در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۵۹۶۵۴
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۲ - ۱۷:۴۷
یادداشت
با گذشت نزدیک به سه سال از انقلاب 2011، مصر کماکان غرق در بی ثباتی و بحران است.


پس از مدتی وقفه و در چهلمین سالگرد چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973 (موسوم به جنگ اکتبر) مصر شاهد دور تازه ای از کشمکش های خیابانی توام با خونریزی مابین موافقان و مخالفان محمد مرسی - رییس جمهوری برکنار شده - می باشد؛ نبردهایی که بیش از سه ماه است مصر را در گردابی از بحران فرو برده و آینده مهم ترین کشور دنیای عرب را در هاله ای از بیم قرار داده است.

وقتی در ژانویه 2011 موج تحولات تازه جهان عرب به مصر رسید، سقوط حسنی مبارک دشوار می نمود اما فقط سه هفته کافی بود تا مبارک پس از سه دهه حکومت مطلق العنان، از مقام خود استعفاء و قدرت را به نظامیان واگذار کند؛ نظامیانی که با داشتن سابقه چهار جنگ با اسرائیل، به عنوان قهرمانان ملی محبوب ملت مصر بودند و لذا این انتقال قدرت با استقبال جامعه رو به رو شد.

با این حال بیش از یک سال و نیم طول کشید تا به دنبال برگزاری اولین انتخابات آزاد ریاست جمهوری در مصر، ارتش به پادگانهای خود بازگشت و اخوان المسلمین که اندکی قبل از آن، اکثریت کرسی های مجالس مصر را از آن خود کرده بود، این بار با نامزد خود – محمد مرسی – کلید کاخ ریاست جمهوری را نیز از آن خود کند در حالیکه اخوان با توجه به تجارب تلخ خود از ورود به فعالیت های سیاسی علنی، با احتیاط و تاخیر وارد انقلاب 2011  شد.

به هر رو مرسی در نبردی دشوار با احمد شفیق – آخرین نخست وزیر حسنی مبارک – در مرحله دوم انتخابات و با اکثریتی شکننده، به ریاست جمهوری رسید و از همان ابتدا روزهایی دشوار برای او پیش بینی می شد.

واقعیت این است جامعه مصر، جامعه ای به شدت متکثر می باشد. در چنین جوامعی، هیچ گروهی توانایی حذف رقبای خود را ندارد و همزیستی مسالمت آمیز، تنها راه جلوگیری از وقوع بحران می باشد.

گفته های مرسی در روزهای آغاز ریاست جمهوری که شاه بیت آن این وعده بود که او رییس جمهوری همه مردم مصر (حتی کسانی که به او رای نداده اند) می باشد، امیدواری هایی ایجاد کرد که نوعی سازش میان کنشگران این کشور به وجود آمده است. این خوشبینی ها، در مراسم سی و نهمین سالگرد جنگ اکتبر بیشتر شد؛ جایی که مرسی بالاترین نشان افتخار مصر را به خانواده های محمد انور سادات (رییس جمهوری اسبق) و ژنرال سعدالدین محمد الحسینی الشاذلی (رییس ستاد مشترک ارتش مصر در جریان جنگ اکتبر) اعطا کرد و موجی از شادی در لایه های گوناگون این کشور پدید آورد.

اما تضاد اخوان با مخالفانش خیلی زود علنی شد؛ وقتی در اواخر سال گذشته میلادی مرسی با صدور احکامی، تصمیمات خود را فراتر از قانون قرار داد تا امکان لغو آن از سوی دستگاه قضایی این کشور نباشد. مخالفان ساکت ننشستند و موجی از اعتراض ها در سراسر این کشور سازماندهی و در نهایت مرسی ناچار از عقب نشینی شد اما اخوان از این حادثه درس نگرفت و قانون اساسی جدید این کشور، آشکارا بخش های گوناگون و قدرتمند جامعه مصر را به مبارزه طلبید. قانونی که با اکثریتی ضعیف تصویب شد و خبر از چالش هایی سنگین در آینده می داد.

اخوان تجربه مدیریتی در سطح کشور نیز نداشت و انبوه مشکلات اقتصادی بر نارضایتی ها می افزود به خصوص صنعت توریسم مصر به شدت از تحولات انقلاب صدمه خورده بود و بازسازی آن به زمان نیاز داشت/دارد.

در عرصه منطقه ای و بین المللی، اخوان از یک سو پس از سالها شعار مبارزه با صهیونیسم و اسرائیل و حمایت از آرمان فلسطین، در چرخشی آشکار نه تنها رسما اعلام کردند به قرارداد کمپ دیوید متعهد هستند بلکه مرسی با انتخاب عاطف الاهل به عنوان سفیر جدید این کشور در تل آویو، عزم خود را بر ادامه روابط دوستانه با این اسرائیل نشان داد. در حالیکه دست رد به رویکرد دوستانه جمهوری اسلامی زد و علیرغم سفر 5 ساعته به تهران برای شرکت در اجلاس غیرمتعدها، کماکان سیاست خصمانه اسلاف خود در قبال ایران را – هرچند با اندکی نرمش – ادامه داد؛ به خصوص که اسلام گرایان مصر، عموما گرایشات ضدشیعی دارند و برگزاری چند کنفرانس با این موضوع در مصر، خبر از تحرکاتی گسترده تر می داد.

دولتهای قطر و ترکیه نیز سرخوشانه، تحولات مصر را دنبال می کردند؛ اولی پیروزی اخوان را به مثابه اثبات برتری الگوی سیاسی تازه اسلامگرایان ترکیه ارزیابی می کرد و دومی، برادران خود را در کرسی های قدرت می دید (اخوان از سالها پیش در قطر پایگاه نیرومندی داشته است) و موقع را برای تضعیف ایران مهیا می دانستند اما سمت و سوی تحولات متفاوت تر از آن چیزی بود که بازیگران منطقه ای تصور می کردند.

با گسترش اعتراضات داخلی، جنبش تمرد در مصر شکل گرفت و میلیون ها مصری خواهان کناره گیری مرسی از قدرت و برگزاری انتخابات زودهنگام شدند؛ مرسی زیر بار نمی رفت و در این جا، ارتش وارد میدان شد. اما بر خلاف همیشه که ارتش نقش میانجی بین بخش های گوناگون جامعه را بر عهده می گرفت، این بار در کنار یکی از طرف های درگیر ایستاد؛ مساله ای که چند و چون آن هنوز محل بحث های گسترده تحلیل گران است.

کودتای ارتش و برکناری مرسی، سبب رنگ و بوی خشونت گرفتن تحولات شد. همانقدر که مخالفان مرسی نیرومند هستند، موافقان او نیز قابل توجه می باشند. بیش از سه ماه زد و خوردهای شدید که چند هزار کشته و مجروح به جای گذشته است، دور نمایی به شدت تیره و تار را برای این کشور به وجود آورده است.

در چنین شرایطی که هیچ گروهی توان حذف سایر رقبا را ندارد، گفتگوهای فراگیر تنها راه برون رفت از مصر از بحران کنونی است. مساله ای که هنوز اجماعی بر سر چند و چون آن در میان نخبگان مصری به وجود نیامده است. هزینه این عدم تفاهم را مردم مصر می پردازند؛ با تضعیف بیش از پیش اقتصاد صدمه خورده، کمبود خدمات عمومی، نا امنی های گوناگون و البته خون خود.


محمدعلی قهرمانپور / کارشناس ارشد رشته تاریخ

 

 

ارسال نظر