به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از ایران، توسعه علمی و اجتماعی از جمله مفاهیمی است که همواره دغدغه نخبگان بوده تا راهکارهایی را برای نیل به آن پیش پای سیاستگذاران قرار دهند. در این راستا دکتر محمود سریعالقلم استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در نشستی که اخیرا با اعضای جامعه مهندسان مشاور ایران داشت به «پیامدهای اجتماعی خصوصیسازی» اشاره کرد و تنها راه پیشرفت کشور را در گرو خصوصیسازی دانست و تفکیک قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی و تعامل با دنیا را به عنوان شروط تحقق این اصل بیان کرد.
او در بحث خود به نکات قابل تاملی اشاره کرد از جمله اینکه هفت راهکار برای سالمسازی
نظام اجتماعی برشمرد و در مقام نخستین گام چنین گفت: «تا تفکیک قدرت سیاسی از قدرت
اقتصادی به وقوع نپیوندد اتفاق پایداری در کشور رخ نمیدهد. چرا که آزادی هم از پس
این جدایی متولد میشود و در بستر این تغییرات است که رسانههای آزاد و مستقل شکل
میگیرند».
او محور دیگر سالمسازی نظام اجتماعی را «حاکمیت» دانست و ایجاد توازن میان جریانها
و وجود رسانههای نقاد و مستقل را از دیگر عوامل برشمرد. جامعه بزرگتر از دولت با یک
شخصیتی شدن شهروندان و ضرورت کار بینالملل را هم به عنوان بعد دیگری از این سالمسازی
معرفی کرد و گفت: «هرجا کشوری پیشرفته میبینید، بدانید بین پیشرفت و میزان تعلق
خاطر مردم به کشورشان رابطه مستقیم وجود دارد.»
وی کاهش امراض فرهنگی و اجتماعی را با غیرضروری شدن تملق و کاهش فساد اداری را
مسأله مهم دیگر در راه سالمسازی نظام اجتماعی دانست و بیان کرد: «دولت زیر مجموعه
اقشار است، در عصر کنونی، جامعه به اعتماد به نفسی رسیده که خود را بالاتر از
دستگاه دولتی
میداند.»
اما در میان راهکارهای او آنچه بیش از همه برای سالمسازی یک نظام اجتماعی جلوه میکرد
تاکید بر «اندیشه و فکر» بود وی در این رابطه گفت: «متاسفانه آنچه اغلب در جامعه
ما گفته و ارایه میشود بر پایه حدس و گمان است نه واقعیت و جامعهای که چنین باشد
قدرت برنامهریزی و قدرت تولید فکر و اندیشه ندارد.
در کشور ما مسوولان و حتی دانشگاهیان ما باید نگاهشان را از بولتنخوانی به کتابخوانی
تغییر دهند تا فکر و ایده تولید شود.»
این استاد علوم سیاسی بزرگترین گام برای آزادی فکر در ایران را «خصوصیسازی
اقتصادی» عنوان میکند: «زیرا معاش مستقل از حاکمیت مبنای آزادی است. باید به
جامعه نگاه بازی داشت، آزاد شدن از قیود، مقدمه خلاقیت انسان است.» در واقع با
توجه به این دو مورد اخیر چنین میتوان استنباط کرد که مشکلات موجود در کشور را
نباید صرفا با عینک سیاست نگریست، وی معتقد است که «باید پذیرفت که بنیان مشکلات
ما فکری است و باید در پی این باشیم تا اندیشه خود و مردم را اصلاح کنیم و لازمه این
اصلاح هم شروع از نهادهای آکادمیک ودانشگاهی
است.»
وی افزود: حقیقت این است، اندیشههایی که در محیطهای آکادمیک ما در غلیان است
گواهی بر تفکراتی جدید است. اساس این تفکرات جدید هم، قرار گرفتن در «مدارهای بینالمللی»
است، سریع القلم معتقد است این تفکرات جدید و این همگرایی بینالمللی در میان
جامعه آکادمی ما، مادامی ارزشمند است که بتواند کل جامعه را هم با خود همگام کند،
این در حالی است که ما در این زمینه، هماکنون با یک فاصله و شکاف میان قشر آکادمیک
و عامه مواجه هستیم و علت این فاصله ایجاد شده هم نپرداختن به نیازهای علمی و بومی
جامعه است.
سریع القلم ضمن تاکید بر این فاصله میگوید: «ما در ایران مدعی هستیم که پیشرفتهای
علمی زیادی در سطح ملی داشتیم و معیارمان برای این پیشرفتها تکیه بر مقالات علمی
بوده که منتشر شده و مدعی هستیم مقالاتمان در سالهای اخیر روند رو به رشدی داشته
است.
اینکه زیاد بنویسیم اهمیت چندانی ندارد. امروز در دنیا به هر کاری از جمله مقالهنویسی
به واسطه بینالمللی بودنش اهمیت میدهند نه صرفا جنبههای ملیاش».
سریعالقلم به نکته دقیقی اشاره میکند، دلیل این مدعا هم، همان مقالاتISI
است که متناسب با نیازها و سوژههای روز در دنیا نگاشته میشود و اساسا تنها چیزی که
در نگارش آنها مورد مداقه قرار نمیگیرد همین نیازهای بومی است، که این خود زمینهساز
فاصله تحقیقات آکادمیک ما با نیاز روز جامعه میشود و نیل به توسعه را در مسیری
طولانیتر قرار میدهد.
در واقع از نظر سریعالقلم توجه به تفکر و تولید فکر میتواند از یک طرف ما را در
مدار توسعه و از سوی دیگر در کانون بینالملل نگاه دارد.