به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از فارس مکتب لیبرالیسم در قرن هفدهم با پیدایش سرمایهداری شکل گرفت و امروز نفوذ و تاثیر بسیاری بر اندیشه غرب دارد. لیبرالیسم خود را طرفدار آزادی فردی و اجتماعی معرفی میکند. برابری و نظم در جهان و عدم دخالت دولتها در حوزههای اقتصادی و سیاسی از دیگر شعارهای این مکتب است.
با وجود همه ادعاها و تاکیداتی که بر رعایت حریمهای خصوصی و مسایل دیگر در لیبرالیسم و تفکر فردگرایانه مطرح میشود اما در سالهای اخیر نقیض آن را در غرب شاهد هستیم که «جنبش وال استریت» و «شنود مکالمات تلفنهای اروپا توسط آمریکا» از جمله بارزترین آنهاست.
تفکر غرب حد و مرزهای انسانی را میدرد
حجتالاسلام والمسلمین محسن غرویان، مدرس سطوح عالی حوزه و عضو هیات علمی گروه فلسفه، عرفان و کلام جامعه المصطفی العالمیه درباره مبانی اندیشه لیبرالیستی گفت: لیبرالیسم مبتنی بر انسان شناسی یا اومانیسمی است که در غرب انسان را مستقل و بریده از خدا میداند. یکی از مبانی فلسفی رایج در غرب پوزیتویسم و تجربهگرایی است چرا که بسیاری از افراد به خدا و عالم غیب اعتقادی ندارند و انسان را کاملا یک موجود زمینی و مادی میدانند و بُعد مجرد و الهی برای انسان قایل نیستند.
وی با اشاره به اینکه لیبرالیسم غربی مبتنی بر انسان شناسی است و انسان مثل سایر حیوانات در این عالم به دنبال رسیدن به التذاذات مادی و غریزی خود است، افزود: لیبرالیسم در واقع حد و مرزها را بر میدارد و فقط میگوید ای انسان شما نباید ضرری به آزادی فرد دیگری بزنی! یعنی آزادیهای هر فرد توسط فرد دیگر محدود میشود اما اینکه خدا یا دین، انسان را محدود کند در لیبرالیسم غربی بی معنی است و این ریشه در تفکر غربی دارد.
این استاد حوزه و دانشگاه با ارائه چند نقد به لیبرالیسم غربی گفت: نقد علمی یک چیز است و نقد رفتاری یک چیز دیگر است ما وقتی غرب را میخواهیم بشناسیم در چند سطح باید اینکار را بکنیم نخست اینکه به لحاظ فلسفی لیبرالیسم غربی باید در پایههایی بررسی شود و اگر نقدی مطرح است مبانی فکری و فلسفی باید مدنظر قرار گیرد که به نظر من نقد مبانی لیبرالیسم به تفکر اومانیستی و انسان محوری باز میگردد، ما بر متد شناخت و روش معرفت شناختی آنها نقد و اشکال فلسفی داریم که همان بحث آمپریسم یا تجربه گرایی و روش سوبژکتویسم است ما معتقد هستیم که در کنار تجربه و عقل مسائل الهام، وحی و اشراق غیبی نیز در شناخت حقایق مطرح است.
* رفتار دولتمردان آمریکایی را مخدوش میدانیم
وی با اشاره به اینکه برای نقد هستیشناسانه باید سراغ ماتریالیست و تفکر هستی شناسی برویم، یادآور شد: تفکر ماتریالیستی هستی را به ماده متصل میکند و ماوراماده و عالم متافیزیکی را نفی میکند و این هم از نظر مکتب اسلام مخدوش است.
وی در ادامه افزود: در عمل باید ببینیم که غرب و مدعیان آزادی و لیبرالیسم غربی چه کردهاند که اینجا چند بحث مطرح میکند چرا که ما رفتار دولتمردان آمریکا را مخدوش میدانیم چرا که معتقدیم نباید در حریم خصوصی افراد وارد شوند یا تلفنها را شنود کنند، البته خودشان پاسخهایی میدهند مثلا اینکه برای حفظ امنیت شهروندان آمریکایی در هر جای دنیای وظیفه دارند که این کار را انجام دهند حتی شنود تلفنهای خانم مرکل و دیگران بنابراین اینجای بحث جدلیالطرفین میشود چرا که خودشان منطقی دارند به نام حفظ امنیت ملی، ولی مخالفان به حریم خصوصی تاکید میکنند بنابراین آیا شنود تلفن مصداق حفظ امنیت شهروندان آمریکایی است یا دخالت در حریم دیگران؟ اینها بحثهای تئوریک میشود که باید دید در چه طبقهای قابلیت بحث بیشتر دارد.
*وال استریت تناقض رفتار مدعیان لیبرالیسم بود
وی با اشاره به اینکه خود جنبش وال استریت یک تناقض در رفتار مدعیان لیبرالیسم است، اظهار داشت: غربیان هم مخالفانشان را دستگیر میکنند و به زندانهایی چون گوانتانامو میفرستند و شدیدا تحت شکنجههای جسمی و روحی قرار میدهند ما به این رفتارها اشکال داریم این جنبش نشان دهنده اختلافات طبقاتی و فشارهای اعتقادی و تبعیضهایی است که نقدهایی به لیبرالیسم به شمار میرود.
*غرب به سمت آموزههای دینی باز میگردد
وی با اشاره به اینکه فیلسوفان تاریخ همیشه یک حدسهایی نسبت به آینده براساس تجربیات گذشتهشان میزنند، گفت: من حدسم این است که دنیای غرب به سمت یک انفجار نوری از جانب خود غربیان میرود چرا که در حال پیدا کردن یک آگاهی و بینش جهانی است، غرب دوباره به سمت آموزههای دینی میآید چرا که لیبرالیسم غربی در دوران مدرنیسم و پست مدرن جواب نداده و نهایتاً اینها به سمت باورهای دینی میآیند خود رهبر کاتولیکهای جهان مسیحیت و اساتید برجسته کلام مسیحیت که اخیراً با آنها نشستی داشتیم پیشبینیشان این است که غرب به آموزههای دینی باز خواهد گشت.