رسانه های اجتماعی با سرعت بی نظیر به رشد خود در همه شئون زندگی بشری ادامه می دهند. روابط بین المللی و دیپلماسی جهانی نیز از این شئون مستثنی نیست. اکنون اهداف سیاست خارجی تنها ازمسیر دیپلماسی رسمی و روابط انحصاری دولت ها با یکدیگر محقق نمی شوند. توجه به افکار عمومی واقناع آن به یکی از پایه های دیپلماسی های قدرتمند مبدل شده است. رهبران کشورها با درک جدیدی ازقدرت افکارعمومی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی، آن را یکی ازارکان دیپلماسی خود ساخته اند. دیپلماسی عمومی و رسانه ای در سایه چنین رویکردی از اقبال فزاینده ای برخوردارشده است. دوفضایی شدن جهان، درهم آمیختگی فضای سایبر با فضای واقعی، مدیریت دیپلماسی کشورها را در برابر وضعیتی قرار داده که کم توجهی به این دوفضایی شدن، تاثیر مستقیم درقدرت ملی آنان در عرصه بین المللی خواهد گذارد.دراین چارچوب توجه به رسانه های اجتماعی درحوزه دیپلماسی ازموضوعات اساسی سیاست خارجی می باشد.
باید بپذیریم که اکنون دیپلمات ها بدون احاطه و شناخت در به کارگیری رسانه های اجتماعی، نخواهند توانست نقش وکارکرد های مناسب را ایفاکنند. شاید بتوان گفت موازنه درمحیط جدید بین المللی که در ساختاری مشتمل برکشورهایی با قلمرو نفوذپذیر و ترکیبی ازقدرت نرم و سخت، سیاستی سنتی و دیجیتالی و یا سیاستی واقعی و دانش مدار تعریف می شود، حاصل ازفضایی آکنده ازرخدادها و موقعیت های ناشی ازگسترش روزافزون رسانه های اجتماعی باشد و دراین فضای به شدت رسانه ای قرنِ بیست ویکم، تنهادیپلماسی مجهز به رسانه های اجتماعی می تواند موثرترین و موفق ترین تعاملات را با مخاطبان خود داشته باشد. رسانه های اجتماعی به شکلی روزافزون و اجتناب ناپذیر نحوه هدایت و اجرای سیاست خارجی را تغییرداده اند. اکنون قدرتِ جهانی یک کشور، درتوانایی، ظرفیت و استعداد دیپلماسی رسانه ای درایجاد هویت ملی وارایه تصویر مکمل بین المللی آن نهفته است.
درحال حاضر، کشورهای پرسابقه پیشرفته در امر دیپلماسی و سیاست های بین المللی به صورتی روزافزون از رسانه های اجتماعی در پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود بهره گرفته ولی بیشتر کشورها به دلیل محدودیت های فنی و انسانی ویا موانع قانونی، باسرعت کمتری دراین مسیر حرکت می کنند. وجود تفاوت ها درنحوه بکارگیری رسانه های اجتماعی در دیپلماسی کشورها،می تواند همانند چالش دیجیتال میان جهان توسعه یافته و کمتر توسعه یافته ، به شکاف در دیپلماسی دیجیتال و نهایتا ایجاد نابرابری شدید در توان دیپلماسی این کشورها منجر شود. وزارت امورخارجه برای اینکه قادر باشد در عرصه دیپلماتیک از تاثیر و کارآمدی بیشتری برخوردار باشد، باید در زمینه استفاده از رسانه های اجتماعی تصمیمات اساسی اتخاذ کند.
رسانه های اجتماعی راه های متنوعی را برای انتقال پیام به عموم در اختیارقرار می دهند، راه هایی که درگذشته در دسترس نبوده اند. کشورها وسازمان های بین المللی به ارزیابی راه هایی که از طریق آن می توانند ماموریت های خود را با اتکا به بخشی از قدرت نرم افزایش دهند، ادامه می دهند، به عبارتی قانع کردن، به جای مجبور کردن.شاید بتوان گفت دیپلماسی متکی به رسانه های اجتماعی از مزایایی برخوردار است، از جمله حفظ و نگهداری از پایگاه های اینترنتی تعاملی نیازمند بودجه و پرسنل است. با قدرت گیری مردم به وسیله دسترسی به اشکال جدید رسانه و جریان وسیع تر اطلاعات، این پیوستگی مهم خواهدبود.
اکنون در عرصه دیپلماسی عمومی نوین،استفاده ازرسانه های نوین (رسانه های اجتماعی) برای گوش فرادادن وتاثیرگذاری برروی مخاطبان خارجی در دستورکار قرار گرفته است، چه این تاثیرگذاری از سوی دولت باشد و خواه ازسوی مردم باشد یک هدف را دنبال می کند و آن ایجاد محیطی عالی برای رسیدن به مقاصد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی وامنیت ملی است.اما این دیپلماسی ویژگی های کلیدی به این شرح دارد:
- هرروزه، بازیگران بین المللی جدیدتری به صحنه می آیند و سازمان های مردم نهاد دراین میان به ویژه دارای اهمیت هستند.
- مکانیزمهای استفاده شده توسط این بازیگران برای برقراری ارتباط باعموم درکشورهای خارجی، به سمت فناوری های جدید وجهانی حرکت کرده است.
- این فناوری های جدید خطوط انعطاف ناپذیرگذشته میان حوزه های خبری داخلی وبین المللی را کمرنگ ساخته است.
- دیپلماسی عمومی به جای بکارگیری مفاهیم کهنه تبلیغاتی ازمفاهیمی استفاده می کند که هم برگرفته ازبازاریابی بوده و هم ریشه درنظریات ارتباطات شبکه ای دارند.
- استفاده ازواژگان جدید در زمینه وجهه وتصویر بین المللی یک کشور مانند قدرت نرم و برند یک کشور
- تاکید برتماس مردم با مردم برای روشنگری های دوجانبه ودراین میان بازیگر بین المللی نقش تسهیل کننده را ایفا می کند. و رابطه سازی وظیفه اصلی دیپلماسی عمومی نوین است .
برای استفاده موثر وکارآمد ازرسانه های اجتماعی در عرصه دیپلماسی عمومی، ضروریات و الزاماتی وجود دارد که مهمترین آنها چنین برشمرده می شود: اولا برای اینکه این دیپلماسی ازحداکثرکارایی برخوردار باشد، تاکید به نقش رهبران در ترغیب به استفاده از این تکنولوژی لازم وضروری است. ثانیا برای توسعه دیپلماسی نوین تعاملی باید ساختار سیاسی را نیزمد نظر قرار داد. ثالثا درتوسعه مسوولیت پذیری کارگزاران و مدیریت استفاده از رسانه های اجتماعی توسط دیپلماسی عمومی، آموزش کارکنان دیپلماسی در این زمینه ضروری است و رابعا وجود یک شبکه کارا جهت بهره برداری از دیپلماسی عمومی، امری حیاتی است.
رسانه های اجتماعی در سال های اخیر پیامدهایی بر دستگاه دیپلماسی به لحاظ نرم افزاری و سخت افزاری به شرح ذیل ایجاد کرده اند:
-
دگرگونی ساختاردیپلماسی؛امکانات فناوری جدید،نشان می دهد که دیپلماسی بطور بنیادین تغییر ماهیت خواهد داد شاید تا دردهه پیش، ایده سفارت خانه های مجازی امری غریب بود ولی اکنون این امرمحقق شده و رسانه های اجتماعی به طور فزاینده ای موجب تماس میان شهروندان و دستگاه دیپلماسی شده اند.
-
تغییرنقش دیپلمات ها؛ نقش دیپلمات ها به واسطه رسانه های اجتماعی دچار تغییر شده است. پیش از این، دیپلمات ها اساسا به جمع آوری اطلاعات برای دولت متبوع خود مشغول بودند؛ ولی امروزه به دلیل انتشارآزاد وسریع درفضای سایبر، اطلاعات در اختیار همگان قرار دارد.
-
امکان افراط وتفریط دردیپلماسی؛رسانه اجتماعی فی نفسه دارای ارزش خنثی است. این فناروی مقاصد و تمایلات کاربران را به خود می گیرد. گسترش روزافزون این رسانه، دولت ها را بیش از پیش با ظهور جنبش های بدون رهبر از سوی شهروندان مواجه می سازد.
-
تمرکززدایی ازاجرای سیاست خارجی؛سفارت خانه ها ودستگاه های سیاست خارجی حالتی سلسله مراتبی و چینشی طولی داشتند؛ اما امروزه رسانه اجتماعی، واکنش سریع تروماهرانه سفراء در قبال وقایع درحال رویداد راضروری ساخته است.
-
امکان تضعیف دیپلماسی سنتی؛ هرچند دیپلماسی دیجیتال، بافت و تفاوتی ظریف به پیام های صادره ازدستگاه سیاست خارجی افزوده است ولی این احتمال قوی است که به شکلی فزاینده ،روابط سنتی درمقابل ، روابط دیجیتال تضعیف شوند.
-
شفاف سازی دیپلماسی؛ دیپلماسی دیجیتال تعاملات و فضای جدیدی را ایجاد کرده ودرآینده روابط بین الملل مردمی تر خواهد شد؛ رسانه اجتماعی می تواند به ایجاد شفافیت بیشتردرعرصه روابط خارجی کمک کند.
بررسی ها نشان می دهد که دستگاه دیپلماسی ایران، درابتدای مسیراستفاده مطلوب از رسانه های اجتماعی حرکت می کند. در واقع ، رسانه های اجتماعی هنوزنقش و جایگاه درخورِ تعریف شده و مدون در وزارت امورخارجه ندارند. این وضعیت از سه موضوع ناشی می گردد؛ نخست تفاوت در نگرشها در خصوص چگونگی استفاده از شبکه های اجتماعی در سطح ملی بازمی گردد. نکته دوم به سیاست ها و اقدامات اتخاذ شده در قبال رسانه های اجتماعی توسط دولت به ویژه دستگاه دیپلماسی مربوط می شود وآخرین موضوع به زیر ساخت های فناوری و دیپلمات های با انگیزه و مسلط به کار با رسانه های اجتماعی اختصاص دارد.
یک جمع بندی اجمالی در باره وضعیت دستگاه دیپلماسی برخی کشورها در بهره گیری آنان از رسانه های اجتماعی حاکی است:
1- نقش و جایگاه رسانه های اجتماعی دردیپلماسی بیشترکشورها به سرعت ارتقاء یافته است .
2- دستگاههای دیپلماسی همه کشورها،به فضای سایبربه عنوان مکمل فضای واقعی در اجرای سیاست های واقعی خود توجه دارند.
3- کشورهای غربی دراستفاده ازرسانه های اجتماعی برای تحقق اهداف سیاست خارجی بیش از دیگر کشورها اهتمام به خرج داده و ازسرعت بسیار بیشتری در این زمینه برخوردارند.
4- دستگاه دیپلماسی ایران هنوزاقبال چندانی به رسانه های اجتماعی نداشته ولی این روند درروزهای اخیر با توجه به عنایت وزیر امورخارجه به بهره گیری از این رسانه ها درحال تحول می باشد.
5- متأسفانه تداوم وضعیت فوق و عدم تلاش در اصلاح آن،امکان چالش دیجیتال در حوزه دیپلماسی عمومی را درعرصه بین المللی تشدید می کند.
6- عدم توجه دیپلماسی عمومی به فضای سایبر تهدید ازدست دادن کاربران به ویژه کاربران نسل جوان که اهمیت فراوانی را برای زندگی در فضای مجازی واستفاده ازرسانه های اجتماعی قائلند، تشدید می نماید.
7- بطورطبیعی استمراروضعیت فوق می تواندبه تضعیف دیپلماسی عمومی ودیپلماسی کلان کشوردرعرصه بین المللی بیانجامد.