در عصر دانایی با دانا خبر      دانایی؛ توانایی است      دانا خبر گزارشگر هر تحول علمی در ایران و جهان      دانایی کلید موفقیت در هزاره سوم      
کد خبر: ۱۱۶۱۸۱۶
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۲ - ۱۵:۲۲
یک انسان شناس:
دو خطای مهم در حیطه مواجهه با سنت های عزاداری: اول اینکه نمی توان یک فرم خاص از یک فرهنگ خاص را به عنوان فرم درست به همه تحمیل کرد. دوم اینکه هرچه سنت های عزاداری ریشه عمیق تری در یک فرهنگ داشته باشند، اثرگذاری بیشتری دارند. نباید شیوه ها و سنت هایی که از جای دیگری آمده اند را به سایر سنت ها تحمیل کرد. این خطاست که سنت مداحی و سبک تهران را به واسطه سیطره رسانه ملی، بر سایر فرهنگ های ایران تحمیل کنیم. این کار در نهایت منجر به تضعیف سنت های عزاداری در ایران خواهند شد.

به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا و به نقل از جماران سیاه پوشیدن دیگر تنها به یک کوچه و محله خاص محدود نمی‌ شود، همه جا سیاه پوش شده و تمام کوچه‌ها را بیرق و پرچم‌های سیاه پوشانده و نذری و راه اندازی هیات و برپایی تکیه و سوگواری برای سید الشهدا به امری مشترک بین مردم تبدیل شده است. این مسایل آشنا همان سنتی است که دکتر جبار رحمانی آن را انسجام اجتماعی نام می‌نهد و براین باور است که انسجام اجتماعی مهمترین کارکرد عزاداری ماه محرم است. استادیار انسان‌شناسی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی بر این باور است که ما نباید یک شیوه عزاداری خاص را به سایر خرده فرهنگ‌ها تحمیل کنیم.

به نظر شما به عنوان یک انسان شناس‌؛ آمادگی مردم برای عزاداری تاسوعا و عاشورا از منظر مردم شناسی را چطور می‌توان توجیه کرد.

انسان‌شناسی فرهنگی به عنوان یک علم، تلاش دارد تا هر پدیده را در زندگی انسان‌ها از منظر فرهنگی بررسی کند. به عبارت دیگر، در حیطه بررسی های دین، انسان‌شناسی به دنبال اثبات یا رد صحت یا غلط بودن باورها و مناسک دینی نیست، بلکه به دنبال آن است که مشخص شود که یک باور یا رسم دینی در چه شرایط فرهنگی و با چه معنای فرهنگی شکل گرفته و توسط مردم به کار گرفته می‌شود. مناسک عزاداری محرم را باید به عنوان پدیده‌ای دینی، فرهنگی و آیینی دید. آنچه که از منظر این علم مهم است رابطه متقابل آیین و مناسک عزاداری با فرهنگ و جامعه مومنان است. درهرفرهنگی آیین‌ها و مناسک کلیدی‌ای وجود دارند که هسته اصلی آن فرهنگ محسوب می‌شود. مناسک عزاداری محرم در فرهنگ شیعی این نقش را دارد. مناسک محرم به عبارتی قلب فرهنگ شیعی است. از سوی دیگر در هر فرهنگی برای ورود به ایام و فضای مناسکی کلیدی، نوعی راه رسم آستانه‌ای وجود دارد تا مردم و جامعه مومنان را وارد آستانه آن مناسک بکند. مقدماتی که در ایران حول ایام عزاداری دیده می‌شود به خاطر اهمیت کلیدی مناسک عزاداری محرم در جامعه است. هرچه آیین‌های آستانه‌ای و مقدماتی بیشتر باشند، بیانگر کلیدی‌تر بودن آن مناسک در حیات فرهنگی و مذهبی مردم هستند. این آمادگی‌ها نشان دهنده ذهنیت مردم نسبت به مناسک محرم بوده و سنت‌های خاص هرمنطقه در آماده شدن برای مناسک محرم را نشان می‌دهد. به عبارت دیگر، این آمادگی‌های اولیه، هم بیانگر پیوند جامعه با مناسک محرم است و هم بیانگر خاص بودن هرمنطقه، محله، قومیت یا فرهنگ. این فرهنگ‌ها نوع خاصی از این پیوند فرهنگی را با واقعه قدسی عاشورا نشان می‌دهد.

‌آیا عزاداری برای امام حسین می‌تواند به عامل انسجام اجتماعی تبدیل شود؟

مهمترین کارکرد اجتماعی مناسک عزاداری محرم، انسجام اجتماعی است. این آیین در اصل یک آیین جمعی است. واحدهای اصلی انجام این آیین، خانواده، محله، قومیت، شهر و ... است. به همین دلیل دائما افراد در سطح هویت جمعی با این نوع فضاهای آیینی مرتبط می‌شوند. ایام تاسوعا و عاشورا بسیاری از مردم هر کجا که باشند، به زادگاه خود می‌روند این حضور در مناسک عزاداری در محل اصلی، دال بر بازتولید هویت‌ها و پیوندهای جمعی‌ای است که فرد را به جماعتی که بدان تعلق دارد، مرتبط می‌کند. به عبارت دیگر هویت جمعی یک فرد، بیش از هم از خلال این آیین‌های جمعی تولید می‌شود.

‌همواره این سوال مطرح شده که چرا عزاداری مردم برای امام حسین‌(ع) در همه شرایط همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است؟

مناسک، کارکردهایی دارند که فراتر از سطح آگاهی و دانش یا امور روزمره دیگر هستند. به عبارت دیگر، مناسک در اصل برای تولید، بازتولید ایمان دینی، هویت مذهبی و اجتماعی فرد هستند. لذا تاملات نظری هیچ وقت نمی‌تواند جای تجربه‌های آیینی را بگیرند. برای عزاداری کردن، نمی‌توان کتاب خواند، باید در یک فضای آیینی، عملی آیینی انجام داد.

‌اصولا شیوه عزاداری می‌تواند مبنای تحلیل برای نوع رفتار مردم قرار بگیرد. همچنانکه در برخی از مناطق خود را گل مالی می‌کنند یا این‌که طشت‌گذاری دارند و ... . اصولا انتخاب نوع عزدارای بر اساس چه معیاری صورت می‌گیرد‌؟

شیوه‌های عزاداری و سنت‌های مختلفی که در سراسر ایران وجود دارند، بیانگر تنوع و تکثر فرهنگی جامعه ایرانی هستند. هرکس به زبان و فرهنگ خودش این آیین را برگزار می‌کند. آیین‌های کلیدی همیشه دارای ابعاد و زوایایی هستند که ناشی از الگوها و قالب‌های در دسترس آن‌ها در فرهنگ‌شان است. مردم وقتی می‌خواهند آیینی را تکریم کنند از شیوه‌هایی استفاده می‌کنند که می شناسند. حواشی بیشتر یک آیین اهمیت و کانونی بودن آن را نشان می‌دهد. طشت گذاری، شیوه‌ای است که ترک‌ها به واسطه آن به استقبال این ایام عزاداری می‌روند. به همین دلیل باید متوجه دو خطای مهم در حیطه مواجهه با سنت‌های عزاداری شد: اول اینکه نمی‌توان یک فرم خاص از یک فرهنگ خاص را به عنوان فرم درست به همه تحمیل کرد. دوم اینکه هرچه سنت‌های عزاداری ریشه عمیق‌تری در یک فرهنگ داشته باشند، اثرگذاری بیشتری دارند. نباید شیوه‌ها و سنت‌هایی که از جای دیگری آمده‌اند را به سایر سنت‌ها تحمیل کرد. این خطاست که سنت مداحی و سبک تهران را به واسطه سیطره رسانه ملی، بر سایر فرهنگ‌های ایران تحمیل کنیم. این کار در نهایت منجر به تضعیف سنت‌های عزاداری در ایران خواهند شد.

افزایش خرافات و افزودن شاخ و برگ های غیر مستند بر مساله عاشورا را از منظر جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی چطور می‌توان توجیه کرد؟

مساله خرافات وقتی مطرح است که یک نهاد مرکزی دین، متولی تعیین صحت و سقم آیین‌ها باشد. انسان‌شناسی و جامعه شناسی، نمی‌تواند تعیین کننده خرافه بودن یک آیین باشد. انسان‌شناسی می‌تواند دقیقا توضیح بدهد که چرا یک آیین و رسم جدید رواج می‌یابد یا حذف می‌شود. در کل، رواج آیین‌های جدید، ناشی از ناکارآمدی آیین‌های قدیم یا تصلب متولیان آیین‌های قدیم در عدم ملاحظه شرایط زندگی امروزی است.

‌دادن نذری و متوسل شدن به امام حسین حاوی چه پیام اجتماعی است؟

نذر یک مکانیسم مذهبی دارد و یک مکانیسم اجتماعی و فرهنگی. از لحاظ فرهنگی نذر بیانگر گسترش یا بازتولید مرزهای اجتماع دینی است. بسته به نذر، گاه صرفا اجتماع دینی که فرد بدان تعلق دارد، مد نظر است، مثل سفرهای نذری که صرفا آشنایان بدان راه می‌یابند. از سوی دیگر نذر، گاه بیانگر مرزهای یک اجتماعی است و گاه بیانگر مرزهایی فراتر از اجتماع دینداران. مثلا در برخی نذورات، مثل توزیع غذا، افراد هیچ‌وقت ملاحظه نمی‌کنند که فرد مقابل مسلمان است یا نامسلمان. او خود را موظف می‌داند که نذر را توزیع کند. ضمن اینکه نذر به نوعی بیانگر بازتوزیع سرمایه و امکانات در جامعه هم هست.

راه اندازی دسته و حمل علامت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

مساله دسته و حمل علامت، همان‌قدر اصالت دارد که محتوای بسیاری از مداحی‌ها. این‌ها شیوه‌های زمانه در بزرگداشت و تکریم یک شخص قدسی است. مردم هر دوره و هر فرهنگی به زبان خودشان و با ابزارهای خودشان این تکریم آیینی را انجام می‌دهند. برخی سنج و دمام می‌زنند، برخی علامت حمل می‌کنند، برخی هم تعزیه برگزار می‌کنند.

‌نمادهایی از جمله گهواره علی‌اصغر یا مشک آب چرا در عزاداری استفاده می‌شود؟

آیین‌ها در اصل یک نظام نمادین هستند. هر نماد آیینی، ریشه‌ای اساطیری در واقعه قدسی اولیه دارد. در روایت کربلا هر واقعه‌ای که مومنان آن را مهم دانسته‌اند، در آیین‌ها بازنمایی یافته است از جمله آب و سقایی، مشک، علی اصغر در گهواره، علم جنگ، علم‌های عزاداری، و... . باید دقت کرد که نمادهای آیینی، در عمل به دنبال بصری کردن آیینی و نمادین کردن نشانه‌های اولیه آن واقعه قدسی هستند. حتی برخی حرکات نیز ریشه نمادین دارند.

‌سیاه پوشیدن از منظر جامعه شناسی چطور تحلیل می‌کنید؟

یکی از شیوه های اصلی هر جامعه‌ای، برای نمادین کردن آیین‌ها، استفاده از رنگ است. رنگ ها یکی از مکانیسم‌های اصلی طبقه‌بندی نمادین جهان هستند. رنگ‌ها بیانگر مرزها، فضای کلی، یا هر نوع نشانه گذاری فرهنگی دیگر هستند. رنگ سیاه، رنگ عزاست، ایام عزا را نیز به سیاهی می‌شناسیم، لذا ایام محرم، از این رنگ بیشترین استفاده را می‌کنیم. رنگ سبز هم به جای خود معنایی خاص دارد.

‌به نظر شما عزاداری مردم در طول دوران چقدر تحول تجربه کرده است؟ این تحولات بر اساس چه عواملی به وجود آمده است‌؟

سنت عزاداری، یک امر فرهنگی است. یعنی در احادیث ائمه هم رفتارها محدودی برای ایام عزا مشخص شده است. اولین توصیفات تاریخی از عزاداری، مثل عزاداری قبیله بنی‌اسد برای شهدای کربلا، برگرفته از سنت فرهنگی خودشان بود. به همین دلیل عزاداری بیش از آن‌که متکی بر وحی باشد، متکی بر سنت فرهنگ است. از همان آغاز سنت‌های عزادرای محرم، برگرفته از سنت‌های فرهنگ بوده و هستند و خواهند بود. آنها دائما در طی تاریخ شکل گرفته، متحول شده و در نهایت گاه حذف شده‌اند. هرگونه تلاش برای تثبیت سنت‌های عزاداری یکسان، تلاش برای نابودی بقیه سنت ها است. عزاداری های همان‌قدر ثبات و تحول دارند که فرهنگ‌ها و زندگی اجتماعی مردم.

آیا عزاداری امام حسین را در حال حاضر دارای اصالت می دانید همچنان ‌که نظیر این نوع عزاداری با آهنگ های پاپ تاکنون بی نظیر بوده است.

این موضوع مفصلی است. مساله اصالت بیشتر یک ادعای فرهنگی است تا ادعای تاریخی. ضمن اینکه به تعبیری عام، همیشه مداحی‌ها پاپ بودند، چون باید به زبان مردم و در محدوده فهم آن‌ها بیان و اجرا می‌شدند. مداحی همیشه به زبان مردم بوده است. اینکه چرا اشکال جدید مناسک عزاداری شکل گرفتند، ناشی از ناکارآمدی و عدم تناسب شیوه‌های سنتی با شرایط فرهنگی زمانه و یا عدم تمایل متولیان سنت‌های عزاداری برای ملاحظه شرایط جدید است. جامعه ایران در دو دهه اخیر شاهد تحولات فرهنگی و اجتماعی زیادی بود و نسل جوان بطور گسترده‌ای در جامعه حضور و اهمیت پیدا کرد. این در حالی بود که هم فضاهای سنتی ظرفیت این حجم نسل جدید را نداشتند و هم اینکه ذائقه فرهنگی و مذهبی آن‌ها در بسیاری از اشکال سنتی عزاداری مورد توجه نبود.این سبک جدید یا عزاداری پاپ، ابتدا به شدت طرد و سرکوب شد. هواداران آن از حسینیه‌ها و مراکز سنتی بیرون رانده شدند. در وهله اول آن‌ها به خیابان‌ها و تکیه‌های موقتی پناه آوردند، اما گذر زمان به سمتی رفت که امروزه در شهر تهران و در فضای رسانه ملی، نه تنها مداحی پاپ رواج دارد، بلکه سیطره هم یافته است. برخی از مداحان نورچشمی صدا و سیما، که ظاهرا نمادی از مداحی سنتی هستند، اما در بطن خودشان آن‌ها هم تن به مداحی پاپ داده اند. همین مداحان به ظاهر سنتی و چهره‌های مداحی رسانه ملی، از خوانندگان پاپ زن و مرد در قبل و بعد انقلاب تقلید می کنند. به هیمن دلیل باید گفت در شرایط جامعه ما، مساله مداحی پاپ، بیشتر یک ابزار سیاسی است تا یک واقعیت دینی.

‌برخی بر این باورند که گاهی در عزاداری امام حسین تلاش برای به رخ کشیدن زیاد می شود به گونه‌ای که افراد برای رقابت به تکیه و علامت بزرگتر متوسل می شوند این عامل را چقدر در عزاداری امام حسین موثر می‌دانید؟

دقت کنیم که مردم همیشه با انگیزه‌ای صد در صد دینی وارد مناسک نمی‌شوند. مناسک همیشه قبل و بعدی دارند که وجه اجتماعی و فرهنگی صرف آن‌هاست. همان‌طور که پیشتر اشاره کردم، در مناسک هویت مذهبی از خلال عناصر اجتماعی و فرهنگی شکل می‌گیرد و بازتولید می‌شود. به همین دلیل محله‌ها علاوه بر اینکه فضایی برای تجربه دینی هستند، فضایی هم برای هویت‌های فرهنگی و اجتماعی هستند. این هویت‌های اجتماعی و فرهنگی بیش از همه از طریق مکانیسم تمایز شکل می‌گیرد. به همین دلیل همه سعی می‌کنند خود را متمایز از دیگران نشان بدهند. هیات ها این تمایزرا از خلال سبک عزاداری یا ابزار و اشیا و محل و نحوه برگزاری مراسم به نمایش می‌گذارند. بخشی از این رقابت‌ها به همین دلیل شکل می‌گیرند. نباید خیلی به این امور حساس بود. اگر جامعه هرچه بیشتر بر محتواها تاکید کند، به تبع این حواشی نیز به کنار زده می‌شوند. ضمن این‌که همان طور که منبری‌ها، واعظان دینی، استادان دانشگاه، مدیران سیاسی و ... با هم رقابت دارند، هیات‌ها با هم رقابت دارند. نمی‌توان رقابت را حذف کرد، باید آن را هدایت کرد که به نیرویی خلاقه تبدیل شود.

ارسال نظر