به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا بیگمان یکی از معجزات قرن بیستم را باید ابداع و اختراع اینترنت دانست؛ فناوری جدیدی که بسیاری را بر آن داشت که از بروز و ظهور دوره جدیدی در زندگی بشر و دمکراسی از آن یاد کنند؛ فضایی که اختیار برابر به همگان برای کسب اطلاعات، دانش و حتی درآمد میدهد.
اما به زودی مشخص شد که این شور و هیجان درباره
ماهیت اینترنت و ذات دمکراتیک آن، چندان با واقعیت بیرونی جور درنمیآید، زیرا به
سرعت این امر آشکار شد که در این فضا نیز کسانی که پول بیشتری دارند، توان تاثیرگذاری
بالاتری را ـ به واسطه در اختیار گرفتن وبسایتهای متعدد و جذاب – نسبت به مردم عادیتر دارند. به تدریج مشخص
شد که در فضای نت نیز مانند فضای واقعی بیرون، قدرت در حال پرسه زدن دوروبر ثروتمندان
قدرتمند است.
در این باه، «بروس اشنایر»، مشاور امنیت سایبری، طرح
سادهای از رابطه میان قدرت و تکنولوژی در چند دهه قبل و آینده نزدیک نوشته است:
اینجا. هرچند در ظاهر نوشتار وی دفاعیهای از شفافیت و آزادی فضای وب و درخواست
افزایش آن است، او این موضوعات را نه به امید نزدیک شدن به یک دمکراسی واقعی ـ که
پیشکسوتان وی در دو دهه قبل عنوان میکردند ـ بلکه به امید پایان یافتن رقص قدرتی
که بر تاریخ بشر حکومت میکند، مطرح ساخته است.
جایگاه تکنولوژی در تاریخ بشر
اشنایر میگوید، این رقص قدرت با یک قاعده ساده
حکمرانی میکند: در آغاز کار، تکنولوژی به سود زرنگترها تمام میشود، اما بعدا
به فراخور طبع قدرتمندان درمیآید.
وی در ادامه مینویسد: گروههای سازمان نیافته،
مجرمان، محرومان از قدرت، گروههای حاشیهای و پراکنده، بسیار زود از تکنولوژیهای
جدید بهره میگیرند. زمانی که این گروهها اینترنت را کشف کردند، قدرتمند شدند،
ولی پس از آن و زمانی که قدرتمندان قبلی یاد گرفتند که چگونه به اینترنت افسار
بزنند، قدرت آنها بیش از هر کس دیگری شد.
اشنایر ادامه میدهد: هماکنون در مرحلهای هستیم که
تمرکز قدرت فزایندهای در دستان دولتها و شرکتهای بزرگ است. وی این وضعیت را به آنچه
مدل «فئودال» مینامد، نسبت میدهد. رعایا در ازای دریافت راحتی و حمایت، خود را
در خدمت اربابان فئودال قرار میدهند. امروزه ما کنترل دادهها و اطلاعات شخصیمان
را در اختیار گوگل و فیسبوک میگذاریم و آنها به جای آن، مساله تکنولوژی و
امنیت را برای ما سر و سامان میدهند.
اشنایر توضیح میدهد: این روزها هم دولتهای مطلقه
و هم دولتهای دمکراتیک، معامله بزرگی را در خصوص قدرت تکنولوژیکی بر سر مردم
انجام میدهند. منافع آنها گاهی با یکدیگر و با شرکتهای بزرگ تکنولوژیکی همسان و
یکسان است و گاه در تضاد و اگر مورد دوم اتفاق بیفتد، مردم عادی، نخستین کسانی
هستند که در این تضاد لگدمال میشوند.
تاثیرات شتاب بخشیدن به تغییرات تکنولوژیکی
استفاده اشنایر از واژه «فئودال» حاوی یک پیام منفی
درباره فضای نت است: یک عقبنشینی به پیش از دوره روشنگری در قرن هجدهم. وی نخستین
کسی است که در این حوزه، اقدام به واکاوی و تعریف رابطه مردم با حکمرانان (فئودالها
و اربابان، امپراتوران خودکامه، رییسجمهور یا نخستوزیر منتخب، روسای بانکها و
یا مدیران عامل شرکتهای بزرگ) به عنوان معامله قدرت با امنیت میکند.
در این باره باید گفت که تضاد میان این حکمرانان،
همواره منجر به ایجاد خطراتی برای مردم عادی میشود؛ البته آنچه اشنایر از آن غافل
است این که گاه در تضاد و رقابت میان این حکمرانان، فرصتهایی نیز برای مردم عادی
فراهم میشود و پیشرفت مداوم تکنولوژی منجر میشود که «شکاف امنیتی» میان آن
گروههای زبردست که ابتدا از تکنولوژی بهره میبرند، و منافع فعلی قدرتمندان که
بعدا با تکنولوژی جدید متناسب سازی میشود، ایجاد شود.
اما از این گذشته، محوریترین نکته در نوشتار بروس
اشنایر در این باره این است که هر چقدر سرعت پیشرفت تکنولوژی افزایش مییابد، این
شکاف امنیتی نیز گستره بیشتری پیدا میکند. با وسعت یافتن این شکاف، تواناییهای
گروههای زبردست پیش گفته نیز برای تهدید نهادهای قدرت افزایش مییابد. با گسترش
این تهدیدات، اقدامات این نهادهای برای دفاع از خود در برابر این گروهها نیز
بیشتر میشود و در نتیجه این امر خسارت احتمالی مردم عادی که در این میان گیر
افتادهاند و هیچ متحدی در بین سنگر قدرتهای نهادی و چالشگران آن ندارند نیز
بیشتر میشود.
اکنون پرسش اشنایر این است: این وضعیت به چه چیز
منجر میشود؟ یک دولت پلیسی قویتر یا یک تخریب آنارشیک به سمت جامعه هابزی؟
پاسخ وی این است: میتوان گفت که آینده بشری در
این حوزه، هیچ کدام از این دو نخواهد بود، به شرط آن که شفافیت در خصوص قدرتهای
نهادی بیشتر شود. به گفته اشنایر این امر به ما امکان میدهد به قدرتهای نهادی
در مبارزه با تهدیدات قدرتهای پراکنده اطمینان کنیم و همزمان جنبه پیشرونده
تکنولوژی را نیز به خوبی بپذیریم.
اشنایر بر این باور است که باید تفاوت در قدرتها
را برای این امر به حداقل رساند و کلید همه اینها، دسترسی به اطلاعات و دادههاست.
در فضای اینترنت، دادهها و اطلاعات قدرت هستند. به هر میزان که افراد عادی و غیر
زورمند به دادهها و اطلاعات دسترسی داشته باشند، قدرتمند شده و هر قدر که قدرتهای
فعلی به اطلاعات بیشتری دسترسی داشته باشند، قدرت آنها مستحکمتر و بیشتر خواهد شد.
وی در پایان سه موضوع اساسی را بیان میکند: برای
کاهش تفاوت قدرت و از بین بردن عدم موازنه قدرت، باید نگاهمان به اطلاعات باشد و
سه کار انجام گیرد: نگهداری کامل از اطلاعات شخصی افراد، ایجاد قوانین افشاسازی اطلاعات
شرکتها و سوم ایجاد قوانین شفاف سازی مطلق اطلاعات دولتها.
منبع: تابناک