به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از دبا تغییرات جدید در وزارت علوم و دانشگاه ها دوباره اهمیت دانشگاه ها را به عنوان پایگاه های علمی کشور به صدر دغدغه های مسوولان دانشگاهی تبدیل کرده است. آزادی دانشگاه ها از مناسبات سیاسی و دخالت های مذهبی بیرون از دانشگاه همیشه به عنوان یک اصل برای توسعه و پیشرفت دانشگاه ها مطرح بوده است، اصلی که تنها در دوره ای خاص و کوتاه شاهد تحقق آن در ایران بودیم. محمد تقی فاضل میبدی از اساتید حوزه و دانشگاه استقلال فکری دانشگاه ها را شرط اول و آخر توسعه علمی در یک کشور می داند. او از جمله کسانی است که دغدغه سازی های جدید در دانشگاه ها از جمله مسئله تفکیک جنسیت و اعمال اجبار به داشتن حجابی خاص را جزو موانعی بر سر راه توسعه علمی می داند.
تا چه میزان می توان توسعه دانشگاه ها را وابسته به استقلالشان دانست؟
هیچ دانشگاهی را بدون وابستگی نمی توان تصور کرد اما آنچه در استقلال دانشگاه ها مطرح است استقلال فکری است. دانشگاه ها اولا و بذات مرکز تحقیق و پژوهش هستند نه بازی های سیاسی. اگر ما رسالتی ذاتی دانشگاه ها را این چنین ببینیم آن وقت نباید بگذاریم از بیرون دانشگاه ها هیچ قدرتی در امور آنها اعمال نظر و سلیقه داشته باشد.
یک استاد به خصوص اساتید حوزه علوم انسانی بدون حراس باید بتوانند نظرات و تفکرات خودش را در دانشگاه مطرح کند حا ل این نظرات می تواند یا مورد قبول واقع بشود یا نشود و مورد نقد باشد. اگر اساتید و دانشجویان نتوانند آزادی در بیان نظرات خود و نقد نظرات دیگران داشته باشند علم وجه اش را از دست می دهد.
یکی از علل پیشرفت دانشگاه های دنیا به خاطر وجود تفکر آزاد است. ما می بینیم که در دانشگاه های پیشرفته هر دینی یا هر شخصی با هر اعتقادی می تواند نظرات خودش را بیان کند بدون اینکه هراسی داشته باشد و این نظرات مورد نقد و گفت و گو قرار می گیرد. اما اینکه ما بیاییم اساتید را با القاب شرقی یا غربی در دانشکاها مجزا کنیم و با این دید به تفکرات انها بنگریم بسیار نادرست است. در هر صورت علم همیشه باید مستقل باشد و دستور دادن بر دانشگاه ها بسیار صدمه رسان است. من معتقدم که در این چند سال دانشگاه ها اصلا استقلال علمی نداشتند به خصوص در اجباری که به حضور برخی از اساتید از خارج دانشگاه ها بر آنها بود.
در توصیفی که از دانشگاه های ایران در چند دهه اخیر می توان ارایه داد ما دانشگاه هایی موثر داشتیم یا متاثر؟ چه در حوزه های مذهبی و چه در سیاست؟
من بر این باور هستم که بعد از انقلاب رشد علمی در ایران خوب بوده است اما انتظاری که از دانشگاه های ما می رفت بیشتر از این بود. من نمی خواهم جایی را زیر سوال ببرم اما در این چندین سال کسانی که خارج از دانشگاه ها بر آنها امر و نهی می کردند درواقع مانع توسعه در دانشگاه ها بودند. نهادهای خارج از دانشگاه ها چه مذهبی و چه سیاسی نباید در مباحث دانشگاهی دخالت کنند همه چیز باید در دانشگاه ها روال علمی خودش را طی کند.
مذهب چیزی است که همه به آن معتقدیم پس چرا باید انتخاب و یا عدم انتخاب استادی چه در حوزه علوم انسانی و چه در حوزه علوم تجربی بر اساس مذهب و اعتقادات مذهبی وی انجام شود؟ مگر پیامبر اسلام نگفته بودند که علم را فرابگیرید ولو از مشرک یا حتی اگر علم در چین هم باشد بروید و آن را فرابگیرید؟ یعنی اینکه علم باید توسعه پیدا کند و این قضیه هیچ ربطی به مذهبی بودن یا نبودن ندارد.
ما دوره ای را به یاد می آوریم که در دانشگاهی که شهید مطهری حضور داشتند شخصی مثل امیر حسین آریان پور که دارای تفکرات کمونیستی بود نیزتدریس می کرد و شهید مطهری به سوالات وی پاسخ می داد. پرسش و پاسخ بین کمونیست ها و حوزویان نیز در دانشگاه ها اتفاق افتاد. تفکرات مختلفی که در دانشگاه ها مطرح می شوند باید مورد نقد و بررسی قرار بگیرند نه اینکه سرکوب شوند با این شیوه دانشگاه پیشرفت نخواهد داشت. من در دانشگاه سوربن و دانشگاه های لندن از نزدیک شاهد برگزاری چنین بحث های داغی بودم که بسیار هم در بین دانشگاهیان دارای جذابیت بود.
این نو ع اعمال نظرات و این نوع برخورد با دانشگاهیان چه تاثراتی را می تواند در بر داشته باشد؟
تفکر باید طرح بشود نه اینکه تحمیل بشود. هیچ فکر خاصی نباید به دانشجویان تحمیل بشود، چه مذهبی و چه غیر مذهبی. هیچ تحمیلی انسان را مذهبی نمی کند همانطور که تحمیل تفکر خاصی انسان را غیر مذهبی نمی کند. اما تحمیل تفکرات مذهبی در دانشگاه های ما باب شده است.
مثلا ما در دوره ریاست قبلی دانشگاه علامه شاهد بودیم که رئیس دانشگاه با نام اسلام و در لباس روحانیت خواستار تحمیل عقاید تنگ نظرانه مذهبی بود. این نه به نفع اسلام بود و نه دانشگاه. چرا ما می خواهیم در دانشگاه به اجبار به دختران و پسران جهت اخلاقی بدهیم؟ جای این کار در دانشگاه نیست. اگر قرار باشد یک ارزش اخلاقی توسط اجبار به کسی تحمیل شود آن وقت دیگر ارزش نخواهد بود. مثلا اگر بخواهید کسی باحجاب شود نباید در این امر اجباری صورت بگیرد. اجبار، نباید تبلیغ شود. تا زمانی که اعتقاد نباشد نمی توان اسم آن را دین گذاشت. اینکه در دانشگاه دختران و پسران به اجبار حجاب را رعایت کنند خود عمل باعث ریاکاری می شود. این مسائل و جدا سازی جنسی در دانشگاه مواردی است که باید خارج از دانشگاه ها به آن رسیدگی شود. به هر حال همه موافق ارزش های اسلامی هستند اما نه به این شکل آن.