در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۸۲۰۲
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۹
درباره سیاست های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
NGOها سرمايه كافي براي اين كار ندارند. درحال حاضر سازمان‌هاي غيردولتي موجود در كشور نياز به كمك دولت دارند. اگر ما بخواهيم آنها را گسترش بدهيم و نهادهاي مدني را تقويت كنيم بايد دولت كمك‌شان كند تا راه بيفتند، چراكه متاسفانه هنوز در كشور ما نهادينه نشده‌اند. اما نهادهاي ديگري هستند كه مي‌توان از امكانات مالي آنها استفاده كرد.
از پشت ميز وزارت به احترام بلند مي‌شود، چند قدمي جلو مي‌آيد. صميمانه جواب سلام و صبح به خير را مي‌دهد و در صندلي كناري بدون هيچ ادعايي مي‌نشيند. احترام به مطبوعات و آرامش شخصي نخستين چيزي است كه در او جلب‌توجه مي‌كند و با دقت پاسخگوي سوالاتم مي‌شود. باور كنيم يا نه او فرزند آيت‌الله جنتي است كه معمولا مواضع تندي در عرصه سياست و بعضا نيز در حوزه فرهنگ دارد و اين فرزند امروز وزير فرهنگ و ارشاد است. گفت‌وگو را با اين سوال شروع مي‌كنم. آقاي وزير يعني ديگر آيت‌الله خيال‌شان از فرهنگ راحت است؟ تصوير لبخندي كه برچهره علي جنتي مي‌نشيند و مي‌گويد: «پدرم هميشه براي من عزيز است» نيز خالي از نكته‌ها نيست. قرار مصاحبه اول وقت تعيين شد و در حدود يك ساعت با وزير حدود 30 سوال را مطرح كردم؛ 30 سوالي كه شايد بتوان از همه وزراي ارشاد پرسيد. اين در واقع نشان مي‌دهد كه مسائل مبتلا به فرهنگ تقريبا در اين دهه‌ها يك سر مسائل ثابت بوده است و كماكان گويا در بر همان پاشنه مي‌چرخد. البته وسوسه اين سوال بارها بر من غلبه كرد تا كه از او بپرسم سايه پدر بر سرتان تا چه حد سنگيني مي‌كند؟ و آيا تاكنون به پدرتان نقد سياسي داشته‌ايد؟ نشد! يعني تعدد سوالات فرهنگي مجال نداد و حتي سعي شد از مقايسه با گذشته پرهيز شود. آقاي وزير براي توديع و معارفه معاونت هنري بايد به تالار وحدت مي‌رفت. با اين حال كه از برخي پرسش‌ها صرف‌نظر مي‌كنم اما آنقدر مصاحبه طولاني مي‌شود كه چندين بار تذكر اتمام وقت مي‌گيريم! پرسش‌هايي كه براي هر روزنامه‌نگاري اين روزها پيش آمده كه آيا در دوران وزارت ايشان شرايط امن براي روزنامه‌ها و روزنامه‌نگاران فراهم خواهد آمد تا امكان افزايش تيراژ مطبوعات به بالاتر از يك ميليون نسخه برسد؟ و براي امنيت روزنامه‌ها آيا وزارت ارشاد به اين سمت مي‌رود كه توقيف روزنامه‌ها كلا متوقف شود و شيوه‌هاي ديگري براي برخورد انتخاب شود؟ اما معاونت مطبوعاتي هنوز نامشخص است و آقاي وزير به ديگر پرسش‌ها پاسخ مي‌دهد.

امانتداري در جامعه ما دچار خدشه‌هاي جدي شده است! هتك حرمت و توهين به ديگران و اتهام زدن‌هاي ناروا جزو مواردي است كه در جامعه شديدا شايع است. درحالي كه در فرهنگ اسلامي و حتي ايراني خودمان چنين وضعيتي مردود است و بايد به دنبال علاجش باشيم. در اين زمينه تفاوت زيادي بين گروه‌هاي فقير و طبقه متوسط و برخوردار نيست و هركدام به نحوي درگير اين قضايا هستند

بايد از ديگر امكانات مملكتي استفاده كرد كه بخشي از آنها در اختيار شهرداري‌هاست. شهرداري‌ها مي‌توانند كمك بسيار خوبي به ايجاد فضاهاي فرهنگي كنند چراكه كار شهرداري تنها ايجاد اتوبان‌ها و جمع‌آوري زباله نيست بلكه ايجاد فضاهاي فرهنگي و هنري نيز جزيي از وظايف اصلي شهرداري‌ها است كه خوشبختانه در تهران توجه خوبي به اين امر شده است. اين كار بايد در همه شهرها انجام شود و شهرداري‌ها به اين مساله همت بگمارند

آيا معاونت‌ها در تصميم‌گيري‌ها و اختيار عمل معاونت خواهند بود يا صرفا مديران اجرايي دستورالعمل‌ها هستند؟ چراكه معاونت‌هاي منصوب شده تا امروز، تغييرات و بهبود شرايط را منوط به اختيارعمل در حوزه خود مي‌دانند.

مطمئنا آنها معاون و تصميم‌گير هستندو در انتخاب معاونت‌ها سعي شده است افرادي انتخاب شوند كه توانمند، كارآمد و قوي باشند و حتي از خود وزير قوي‌تر! چراكه قوت آنها قوت وزير است.

درباره انتخاب معاونت مطبوعاتي به نتيجه‌يي رسيده‌ايد؟

در اين مورد بعدا تصميم خواهيم گرفت.

آيا اسامي‌اي چون آقاي انتظامي كه از آنها در روزنامه‌ها اسم برده مي‌شود براي اين سمت انتخاب شده‌اند؟

اسامي زيادي در مطبوعات مطرح و براي آنها حدس و گمانه‌زني مي‌شود اما اگر به نتيجه‌يي برسيم رسما اعلام مي‌كنيم.

براي اينكه فرهنگ را به‌عنوان دغدغه در طبقه سوم جامعه وارد كنيد تا تنها دغدغه طبقه متوسط رو به بالا نباشد چه طرح و برنامه‌يي براي 100 روز ابتدايي دولت و چهارسال آتي پيش خواهيد گرفت؟ با توجه به اينكه اغلب حركت‌هاي راديكال و تندروي‌ها در اين طبقه اتفاق مي‌افتد و موافقان و مخالفان دولت‌هاي قبلي هم بيشتر در اين طبقه بودند. براي واكسينه كردن جامعه از حركت‌هاي راديكال بنابرگفته كارشناسان بهتراست كه طبقه فرودست يا فقيرفرهنگي هم موردتوجه قرارداده شوند. دراين خصوص چه انديشيده‌ايد؟

سوال دو بخش دارد و بهتر است ابتدا درباره اصل سوال توضيحاتي دهم. اين‌گونه طبقه‌بندي را در فرهنگ نداريم كه بگوييم طبقه فقير يا فرودستي داريم كه مورد بي‌توجهي قرارگرفته است و طبقه غني يا متوسطي كه برخوردار از فرهنگ هستند و بعد حركات راديكال در حوزه فقرا بيشتر اتفاق مي‌افتدو...

منظور از طبقه سوم و فرودست فقر فرهنگي است!

دوم اينكه تا حركت‌هاي راديكال را چه در نظر بگيريم. اگر مقصود حركت‌هاي خياباني است كه اختصاص به فقرا ندارد. به هر روي فرهنگ براي همه مردم است. اگر منظور از فرهنگ برخورداري از ميزان سواد و آگاهي‌هاي اجتماعي است طبيعتا برخورداري كساني‌ كه تمكن مالي بيشتري دارند از تحصيل و حتي استفاده از دانشگاه‌هاي خارج از كشور واقعيتي است اما اتفاقا بسياري از نخبگان ما از طبقه فقير هستند. تجربه نيز ثابت كرده كه كساني كه از لحاظ مالي متمكن هستند به جهت نداشتن دغدغه شغل وكار و تنگدستي، زياد به دنبال تحصيل نمي‌روند. بسياري از كساني كه نفرات برتر دانشگاه‌ها بودند يا افراد برجسته و نخبه‌اند از بين طبقات فقير برخاسته‌اند. اگر فرهنگ را به معناي عمومي بگيريم، مشكلاتش در بين طبقه متوسط به بالا خيلي بيشتر است و قرآن از آنها به نام مترفهين ياد مي‌كند. يعني آدم‌هايي كه وضع زندگي‌شان خوب است و دنبال عيش و نوش و زندگي خيلي مرفه هستند. اين دسته از نظر فرهنگي مشكلات‌شان زياد است. همين‌طور كه طبقه فقير هم مشكلات زيادي از نظر فرهنگي دارد و بسياري از مشكلات و ناهنجاري‌هاي اجتماعي امثال اعتياد، سرقت و بي‌بندوباري در آن بيشتر است. آنچه ما به‌عنوان وزارت فرهنگ بايد دنبال كنيم ارتقاي سطح فرهنگ عمومي براي همه مردم و همه طبقات و اقشار است. خوشبختانه براي اين منظور ساختاري تعريف شده است. درحال حاضر شوراي فرهنگ عمومي كه از طرف شوراي انقلاب فرهنگي ساختارش تعريف شده مسووليت اين كار را به‌عهده دارد و همه كساني‌كه به‌نوعي دست‌اندر كار مسائل فرهنگي كشورند در اين شورا حضور دارند و مرتبا ناهنجاري‌هاي اجتماعي را رصد كرده و براي آنها راه‌حل ارائه مي‌كنند. آنچه بيشتر دغدغه من است رسيدگي به فرهنگ عمومي و گسترش اخلاق در جامعه است. فرهنگ ما برگرفته از اسلام و فرهنگ ايراني خودمان است و همواره همراه با اخلاق و حفظ كرامت انساني بوده كه متاسفانه درحال حاضر در جامعه در حال افول است و امروزه در بين برخي طبقات دروغگويي در جامعه يك اصل شده و افراد حاضر نيستند با صداقت با ديگران برخورد كنند. امانتداري در جامعه ما دچار خدشه‌هاي جدي شده است! هتك حرمت و توهين به ديگران و اتهام زدن‌هاي ناروا جزو مواردي است كه در جامعه شديدا شايع است. درحالي كه در فرهنگ اسلامي و حتي ايراني خودمان چنين وضعيتي مردود است و بايد به دنبال علاجش باشيم. در اين زمينه تفاوت زيادي بين گروه‌هاي فقير و طبقه متوسط و برخوردار نيست و هركدام به نحوي درگير اين قضايا هستند. ملاحظه كنيد كساني كه امروزه در مطبوعات قلم مي‌زنند جزو نخبگان و روشنفكران جامعه ما هستند. به همان اندازه كه برخي از ناهنجاري‌ها را در طبقات ضعيف از نظر فكري مي‌بينيم در بين آنان نيز وجود دارد. مثلا برخي از مطبوعات خبري را بدون آنكه تحقيق كنند راجع به فرد يا گروهي درج مي‌كنند كه ممكن است موجب هتك حيثيت جمع يا فردي بشود و توجه ندارند كه اين خبرها يا مقالات نوشته شده برخلاف اصول و ارزش‌هايي است كه همه ما به آن باور داريم.

با عرض پوزش آقاي وزير منظور از طبقات فقير، در نسبت با مصرف محصولات فرهنگي در طبقات جامعه است كه اغلب آنها افرادي از جامعه‌اند كه از دانش عمومي و سطح مطالعه بالا بهره‌يي ندارند. دغدغه ما ترويج فرهنگ در جامعه است!

مشكلاتي كه شما اشاره مي‌كنيد در طبقات متوسط هم هست! در شهر تهران هم كه پايتخت كشوراست، اغلب مردم آنچنان تمكن مالي ندارند كه از همه فيلم‌هاي روي پرده سينما ديدن كنند يا به كنسرت‌ها بروند. ما بايد تلاش كنيم كه امكانات فرهنگي را به دورترين نقاط كشور ببريم. جاهايي كه سينما، امكانات فرهنگي و كتابخانه ندارند! اين از جمله مواردي است كه در سياست‌هاي راهبردي وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي آورده‌ام و تحت عنوان عدالت فرهنگي برنامه‌هاي آن را به مجلس تقديم كرده‌ام. عدالت فرهنگي يعني اينكه اولا براي فرهيختگان و هنرمندان امكانات برابر فراهم كنيم نه اينكه تنها بخشي از آنها از امكاناتي برخوردار باشند و بخش ديگري نتوانند استفاده كنند و ثانيا امكانات فرهنگي را به درون همه لايه‌هاي اجتماعي و به دورترين نقاط كشور ببريم به گونه‌يي كه آنها هم بتوانند مانند كساني كه در پايتخت زندگي مي‌كنند از امكانات فرهنگي- هنري استفاده كنند. ضمنا بايستي به مصداق گفته مولانا «آب كم جو تشنگي آور به دست» تشنگي ايجاد كنيم. بايد اين علاقه و رغبت را در افراد ايجاد كنيم كه خودشان اشتياق بيابند از فيلم‌ها و برنامه‌هاي مناسب سليقه‌شان استفاده كنند.

در اين 30 و چند سال علاقه‌مند‌سازي انجام نشده!

چرا، انجام شده و ما نبايد همه كارهاي گذشته را ناديده بگيريم. نگاه كنيد به نمايشگاه كتاب كه سالانه در تهران برگزار مي‌شود. اولا از همه شهرهاي ايران در آن مشاركت مي‌كنند و از اقشار و طبقات مختلف بازديد‌كننده دارد. كتاب‌خواني نيز در طول اين سال‌ها رواج يافته و قبل از انقلاب هرگز اين‌گونه نبود!

كاملا مخالفم آقاي وزير. سرانه مطالعه مردم و تيراژ كتاب‌ها خلاف اين را نشان مي‌دهد.

ممكن است تيراژ كم باشد اما كميت كتاب‌ها و عناوين زياد است. هنگامي كه مجموعا 64 ميليون نسخه كتاب در سال چاپ مي‌شود نشان‌دهنده آن‌ است كه فرهنگ كتاب‌خواني در كشور رشد داشته است. البته سينماها بعد از انقلاب اغلب فرسوده و از چرخه خارج شده‌اند و به جايشان سينماي جديدي ساخته نشده است.

علاقه‌مندي هم ايجاد نشد!

عدم علاقه‌مندي به سينما عوامل مختلفي دارد. در اوايل انقلاب ما دو شبكه تلويزيوني بيشتر نداشتيم كه در شبانه روز پنج ساعت برنامه پخش مي‌كردند اما اكنون ده‌ها شبكه داريد كه به‌صورت سراسري و استاني و24 ساعته در حال پخش برنامه هستند و فيلم و سريال دارند. به‌همين دليل تا اندازه زيادي مردم اشباع مي‌شوند. در گذشته مسائلي چون سينماي خانگي نبوده ولي اكنون بسياري از فيلم‌هاي سينمايي از طريق دي وي دي به منازل راه پيدا مي‌كند و مورد استفاده واقع مي‌شود. طبيعتا اقبال به سينماها كمتر است لذا در ايام تعطيل بيشتر خانواده‌ها يا كساني‌كه فراغتي دارند و مايل به خروج از منزلند به سينما هم مي‌روند.

در عين حال يكي از كارهاي اساسي كه بايد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به آن همت بگمارد و انجام دهد گسترش فضاهاي فرهنگي، سينمايي و زيرساخت‌هايي است كه بايد در نقاط مختلف كشور به‌ويژه مناطق محروم‌تر ايجاد شود تا همگان شرايط استفاده برابر داشته باشند.

بسياري از نمايندگان با قول ساختن سينما و سالن‌هاي فرهنگي و هنري يا حتي ورزشگاه‌ها در شهرستان‌ها مي‌توانند موفق به جلب آراي مردمي شوند اما نتوانسته‌اند به وعده‌هاي خود عمل كنند. مراكز فرهنگي يا كتابخانه‌هاي عمومي با كتاب‌هاي كم و محدودي كه در تهران هست در شهرستان‌ها وجود ندارد! به هزينه زيرساخت‌ها اشاره كرديد كه بسيار هزينه سنگيني دارد، آيا وزارت ارشاد چنين بودجه‌يي را در رديف خود لحاظ كرده است كه به فرض در دوسال آينده چند سالن سينما و مركز فرهنگي يا كتابخانه بسازد؟

تنگناهاي مالي كه در سال‌هاي اخير در كشور وجود داشته و هم‌اكنون نيز ادامه دارد باعث شده كه توجه دولت به بخشي از مسائلي كه آن را مهم‌تر مي‌دانسته معطوف شود. مثلا تامين كالاي اساسي مردم كه جزو ارزاق عمومي محسوب مي‌شود در اولويت بوده يا كمك به توليد براي ايجاد اشتغال كه جزو مسائل اساسي كشور است. بحث‌هاي فرهنگي هم مورد توجه قرار گرفته است اما حوزه فرهنگ آنقدر وسيع و گسترده است كه بخش اندكي از بودجه به اين‌گونه زيرساخت‌ها مي‌رسد. در حال حاضر پروژه‌هاي مختلفي در زمينه‌هاي سينمايي و ايجاد مراكز فرهنگي و هنري در شهرهاي مختلف در حال انجام است كه عموما نيمه تمام هستند و به‌خاطر گستردگي و محدود بودن امكانات، به طول انجاميده و بايد با تزريق پول به پايان برسد. همچنين گستردگي پروژه‌ها موجب شده كه تاكنون به‌طور مطلوب نتوانسته‌ايم اين فضاها را ايجاد كنيم. به‌نظر من بايد به دنبال راه‌حل‌هايي غير از اعتبارات دولتي بود. تنها اگر منتظر باشيم دولت كاري كند امكان ندارد اين طرح‌ها در كوتاه‌مدت به نتيجه برسد. بايد از ديگر امكانات استفاده كرد كه بخشي از آنها در اختيار شهرداري‌هاست. شهرداري‌ها مي‌توانند كمك بسيار خوبي به ايجاد فضاهاي فرهنگي كنند چراكه كار شهرداري تنها ايجاد اتوبان‌ها و جمع‌آوري زباله نيست بلكه ايجاد فضاهاي فرهنگي و هنري نيز جزيي از وظايف اصلي شهرداري‌ها است كه خوشبختانه در تهران توجه خوبي به اين امر شده است. اين كار بايد در همه شهرها انجام شود و شهرداري‌ها به اين مساله همت بگمارند.

نكته دوم اينكه بخش خصوصي بايد وارد سرمايه‌گذاري در اين حوزه شود و ما بايد شرايطي فراهم كنيم كه سرمايه‌گذاري در اين حوزه‌ها سودآور شود تا بخش خصوصي ترغيب شود. اگر قرار باشد ما بخش خصوصي را براي ساخت سينما جذب كنيم بايد اين سرمايه‌گذاري براي آن استفاده داشته باشد يعني بايد معافيت مالياتي براي آن قايل شويم و از نظر عوارض شهرداري و... بايد تسهيلات فراواني ايجاد شود كه وقتي فردي وارد اين حوزه مي‌شود در نهايت براي او سودآوري داشته باشد و اگر سودآور شد مي‌توانيم سرمايه خارجي هم برايش جذب كنيم.

از NGO‌ها هم استفاده خواهيد كرد؟

NGOها سرمايه كافي براي اين كار ندارند. درحال حاضر سازمان‌هاي غيردولتي موجود در كشور نياز به كمك دولت دارند. اگر ما بخواهيم آنها را گسترش بدهيم و نهادهاي مدني را تقويت كنيم بايد دولت كمك‌شان كند تا راه بيفتند، چراكه متاسفانه هنوز در كشور ما نهادينه نشده‌اند. اما نهادهاي ديگري هستند كه مي‌توان از امكانات مالي آنها استفاده كرد.

با توجه به ديدگاه شما به شهرداري و كمك آنها در مديريت فرهنگي كشور، آيا براي اينكه به تعامل سازنده با شهرداري‌ها برسيد طرحي داريد تا حوزه فعاليت‌هايتان براي هم تداخلي ايجاد نكند و همانند پرونده مولوي در كميسيون فرهنگي شوراي شهر تهران كه به‌علت تداخل حوزه‌هاي كاري با نظرمخالف وزير فرهنگ مواجه شد، نشود؟

اينها جزو وظايف شهرداري است. ما كه نبايد اين كارها را تصدي‌گري كنيم! آن مقداري هم كه الان وزارت فرهنگ و ارشاد تصدي‌گري مي‌كند را هم بايد واگذار كند. كار ما كار حاكميتي است. بايد براي فعاليت‌هاي فرهنگي كه در كشور صورت مي‌گيرد در اين وزارتخانه به‌عنوان نماينده دولت مجوز و تسهيلات لازم صادر و فراهم كنيم تا كار به انجام برسد. فعاليت‌هاي فرهنگي هنري جزو وظايف آنهاست كه بايد انجام دهند. در حال حاضر ديدگاهم نسبت به همكاري با شهرداري‌ها مثبت است. اخيرا در افتتاحيه استوديوي موزه موسيقي كه به همت شهرداري ايجاد شده حضور پيدا كردم تا مهر تاييدي زده باشم بر اين‌گونه فعاليت‌هايي كه شهرداري انجام مي‌دهد و از آنجاكه در آغاز كار هستيم حتما اين‌گونه همكاري‌ها را در قالب ضوابط و قراردادهايي خواهيم آورد تا اين حركت‌ها ادامه پيدا كند و شهرداري‌ها نيزا بدانند كه از كمك دولت برخوردار خواهند بود. دولت هم تشويق مي‌كند هم حمايت و هم نظارت ! حمايت مي‌كند كه نهادهاي غيردولتي اين كارها را انجام دهند، حالا چه انجمن‌هاي فرهنگي و هنري در سطح كشور يا شهرداري‌ها كه از پول خود مردم (عوارضي كه مي‌گيرند) خرج شهروندان مي‌كنند و اين حق مردم است كه در كنار كارهاي عمراني و خدماتي كه در شهرداري‌ها صورت مي‌گيرد از امكانات فرهنگي هم برخوردار باشند.

درباره خريد و تزريق كتاب به كتابخانه‌ها چگونه رفتار خواهد شد آيا از تمامي ناشران خريد صورت خواهد پذيرفت؟

اولا خريد كتاب براي كتابخانه‌ها نبايد صرفا براي كمك مالي به ناشر باشد (سياستي كه در گذشته وجود داشته). اگر قرار است حمايت كنيم بايد حمايت برابر از همه ناشران صورت گيرد و بين آنها تبعيض قايل نشويم.

نكته دو اينكه هر كتابخانه‌يي بنا به شرايط منطقه اين نوع خاصي ازكتب را مي‌طلبد و نوع كتاب اهدايي به آنها فرق مي‌كند! بايد كتابخانه‌هاي تخصصي در حوزه‌هاي مختلف ايجاد كنيم. اين روش درست نيست كه براي كمك به ناشر هزار جلدكتاب بخريم و در كتابخانه‌ها توزيع كنيم و كاري نداشته باشيم كه كتاب خواننده دارد يا خير. به‌طور مثال بعضي از كتاب‌هاي حوزوي كه به زبان عربي هستند براي بسياري از افراد جامعه ما قابل فهم نيست اما در كتابخانه‌ها توزيع مي‌شود كه هدر دادن اموال است. كتاب بايد جايي مصرف شود كه خواننده داشته باشد نه اينكه در قفسه‌ها حبس شود و بودجه‌ها به هدر رود.

از نگاه شما به توزيع كتاب متناسب با محله و منطقه سپاسگزارم اما در سياست‌هاي فرهنگي چقدر به فرهنگ‌هاي محلي بها خواهيد داد و از يكسان‌سازي پرهيز خواهيدكرد ؟

مردم هر منطقه‌يي از ايران نوع لباس و آداب و رسوم و موسيقي خاص خودشان را دارند و اين بخشي از فرهنگ بومي است. حتي دركنارپوشش‌هاي قومي و منطقه‌يي بايد به موسيقي خاص آنها نيز توجه ساير موارد فرهنگي را هم تقويت كنيم.

مردم هر منطقه مايلندكتاب‌هاي درسي خودشان هم به زبان مادريشان باشد، پيشنهادات اين قضيه را به مسوولان همكار در كابينه نخواهيد كرد؟

اين مساله به قانون اساسي برمي‌گردد كه تا چه حد مي‌توانند از زبان محلي خودشان استفاده كنند و اتفاقا جزو شعارهايي كه آقاي دكتر روحاني رييس‌جمهور محترم در مبارزات انتخاباتي‌شان بر آن تاكيد كردند همين مساله است كه بايد برايش برنامه‌ريزي كرد. الان چاپ كتاب به زبان‌هاي محلي صورت مي‌پذيرد و هر استان شبكه تلويزيون محلي خود را دارد. اما بومي‌سازي كتاب‌هاي درسي را بايد آموزش و پرورش بدان بپردازد و اينها جزو وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نيست و سياست‌هاي آموزش و پرورش نيز بايد در شورايعالي انقلاب فرهنگي و شورايعالي آموزش و پرورش تصويب شود. ما بايد زبان فارسي را به‌عنوان زبان ملي كشور كه همه اقشار از آن استفاده مي‌كنند زنده نگه بداريم و تقويت كنيم و نه تنها در داخل كشور كه در خارج كشور هم بايد بين ايرانيان و نسل جديدي كه در آنجا متولد شده و كاملا بيگانه با زبان فارسي‌اند گسترش دهيم و اين جزو وظايف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است. اگر در شوراي انقلاب فرهنگي درباره آموزش و كتب درسي به زبان مادري چيزي تصويب شود ما نيز اجرا مي‌كنيم.

ارتباط وزارتخانه با نهادي مثل حوزه هنري چگونه خواهد بود؟ در دولت قبلي برگزاري جشنواره‌ها و آلبوم‌هاي موسيقي يا حتي فيلم‌هايشان منوط به مجوز وزارتخانه شد كه قبل از آن احتياجي نداشت. اين مساله برطرف خواهد شد يا خير؟

اخذ مجوز براي فعاليت‌هاي فرهنگي هنري قطعي است. آنها قانونا موظف هستند درباره موسيقي، فيلم يا ساير فعاليت‌ها مجوز بگيرند و مسايل حاكميتي قانونا به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي واگذار شده است. در عين حال در فعاليت‌هاي فرهنگي- هنري آنها را حمايت وكمك خواهيم كرد.

آيا آلبوم موسيقي يا كتاب‌ها براي اخذ مجوز نشر اول به بعد دوباره نيازمند مجوز خواهند بود يا يك‌بار اخذ مجوز كافي است؟

آلبوم‌هاي موسيقي كه يك‌بار منتشر شود براي تجديد نشر احتياج به مجوز ندارد مگر تغيير گرافيك روي آلبوم. براي كتاب‌ها نيز هر تجديد نشر مجوز لازم ندارد مگر كتاب‌هايي كه قديمي هستند و بسته به شرايط روز بايد تغييراتي در آن ايجاد شود.

درباره موسيقي و براي حمايت از موسيقي اصيل ايراني و جلوگيري از افراط روا شده به اين هنر ارزشمند در صدا و سيما كه به‌گونه‌يي افراطي از نشان‌دادن آلات موسيقي پرهيز مي‌كند آيا رايزني براي رفع اين مساله خواهيد كرد؟

آنها بر اساس يك سياست و مساله فقهي كه به آنها اعلام شده است، مجاز نيستند كه آلات موسيقي را نشان دهند و سياست‌هاي ابلاغي به آنها نياز به رايزني ندارد.

براي دفاع و صيانت از حقوق هنرمندان در برابر لغو مجوزها و ممنوعيت برگزاري مراسم‌ها و كنسرت‌ها كه علاوه برخسارت مالي به هنرمندان، اعتبار وزارتخانه و مجوز آن‌را نيز در موضع ضعف قرارمي‌دهد، چه خواهيد كرد؟

به كرات اعلام كرده‌ام وقتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي براي فيلم، كنسرت يا تئاتر مجوز صادر مي‌كند بايد از مجوزش حمايت كند به‌خصوص هنگامي كه خسارتي به هنرمندان وارد مي‌شود. به‌طور مثال سرمايه‌گذاران فيلم‌هايي كه به‌خاطر فشار گروه‌هاي خاص از اكران برداشته مي‌شود متحمل خسارت مالي زيادي مي‌شود. بايد پاي اعطاي مجوز بايستيم. درعين حال بايد توجه داشت كه گاهي برخي از جريانات براساس ديدگاه‌هاي خاص مذهبي خود با انتشار كتاب يا نمايش فيلمي مخالفت كرده و بر اساس احساسات ديني برخورد مي‌كنند كه از حوزه توانايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي خارج است و گاه نيروي انتظامي يا ساير نهادها ورود مي‌كنند. اينكه در برخي شهرها اين جريانات بسيار قوي است و مانع مي‌شوند را بايد از راه ديگر حل كرد. به گذشته كاري ندارم كه چگونه عمل شده است اما نسبت به آينده اعتقادم اين است كه ابتدا در صدور مجوز دقت كنيم، پس از صدور از آن مجوز حمايت كنيم و افراد را نسبت به مسائل توجيه كنيم، چراكه كالاي فرهنگي توليد شده از طرف دولت جمهوري اسلامي به رسميت شناخته شده است و معنا ندارد كه گروهي بخواهند جلوي آن را بگيرند به‌ويژه گروه‌هاي خودسري كه احيانا خودشان اطلاعاتي ندارند و اغلب به تحريك ديگران راه مي‌افتند.

همه‌جا عناصر خودسر نيستند كه مانع برگزاري مخصوصا كنسرت‌ها مي‌شوند بعضا نيروي انتظامي هم مانع مي‌شود.

نيروي انتظامي در جايي كه مجوز صادر شده باشد مانع نشده و ورود پيدا نمي‌كند. گاهي در برخي از مراسم‌ها حاشيه‌هايي اتفاق مي‌افتد كه با آنها برخورد مي‌كند. مثل مسائلي كه اخيرا در برج ميلاد اتفاق افتاد. نيروي انتظامي بايد از موارد مجاز حمايت كند و بايد جلوي كساني را كه مي‌خواهند مانع برگزاري مراسم مجوزدار شوند بگيرد.

ضمنا امكان برگزاري كنسرت در همه شهرهاي ايران به‌خصوص مشهد در اين سال‌ها نبوده! در كشور ما قدرت مركزي (دولت) تصميم‌گيرنده است اما درباره برگزاري كنسرت اين مساله به‌صورت محلي مورد نقض واقع شده است. در اين خصوص رايزني خواهيدكرد؟

بايد تحقيق كنم كه آيا واقعا چنين چيزي وجود دارد يا خير؟ اين مساله قابل پيگيري است.

آيا خانم‌ها اميدوار باشند كه مي‌توانند براي همگان كنسرت برگزار كنند (چرا كه عهده‌داري فرهنگ به فردي سپرده شده است كه با فقه آشناست و مي‌تواند در اين خصوص راهگشا باشد؟)

آنها مي‌توانند براي خانم‌ها كنسرت برگزار كنند. تك خواني خانم‌ها از نظر اكثر فقها اشكال دارد و نبايد در حضور آقايان بخوانند.

درباره مشكلاتي كه اين روزها قبل و بعد از كنسرت‌ها پيش آمده است، بفرماييد. (يك لغو مجوز همراه با دستگيري نفرات و ديگري مشكلاتي كه گشت ارشاد در برج ميلاد تهران براي كنسرت‌هاي روز ششم و هفتم شهريورماه پيش آورد.)

درباره داشتن مجوز براي كنسرتي كه لغو شده ترديد دارم و در مواردي كه مجوز داشته برگزاري كنسرت مشكل نداشته بلكه نيروي انتظامي احيانا با نوع پوشش برخي از شركت‌كنندگان برخورد كرده است و اين بحث پوشش و عفاف و حجاب در جامعه است كه همه ما بايد به ارزش‌هاي اسلامي و ديني‌مان و اعتقادات مردم در سطح جامعه احترام بگذاريم و طبيعي است كه نيروي انتظامي براساس وظيفه قانوني خود با ساختارشكنان برخورد خواهد كرد. بايد به قانون احترام گذاشت.

وجود گشت ارشاد در شورايعالي انقلاب فرهنگي به رياست رييس دولت قبلي تصويب شده و از سال 85 ابلاغ و اجرايي شده است!

قانون در باب حجاب و عفاف مواردي دارد كه مجلس شوراي اسلامي تصويب كرده است و هرچه را نيز كه شورايعالي انقلاب فرهنگي تصويب كرده باشد مصوباتش در حكم قانون است.

شما در اين خصوص جلسه‌يي با شورايعالي انقلاب فرهنگي نخواهيد داشت كه اين مساله بازنگري شود؟

حتما شورايعالي تشكيل جلسه خواهد داد. اما در جلسات شورا قانون شكسته نمي‌شود چرا كه دولت مجري قانون است. اگر مجلس قانون را لغو نكرده تا وقتي‌كه وجود دارد بايستي به‌عنوان شهروند ايراني به آن احترام بگذاريم. اگر به مفاهيم فقهي هم كار نداشته باشيم بايد رعايت شوون ديني جامعه بشود.

آيا به جشنواره‌هاي غيردولتي يا مردمي از جمله جوايز ادبي و موسيقي يا همايش‌هاي فرهنگي هنري امكان برگزاري خواهيد داد؟

جشنواره‌ها مشكلي نخواهند داشت و براي برگزاري آنها را حمايت خواهيم كرد.

از موسيقي نواحي و بومي مناطق ياد كرديد كه هنرمندانش در چند سال گذشته در فقر و بدبختي مرده‌اند، هنرمنداني كه هر كدام ريشه‌يي بزرگ از فرهنگ ما بوده‌اند. صندوق حمايت از هنرمندان چرا فعال‌تر عمل نمي‌كند؟ آيا براي حمايت از آنها كاري خواهيد كرد؟

گذاشتن صندوق حمايت از هنرمندان اقدام خوبي بوده است اما كفايت نمي‌كند. يعني بايد بودجه‌يي را كه براي آنجا در نظر مي‌گيرند، بتواند حداقل حمايت مالي را از هنرمندان اعمال كند. قطعا اين مساله مورد توجه است و در بودجه سال آينده تلاش خواهيم كرد كه براي اين منظور اعتبار بيشتري بگيريم. علاوه بر مسائل مادي بايد از نظر معنوي هم كرامت هنرمندان را حفظ كنيم. حفظ كرامت هنرمندان فقط دفن آنها در قطعه هنرمندان نيست بايد زمان حيات‌شان هم مورد احترام قرار گيرند و در حين بيماري هم بايستي كمك‌هاي فوق‌العاده‌يي به آنها شود زيرا در شرايط عادي كمك‌هاي معمولي و روتين به آنها صورت مي‌گيرد اما در شرايط اضطراري بايد به شكل اضطراري كمك كرد. از نهادهاي غيردولتي نيز مي‌شود براي اين منظور كمك گرفت مثل شهرداري‌ها و نهادهاي خيريه عمومي كه كمك‌هايي را

به بيماران ارائه مي‌دهند و دولت از آنها هم بايد بدين منظور استفاده كند. اينها سرمايه‌هاي اجتماعي كشور ما هستند و بايد كرامت و منزلت‌شان حفظ شود. نبايد دست آنها پيش كسي دراز باشد يا در تنگدستي زندگي كنند و غريبانه از دنيا بروند. بايد اين را مورد توجه جدي قرار بدهيم.

بيمه هنرمندان سقف بسيار پاييني دارد كه به سختي هم به دست آمده اما سقف بيمه كارگري براي هنرمندان مورد رضايت نيست و در اين خصوص نيازمند توجه و حمايت وزارتخانه فرهنگ براي ارتقاي سطح آن است.

بايد با دستگاه‌ها و نهادهاي بيمه‌كننده مثل تامين اجتماعي و سايرين مذاكره كرد تا به راه‌حلي دست پيدا كنيم. قطعا بيمه‌هاي عادي پاسخگوي نيازهاي آنها نيست، بايد سراغ بيمه‌هاي تكميلي رفت و بودجه‌هايي را تامين كرد كه بتوان آنها را تحت پوشش قرار داد. اين هم جزو برنامه‌هايي است كه هنوز بدان ورود پيدا نكرده‌ام و هنوز فرصت نكرده‌ام نيازهاو شرايط فعلي آنان را درك كنم و اينكه آيا امكانات موجود پاسخگوي نيازهايشان است؟ قطعا بايد اين بخش را تقويت كنيم. متاسفانه زماني دولت جديد كار را تحويل گرفته كه بودجه در مجلس تصويب شده و تنگناهاي مالي نيز بيشتر از سال‌هاي گذشته است به‌طوري كه دولت مجبور است اصلاحيه‌يي را به مجلس ببرد به‌علت عدم تحصيل بخشي از درآمدهايي كه در بودجه سال 92 ديده شده است. لذا براي سال آينده اميدواريم كه هم در بخش درآمدهاي كشور گشايشي حاصل شود و هم امكانات بيشتري را در اين حوزه براي كمك به هنرمندان و صندوق هنرمندان جذب كنيم كه با خيال راحت زندگي كنند.

درباره شركت‌هايي كه در امر برگزاري كنسرت هستند و بازار رقابتي ناسالمي را به وجود آوده‌اند، چه خواهيد كرد؟ با سودجوياني كه فرهنگ و هنر را آلوده كرده‌اند و با قيمت‌هاي آنچناني بليت‌‌ها، هنر را از مردم دور مي‌كنند، چگونه رفتار خواهيد كرد؟

در هر صورت به يكسري شركت‌هاي واسط براي اخذ مجوز نياز خواهيم داشت كه اغلب واسطه بين گروه‌هاي هنري و دولت هستند اما در انتخاب اين نهادهاي واسط بايد دقت كرد كه عناصر پاك دست و درستي باشند و سودجو و فرصت‌طلب نباشند تا مجوزها در اختيار آنها قرار گيرد و گروه‌هاي هنري را جذب كنند. البته هزينه استفاده از كنسرت‌ها گران است اما بخشي از آن به شرايط تورمي كشور برمي‌گردد. در بخش‌هاي ديگر هم همين‌گونه است. قيمت كالاهاي فرهنگي هم بالا رفته در عين اينكه در كشور ما قيمت محصولات فرهنگي مثل كتاب و موسيقي بسيار پايين‌تر از سايرنقاط دنياست اما براي برخي اقشار جامعه قابل دسترسي نيست و دولت بايد تسهيلات آن را فراهم كند يا اقدامات حمايتي براي برخي اقشار جامعه كه نمي‌توانند از اين برنامه‌ها به‌طور معمول استفاده كنند، انجام دهد تا تسهيلاتي براي اين اقشار جامعه فراهم شود.

فرهنگ و ارشاد بودجه زيادي را مي‌طلبد. شما به مقوله فرهنگ و هنر به ديد سرمايه‌گذاري نگاه مي‌كنيد يا آن را هزينه‌بر مي‌دانيد؟

فرهنگ هزينه بر است اما ما بايد اعتبارات را بيشتر روي زيرساخت‌ها صرف كنيم براي ساختن انسان‌ها! براي فرهنگ بايد هزينه كرد تا توسعه بيابد. بدون اعتبار قايل شدن براي اين مقوله نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه سطح يك جامعه از نظر فرهنگي ارتقا پيدا كرده و فرهنگ عمومي ارتقا يابد. بايد هزينه كرد اما نوع هزينه كردن مهم است. به‌طور مثال ارشاد يا خود دست به ساختن فيلم يا چاپ كتاب مي‌زند يا نقش حمايتي و نظارتي و سياستگذاري‌اش را ايفا مي‌كند و كارها را به ديگران واگذار مي‌كند. اگر ارشاد تصدي‌گري‌هاي خودش را واگذار كند مقدار زيادي از بودجه براي كارهاي اساسي چون ايجاد زيرساخت‌ها و تربيت افراد در زمينه‌هاي مختلف باقي مي‌ماند. مهم نوع هزينه كردن و نگاهي است كه به فرهنگ داريم. فرهنگ يك جامعه را يك يا چند گروه نمي‌سازند بلكه تمام گروه‌ها و جريانات فكري و طبقات اجتماعي آن را مي‌سازند. ما بايد نقش حمايتي و نظارتي خود را حفظ كنيم و درگير كارهاي اجرايي نشويم تا بتوانيم بودجه‌ها را در زيرساخت‌ها به‌كار بگيريم.

آيا قوانين مصوب مجلس در جهت حمايت از فرهنگ و هنر و خريد آثار هنري كه تاكنون عملياتي نشده را عملياتي خواهيد كرد؟ (قوانيني كه شركت‌ها و كارخانجات بزرگ را ملزم مي‌سازد سالانه درصد ناچيزي از درآمدشان را خرج فرهنگ و هنر كنند)

درصد هزينه‌يي كه شهرداري‌ها بايد متقبل شوند در برخي شهرها محقق شده است اما درباره وضع قوانين براي ساير شركت‌ها و كارخانجات بزرگ اگر در مجلس تصويب شده باشد، حتما بايد اجرايي شود.

منبع: اعتماد

ارسال نظر