به گزارش گروه راهبرد خبرگزاری دانا پایگاه اینترنتی ترجمان مقاله ای از آندره گوندر فرانک (2005-1929) ترجمه کرده است. گوندر فرانک يکی از چهرههای اصلی علوم اجتماعی راديکال در قرن بيستم به شمار میرود که در دانشگاه میشیگان از تز دکترای اقتصاد خود دفاع کرده و بیشتر مطالعات وی در زمینه شرایط کشورهای جهان سوم است. خلاصه ترجمه مقاله «توسعه توسعه نیافتگی» از نظر شما می گذرد:
امید به ارایه نظریه و سیاستگذاریهای مناسبِ توسعهای برای اکثریت جمعیت جهان که از توسعه نیافتگی رنج می برند، محقق نمیگردد مگر آنکه در ابتدا بفهمیم چگونه پیشینه اقتصادی و اجتماعی آنها به عقب ماندگی و توسعهنیافتگی کنونی آنها منجر شده است. هنوز اکثر مورخین تنها به مطالعه کشورهای توسعه یافته مادرشهر می پردازند و کمتر به سرزمین های توسعه نیافته و مستعمره توجه میکنند. از همین روست که اکثر مقولات و راهنمایی های نظری ما در باب سیاستگذاری توسعه و پیشرفت، تنها از تجربیات تاریخی کشورهای پیشرفته و سرمایه دار اروپا و آمریکای شمالی نشات می گیرد.
همانطور که اثبات شده است، تجربیات تاریخی کشورهای مستعمره و توسعه یافته کاملا متفاوت از یکدیگر است و بنابراین تئوری موجود نمی تواند پیشینه بخش توسعه نیافته جهان را کاملا بازتاب دهد و آن را به صورتی کلی و فقط در یک بخش منعکس می کند. نکته مهم تر آن است که غفلت ما از پیشینه و تاریخ کشورهای توسعه نیافته باعث میشود بپنداریم گذشته و حال آنها درواقع شبیه به مراحل ابتدایی تاریخ کشورهای پیشرفته امروزی است. این غفلت و پنداشت، ما را به سمت تصورات بسیار اشتباهی درباره توسعه نیافتگی و توسعه یافتگی حال حاضر پیش می برد. به علاوه اکثر مطالعات درباره توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی نمیتواند به واسطه تاریخچه گسترش و توسعه جهانی نظام مرکانتیلیست و سرمایهداری، به رابطه اقتصادی و دیگر روابط بین مادرشهر و مستعمرات اقتصادی آن بپردازد. درنتیجه، بیشتر تئوریهای ما در توضیح کلی و همه جانبه ساختار و توسعه نظام سرمایهداری شکست میخورد و پاسخگوی شکلگیریِ همزمان توسعهنیافتگی در بعضی از نقاط و توسعه اقتصادی در نقاط دیگر نیست.
باور عمومی این است که توسعه اقتصادی در توالی و جانشینی مراحل سرمایهداری اتفاق می افتد و کشورهای توسعهنیافته کنونی همچنان در یک مرحله متوقف ماندهاند. از این مرحله گاهی به نام مرحله اصلی تاریخ که کشورهای پیشرفته امروز، مدتها پیش، از آن عبور کردهاند نیز یاد میشود. با این حال حتی با آشنایی مختصر از تاریخ میتوان فهمید که توسعهنیافتگی، اصیل و سنتی نیست و از سوی دیگر نه گذشته و نه حال کشورهای توسعهنیافته، هیچ وجه مشترک مهمی با گذشته کشورهای توسعهیافته امروزی ندارد. به هرحال ممکن است توسعه کشورهای پیشرفته کنونی کاهش یافته باشد، اما آنها هرگز کشورهایی توسعهنیافته نبودهاند. همچنین بر اساس باور عمومی، عقبماندگی فعلی یک کشور میتواند فقط نتیجه و یا بازتاب شاخصهها یا ساختار اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خودش باشد. ولی مطالعه تاریخ نشان میدهد که توسعهنیافتگی فعلی تاحد زیادی نتیجه تاریخی روابط گوناگون از جمله رابطه اقتصادی بین کشورهای عقب مانده اقماری و کشورهای پیشرفته مادرشهر کنونی در گذشته و حال است. از این گذشته، روابط مذکور بخش حیاتی ساختار و توسعه نظام سرمایهداری در مقیاس جهانی بهصورت کل به شمار میرود. عقیده نادرست دراین زمینه این است که نفوذ و پراکندگی سرمایه، بنگاهها، اعتبارات و… از جانب مادرشهرهای ملی و بینالمللی عامل توسعه کشورهای توسعهنیافته و عقب ماندهترین مناطق درون آنها خواهد بود. چشم انداز تاریخی براساس تجربه تاریخی کشورهای توسعهنیافته اظهار میکند: برعکس، توسعه اقتصادی در کشورهای عقبمانده هم اکنون نیز میتواند مستقل از اکثر روابط یادشده اتفاق بیفتد.