلاقی را از بین می بریم. زمان ما زمان نهیلیسم و نیست انگاری است. من این نهیلیسم را کنار گذاشته و در مورد فضایل اخلاقی نوشته ام در حالی که نوشتن در آن باب مشکل تر نبود.
وی در خصوص این نقد به کتاب که به مرجعی در آن ارجاع نداده گفت: می توانم مرجع بدهم ولی اصلا شان خودم را بالاتر می دانم که بخواهم بگویم چه کسی چه چیزی گفته است. شما سرتاسر کتاب ابن سینا را بخوانید هیچ جا با منبع مواجه نمی شوید. مسایل جامعه را گفته ام منبع به چه چیزی و به کجا بدهم! من کتاب نظری را ننوشته ام. به من می گویند روزنامه ای نوشته ای و عده ای می گویند مسایل کشور را مطرح نکردی پس من اینها را از کجا نوشته ام وقتی کلاه خودم را قاضی می کنم و می بینم با توجه به منابع عظیم طبیعی که در کشور داریم می توانستیم مدرسه بهتر، دانشگاه بهتر، بهداشت و بهداری بهتر، معلم بهتر و ... داشته باشیم اینها مسایل ما نیست؟
وی تاکید کرد: برخی دوستان می گویند اگر شما راجع به فلان فیلسوف غربی بنویسید شان شما حفظ می شود ولی این موضوع دغدغه من بود ممکن است اشتباهاتی هم باشد.